مهارت گوش دادن را میتوان به دو شیوه انجام داد: فعالانه یا منفعلانه. در گوش دادن منفعل شما صرفاً صدای زبان را میشنوید بدون اینکه مشارکت ذهنی زیادی داشته باشید؛ در واقع اطلاعات از کنار گوش شما میگذرد بیآنکه پردازش عمیقی صورت گیرد. طبیعی است که در این حالت مغز مطالب زیادی را به خاطر نمیسپارد. به عبارت دیگر، اگر صدای انگلیسی را تنها در پسزمینه بشنوید (مثلاً رادیویی که روشن است) و توجه کافی نکنید، پیشرفت چشمگیری در درک مطلب نصیبتان نخواهد ش. اما در گوش دادن فعال وضعیت برعکس است. شما با تمرکز کامل به محتوای شنیداری توجه میکنید و فعالانه سعی میکنید معنای آن را درک کنید. این کار ممکن است شامل یادداشتبرداری، حدس زدن معنی لغات ناآشنا از روی بافت، یا پاسخ دادن ذهنی به صحبتهای گوینده باشد. گوش دادن فعال انرژی و توجه بیشتری میطلبد و شاید خستهکنندهتر از گوش دادن منفعلانه باشد، اما به یادگیری موثرتر و ماندگارتری منجر میشود. زبانآموزانی که عادت به گوش دادن فعال دارند معمولاً سریعتر مهارت شنیداری خود را تقویت میکنند، در حالی که گوش دادن منفعل بیشتر برای آشنایی کلی با زبان مفید است. به طور خلاصه، هر دو نوع گوش دادن میتوانند جایگاه خود را در یادگیری زبان داشته باشند، اما برای بهبود واقعی مهارت شنیداری (Listening Skill) باید بر استراتژیهای گوش دادن فعال تمرکز کنید.
قبل از شروع شنیدن یک مطلب صوتی یا ویدئویی به زبان انگلیسی، زمانی را به آمادهسازی اختصاص دهید. مرحلهی پیش از گوش دادن به شما کمک میکند زمینه ذهنی لازم را پیدا کنید و با آمادگی بیشتری وارد مرحله شنیدن شوید. در این مرحله میتوانید از روشهای زیر استفاده کنید تا فهم شما از مطلب بالاتر برود:
پیشبینی موضوع (Predicting the Topic): ابتدا به سرنخهای موجود نگاه کنید؛ مثلاً عنوان (Title) فایل صوتی، تصویری که همراه آن است یا توضیحات اولیه را بخوانید و حدس بزنید موضوع گفتگو یا داستان درباره چیست. پیشبینی کردن به شما کمک میکند انتظاراتی درباره محتوای شنیداری داشته باشید. برای مثال، اگر عنوان فایل “A Day at the Beach” است، احتمال میدهید مکالمه یا داستان در مورد تجربهای در ساحل باشد؛ بر این اساس ممکن است کلمات مرتبط با ساحل، شنا، آفتاب و غیره را انتظار داشته باشید. این کار دانش پسزمینه شما را فعال میکند و ذهنتان را برای شنیدن آمادهتر میسازد.
فعالسازی واژگان (Vocabulary Activation): پیش از گوش دادن، چند دقیقهای واژهها و عبارات کلیدی مرتبط با موضوع را به خاطر بیاورید یا مرور کنید. میتوانید از خود بپرسید «چه کلماتی ممکن است در این گفتگو/سخنرانی بشنوم؟» و فهرستی ذهنی یا کتبی از این لغات تهیه کنید. اگر متن یا منبعی در اختیار دارید که واژگان دشوار را معرفی کرده است، حتماً آنها را مرور کنید. برای مثال، قبل از گوش دادن به خبری در مورد آبوهوا، کلماتی مثل forecast (پیشبینی)، temperature (دما) و humid (مرطوب) را مرور کنید. فعال کردن دایرهی واژگان مرتبط با موضوع، فهم شما را هنگام شنیدن افزایش میدهد و از غافلگیر شدن توسط کلمات ناآشنا جلوگیری میکند.
مشخص کردن هدف شنیدن (Setting a Listening Goal): با آگاهی از هدف خود وارد مرحله شنیدن شوید. منظور این است که بدانید چرا و برای چه چیزی قرار است گوش کنید. آیا دنبال گرفتن مفهوم کلی هستید یا یافتن اطلاعات جزئی خاص؟ آیا قرار است به سوالهای درک مطلب پاسخ دهید؟ مشخص بودن هدف به شما کمک میکند توجه خود را روی بخشهای مهم متمرکز کنید. برای مثال، اگر در حال تمرین با یک فایل آموزشی هستید، ممکن است هدف شما این باشد که «لب کلام گوینده را دریابم و سه نکتهی اصلی مطرحشده را یادداشت کنم». یا اگر تمرین کلاسی دارید، ابتدا سوالهایی که باید بعد از شنیدن جواب دهید را بخوانید؛ با این کار هنگام گوش دادن دقیقاً میدانید به دنبال چه اطلاعاتی باشید. داشتن یک هدف شفاف قبل از شنیدن، مانند نقشهی راهی است که فرآیند گوش دادن را جهتدار و موثرتر میکند.
در زمان پخش فایل صوتی یا مکالمه، تمرکز کامل خود را روی شنیدن بگذارید و از راهبردهای فعال بهره بگیرید. در این مرحله شما در حال دریافت ورودی زبانی هستید و نحوهی برخوردتان با این ورودی بسیار مهم است. تکنیکهای زیر به درک بهتر مطلب در حین گوش دادن کمک میکنند:
گرفتن مفهوم کلی (Listening for Gist): در اولین مرتبهی گوش دادن، سعی کنید تصویر کلی یا ایدهی اصلی متن را بگیرید. لازم نیست نگران فهمیدن تکتک کلمات باشید؛ به جای آن تمرکز خود را بر درک موضوع یا فضای کلی گفتگو بگذارید. برای مثال، تشخیص دهید که مکالمه دربارهی خرید در فروشگاه است یا یک داستان طنز دربارهی روز مرهی یک فرد. این مرحله شبیه دیدن جنگل بهجای درختهاست؛ یعنی به جای جزئیات به پیام کلی دقت میکنیم.
تمرکز بر جزئیات (Listening for Details): بار دوم که به فایل گوش میدهید (یا در ادامهی همان دفعه اول پس از دریافت کلیات)، توجه خود را معطوف جزئیات کنید. این جزئیات میتواند شامل اعداد، اسامی افراد و مکانها، تاریخها، سؤالاتی که پاسخشان در متن آمده، یا هر اطلاعات مشخص دیگری باشد. در این مرحله یادداشتبرداری بسیار مفید است؛ میتوانید در حین شنیدن، نکات مهم یا کلمات کلیدی را به صورت خلاصه یادداشت کنید. مثلاً اگر در مکالمه نام شهری یا قیمت کالایی گفته میشود، آن را یادداشت کنید. تمرکز بر جزئیات پس از درک کلیات کمک میکند تصویر کاملتری از مطلب به دست آورید.
استنباط و نتیجهگیری (Making Inferences): گاهی اوقات لازم است فراتر از کلمات بیانشده گوش کنید و نکات ضمنی را دریابید. منظور از استنباط این است که از لحن صدا، زمینهی صحبت یا دانستههای قبلیتان حدس بزنید که منظور واقعی گوینده چیست یا چه احساسی دارد، حتی اگر مستقیماً بیان نشده باشد. برای مثال، ممکن است از لحن گوینده نتیجهگیری کنید که او عصبانی یا ناراحت است، حتی اگر صریحاً نگوید. یا اگر در یک داستان صوتی شخصیتها به مکان خاصی اشاره نمیکنند ولی دربارهی بوی دریا و شن صحبت میکنند، میتوانید استنباط کنید که در ساحل هستند. این مهارت شنیداری پیشرفته به درک عمیقتر مطلب کمک میکند و نشان میدهد که شما نه فقط کلمات بلکه منظور پشت کلمات را متوجه شدهاید.
توصیه میشود برای بهرهگیری کامل از این مرحله، فایل شنیداری را حداقل دو بار (و در صورت امکان سه بار) پخش کنید. دفعهی اول فقط روی گرفتن مفهوم کلی تمرکز کنید، دفعهی دوم جزئیات مهم را استخراج کنید، و دفعهی سوم هر بخش دشوار یا نکات ضمنی را بررسی کنید. این رویکرد مرحلهای (از آسان به سخت) به مغز فرصت میدهد ابتدا چارچوب کلی را بسازد و سپس اطلاعات دقیق را به آن بیفزاید. بسیاری از مدرسین زبان نیز پیشنهاد میکنند که در تمرینهای شنیداری خود را ملزم به دو یا سه بار گوش دادن با اهداف متفاوت کنید تا همه ابعاد مطلب را پوشش دهید.
پس از اتمام شنیدن یک مطلب، کار شما هنوز تمام نشده است! مرحلهی پس از گوش دادن فرصتی است برای پردازش آنچه شنیدهاید، بررسی میزان درک خود، و تمرین بیشتر بر اساس آن. در اینجا چند فعالیت مفید وجود دارد که میتوانید بعد از گوش دادن انجام دهید:
خلاصهسازی (Summarizing): ابتدا سعی کنید محتوای شنیدهشده را به شکل خلاصه بازگو کنید. میتوانید خلاصه را به زبان فارسی بیان کنید تا مطمئن شوید مفهوم را کامل فهمیدهاید، سپس اگر تواناییاش را دارید به زبان انگلیسی هم خلاصه کنید. خلاصهنویسی یا خلاصهگویی باید در چند جمله کوتاه لب کلام و نکات اصلی مطلب را بیان کند. این کار نشان میدهد چقدر مطلب را درک کردهاید و کدام بخشها را مهمتر یافتهاید. همچنین خلاصهسازی باعث میشود اطلاعات پراکنده در ذهنتان ساماندهی شود و در حافظهی بلندمدت بهتر بنشیند.
بازگویی (Retelling): در این فعالیت، سعی کنید داستان یا محتوای شنیدهشده را با کلمات خودتان دوباره تعریف کنید. بازگویی میتواند شفاهی یا کتبی انجام شود. اگر شریک زبانی یا دوستی دارید، برای او تعریف کنید که چه شنیدید؛ در غیر این صورت میتوانید صدای خود را ضبط کنید یا روی کاغذ بنویسید. مهم این است که جزئیات مهم و ترتیب وقایع را از حافظه بیان کنید. بازگویی به زبان انگلیسی یک تمرین عالی برای تقویت مهارت گفتاری (Speaking) نیز هست، چون شما را وادار میکند از دایره لغات و ساختارهای زبانی خود برای بیان مفهوم استفاده کنید. نگران نباشید اگر نتوانستید همه چیز را دقیق بازگو کنید؛ هدف تمرین و فعالسازی آموختههاست.
پاسخ به سؤالات (Answering Comprehension Questions): در صورتی که همراه فایل شنیداری سوالات درک مطلب دارید (مثلاً تمرینهای کتاب یا سوالاتی که خودتان حین گوش دادن طرح کردهاید)، حتماً پس از شنیدن به آنها پاسخ دهید. جواب دادن به سوالات نشان میدهد که آیا جزئیات مهم را درست متوجه شدهاید یا خیر. حتی میتوانید خودتان چند سوال طرح کنید؛ برای مثال بپرسید «نام شخصیت اصلی چه بود؟»، «چه مشکلی برای او پیش آمد؟» یا «نتیجهی گفتگو چه بود؟» سپس بدون مراجعه مجدد به فایل، سعی کنید به این سوالات پاسخ دهید. این روش به شما بازخورد میدهد که کدام بخشها را خوب فهمیدهاید و چه قسمتی را نیاز است دوباره گوش کنید.
تمرین گفتاری یا بحث (Speaking Practice/Discussion): یک گام فراتر، تبدیل محتوای شنیدهشده به بحث و گفتگو است. مثلا اگر یک پادکست دربارهی موضوع جالبی شنیدهاید، پس از اتمام آن دربارهی آن موضوع با یک دوست، همکلاسی یا معلم خود صحبت کنید. میتوانید نظرتان را دربارهی مطالب بیانشده بگویید یا آن را به تجربیات شخصی خود ربط دهید. این شخصیسازی مطلب شنیداری به تثبیت آموختهها کمک زیادی میکند. همچنین اگر مکالمه یا دیالوگی شنیدید، میتوانید آن را به شکل نقشآفرینی (Role-play) با یکPartner بازسازی یا ادامه دهید؛ برای مثال، اگر مکالمه بین مشتری و فروشنده را شنیدهاید، دفعه بعد خودتان نقش مشتری را بازی کنید و دوستتان فروشنده شود و یک گفتگوی مشابه را تمرین کنید. انجام تمرینهای گفتاری پس از شنیدن، حلقهی ارتباطی بین مهارت شنیداری و گفتاری را تکمیل میکند و به شما فرصت میدهد واژگان و عبارات جدید را فعالانه به کار ببرید.
تمامی این فعالیتهای پس از گوش دادن به شما امکان میدهند که از یک ورودی (input) به چندین خروجی (output) برسید. یعنی مطلبی را که شنیدهاید، با خلاصه کردن، پاسخ دادن یا صحبت دربارهی آن عملاً پردازش و بازتولید میکنید. این کار فهم شما را عمیقتر کرده و نکات جدید را در ذهنتان تثبیت میکند.
برای راحتی شما، در جدول زیر برخی واژگان و عبارات مهم مرتبط با استراتژیهای شنیداری به هر دو زبان انگلیسی و فارسی آورده شده است:
English Term | معادل فارسی |
---|---|
Active Listening | گوش دادن فعال / شنیدن فعالانه |
Passive Listening | گوش دادن منفعل / شنیدن منفعلانه |
Pre-Listening | مرحله پیش از گوش دادن |
While-Listening | مرحله حین گوش دادن |
Post-Listening | مرحله پس از گوش دادن |
Predicting (the Topic) | پیشبینی (موضوع) |
Vocabulary Activation | فعالسازی واژگان |
Listening Goal | هدف شنیدن / هدف از گوش دادن |
Gist (Main Idea) | درک کلی مطلب (ایدهی اصلی) |
Detail | جزئیات |
Inference | استنباط (نتیجهگیری ضمنی) |
Summarize/Summary | خلاصهسازی / خلاصه |
Retell | بازگویی (دوباره تعریف کردن) |
Comprehension Question | سؤال درک مطلب |
Note-Taking | یادداشتبرداری |
(توضیح: ممکن است برای برخی اصطلاحات بیش از یک معادل فارسی به کار برود؛ عبارات داخل اسلش (/) یا پرانتز نشاندهندهی ترجمههای رایج یا توضیح اضافی هستند.)
در انتها، یک تمرین ساده برای شما پیشنهاد میکنیم تا بتوانید به طور عملی این استراتژیها را بهکار بگیرید. این تمرین را میتوانید در خانه و متناسب با سطح خود (مبتدی تا پیشرفته) انجام دهید:
انتخاب فایل شنیداری مناسب: ابتدا یک فایل صوتی یا ویدئویی کوتاه به زبان انگلیسی انتخاب کنید که متناسب با سطح شما باشد. برای مبتدیها میتواند یک مکالمهی ساده یا داستان کوتاه کودکانه باشد؛ زبانآموزان پیشرفتهتر میتوانند یک پادکست یا سخنرانی کوتاه (حدود 3-5 دقیقهای) را انتخاب کنند. ترجیحاً فایلی را بردارید که عنوان یا توضیح مختصری داشته باشد تا سرنخی از موضوع به شما بدهد.
مرحلهی پیش از گوش دادن: قبل از پخش فایل، سه کار انجام دهید:
پیشبینی: عنوان یا موضوع فایل را نگاه کنید و حدس بزنید در مورد چیست. چند کلمه یا ایده را که فکر میکنید ممکن است بشنوید روی کاغذ یادداشت کنید. مثلاً اگر عنوان “At the Restaurant” است، حدس میزنید مکالمه درباره سفارش غذا در رستوران باشد، پس کلماتی مثل menu (منو)، order (سفارش دادن) و waiter (گارسون) به ذهنتان میآید.
مرور واژگان: چند واژهی کلیدی مرتبط با آن موضوع را به خاطر بیاورید یا از قبل یادداشت کردهاید، مرور کنید. برای موضوع رستوران میتوانید واژگان مربوط به غذاها، نحوهی سفارش دادن و اصطلاحات مودبانه در رستوران (مانند I’d like…, Could we have the bill?) را مرور کنید. اگر معنی کلمات را نمیدانید، پیش از گوش دادن آنها را یاد بگیرید تا موقع شنیدن غافلگیر نشوید.
تعیین هدف: مشخص کنید که به چه منظور گوش میکنید. مثلاً تصمیم بگیرید «میخواهم موضوع کلی مکالمه و نام سه غذایی را که ذکر میشود متوجه شوم». یا اگر از روی کتاب کار میکنید، سوالات آخر درس را یک بار بخوانید تا بدانید به دنبال چه اطلاعاتی باید باشید. این هدف به شما تمرکز میدهد.
مرحلهی حین گوش دادن – بار اول (گرفتن gist): حال فایل را برای اولین بار پخش کنید. هیچ مکث یا وقفهای در پخش ایجاد نکنید و فقط با دقت گوش کنید. سعی کنید مفهوم کلی و موضوع اصلی را بگیرید. پس از پایان پخش، ۱۵-۳۰ ثانیه وقت بگذارید و از خود بپرسید «موضوع اصلی چه بود؟» یا «قرار بود چه اتفاقی بیفتد؟». آن را با یک یا دو جمله (به زبان فارسی یا انگلیسی) برای خودتان خلاصه کنید. اگر حدستان دربارهی موضوع درست بوده، تبریک! اگر نه، اشکالی ندارد؛ حالا تصویر درستتری در ذهن دارید.
مرحلهی حین گوش دادن – بار دوم (جزئیات): دوباره فایل را از ابتدا پخش کنید. این بار میتوانید هرجا لازم بود مکث کنید یا فایل را به عقب برگردانید. با دقت به جزئیاتی که دفعهی قبل از قلم افتاده بود گوش دهید. اعداد، اسامی خاص، مکانها، و اطلاعات ریز را این بار یادداشت کنید. اگر تمرینی دارید (مثلاً پر کردن جای خالی یا پاسخ به سوال)، همزمان سعی کنید آنها را انجام دهید. برای مثال، اگر سوالی پرسیده شده «اسم دوست جان چه بود؟»، گوشهایتان را تیز کنید تا اسم را شکار کنید و بنویسید. یادداشتبرداری در این مرحله بسیار کمککننده است، چون بعداً میتوانید به نکاتی که نوشتهاید رجوع کنید.
بررسی موارد مبهم (در صورت نیاز): اگر پس از دو بار گوش دادن هنوز بخشی را متوجه نشدهاید، آن قسمت از فایل را دوباره پخش کنید. گاهی تکرار یک جمله یا بخشی کوتاه با دقت بیشتر، ابهام را برطرف میکند. در صورت دسترسی، متن فایل شنیداری (Transcript) را نگاه کنید تا کلماتی را که متوجه نشدید ببینید. البته سعی کنید قبل از مراجعه به متن یا دیکشنری، از روی صدای گوینده حدس بزنید کلمه چه بوده و چه معنایی میدهد (این خود نوعی تمرین استنباط است). پس از چک کردن متن یا لغت، دوباره به همان قسمت گوش دهید و این بار با دانستن معنی، جمله را دنبال کنید.
مرحلهی پس از گوش دادن: اکنون که فایل را کامل شنیدهاید، نوبت پردازش و بازتولید اطلاعات است. ابتدا یک خلاصهی کوتاه از آنچه فهمیدید بنویسید یا برای خودتان بگویید. مثلاً بنویسید «این مکالمه بین مشتری و پیشخدمت در رستوران بود… در پایان، مشتری از پیشخدمت تشکر کرد و انعام داد.» سعی کنید ۳-۵ جملهی اصلی را شامل شوید. سپس اگر امکانش را دارید، بازگویی را به انگلیسی انجام دهید؛ یعنی بدون نگاه کردن به متن، آنچه را شنیده بودید شفاهی به انگلیسی تعریف کنید. نگران اشتباهات گرامری یا لهجه نباشید؛ مهم رساندن منظور است. در مرحلهی بعد، اگر دوستی دارید که او هم در حال تمرین انگلیسی است، در مورد محتوای فایل با هم گفتگو کنید. میتوانید از او بپرسید «نظر تو دربارهی رفتاری که پیشخدمت داشت چیست؟» یا او از شما بپرسد. حتی میتوانید نقشها را تقسیم کنید و مکالمهی شنیدهشده را مثل یک نمایش کوتاه اجرا کنید. انجام این کارها باعث میشود مطالبی که شنیدهاید در ذهنتان فعال شوند و همزمان مهارت گفتاری خود را نیز تقویت کنید.
بازتاب و نتیجهگیری: در پایان این تمرین، لحظهای به عملکرد خود فکر کنید. ببینید آیا پیشبینی اولیهی شما درباره موضوع درست بود؟ چه تعداد از کلمات جدید را متوجه شدید و چند درصد از مکالمه را فهمیدید؟ دفعهی اول شنیدن چه حسی داشتید و دفعهی دوم چقدر بیشتر متوجه شدید؟ پاسخ به این سوالها به شما نشان میدهد در چه زمینههایی پیشرفت کردهاید و کجاها نیاز به کار بیشتر دارید. مثلا شاید متوجه شوید که در فهم اعداد مشکل دارید یا لهجهی خاصی برایتان دشوار بوده است. این بازتاب پایانی بخش مهمی از یادگیری است؛ زیرا به شما کمک میکند دفعه بعدی که تمرین لیسنینگ انجام میدهید، روی نقاط ضعف خود آگاهانهتر کار کنید.
گفتار پیوسته به الگوهای تلفظی اشاره دارد که در انگلیسی طبیعی و پیوسته رخ میدهد و زبانآموزان فارسیزبان معمولاً در شنیدن و گفتن آن دچار مشکل میشوند. سه مفهوم اصلی در گفتار پیوسته عبارتند از فرمهای ضعیف (Weak Forms)، پیوند کلمات (Linking) و حذف صدا (Elision). در ادامه هر یک از این موارد توضیح داده میشود.
در انگلیسی بسیاری از کلمات کماهمیت (مانند حروف اضافه و ضمایر) در گفتار روزمره به شکل کوتاه یا ضعیف تلفظ میشوند. بهعنوان مثال کلمهی to معمولاً /tə/ و for معمولاً /fə/ ادا میشود (بهجای شکل کامل /tuː/ و /fɔːr/). همینطور of به صورت /əv/ تلفظ میشود. سایر مثالهای رایج شامل a به صورت /ə/، an به صورت /ən/ و the به صورت /ðə/ قبل از صامت است.
مثلاً در عبارت “I have to go” کلمهی to تلفظ /tə/ دارد (شبیه «آی هَوْ تِ گو»).
در “a cup of tea” کلمهی of به صورت /əv/ تلفظ میشود (مثل «اِ کاپ اَو تی»).
در “do it for me” کلمهی for به صورت /fə/ ادا میشود (مثل «دو ایت فِ می»).
تمرین: در جملات زیر، تلفظ ضعیف کلمهی مشخص شده را بنویسید.
I have to go now. (کلمهی to)
They gave me a lot of water. (کلمهی of)
He did it for me. (کلمهی for)
پاسخ:
to → /tə/
of → /əv/
for → /fə/
در گفتار پیوسته، صدای انتهایی یک کلمه میتواند به صدای آغازین کلمهی بعدی متصل شود. سه حالت اصلی پیوند عبارتاند از:
صامت + واکه: وقتی کلمهای با صامت تمام میشود و کلمهی بعد با واکه شروع میشود، صامت به واکهی بعدی متصل میشود. مثلاً “pick it up” بدون توقف پشت سر هم تلفظ میشود (/pɪk ɪt ʌp/) طوری که صدای /k/ و /ɪ/ به هم میپیوندند (شبیه «پیکایتآپ»).
واکه + واکه: وقتی یک کلمه با واکه تمام میشود و کلمهی بعد هم با واکه شروع میشود، معمولاً صدای /j/ یا /w/ اضافه میشود تا انتقال راحتتر شود. مثلاً “see it again” به صورت /siːj ɪt əˈɡɛn/ ادا میشود (شبیه «سییِت اِگِن») و یا “go out” به صورت /ɡoʊ w aʊt/ (شبیه «گوَ وات»).
صامت + صامت: وقتی دو کلمه به هم میرسند و صامت انتهایی و صامت ابتدایی یکی باشند، معمولاً یکی از آن دو حذف شده و به شکل کشیده تلفظ میشود. مثلاً “black cat” (صامت /k/ و /k/) به صورت /blækkæt/ تکصدایی ادغام میشود (شبیه «بلَککت»، یکی کردن /ک/).
تمرین: نوع پیوند و شکل تلفظ را در عبارتهای زیر مشخص کنید:
a. pick it up
b. see it again
c. black cat
پاسخ:
a. /pɪk ɪt ʌp/ – پیوند صامت-واکه (صامت /k/ به واکه /ɪ/)
b. /siː j ɪt əˈɡɛn/ – پیوند واکه-واکه (اضافه شدن /j/ بین /iː/ و /ɪ/)
c. /blæk kæt/ → /blækkæt/ – پیوند صامت-صامت (یکی شدن دو /k/)
در گفتار سریع، برخی اصوات معمولاً حذف میشوند، بهویژه صامتهای /t/ و /d/ در موقعیتهای خاص. بهعنوان مثال:
“next day” اغلب به صورت «nex day» (/nɛks deɪ/) تلفظ میشود (حذف /t/).
“last week” به صورت «las week» (/læsk wiːk/) تلفظ میشود (حذف /t/).
“handbag” گاهی به صورت «hanbag» (/ˈhæn bæɡ/) گفته میشود (حذف /d/).
در عبارت “bread and butter” کلمهی and معمولا به «ن» تبدیل میشود: «bread ’n butter».
تمرین: عبارات زیر را به صورت گفتاری و سریع تلفظ کنید (صوت حذف شده را مشخص کنید):
a. next day
b. last chance
c. hand bag
d. ham and eggs
پاسخ:
a. nex day (حذف /t/)
b. las chance (حذف /t/)
c. hanbag (حذف /d/)
d. ham ’n eggs (حذف /d/ در and)
در یادگیری شنیداری و گفتاری، واکنش به واژههای نزدیک از نظر صوتی اهمیت زیادی دارد. جفتهای minimal pairs به واژههایی گفته میشود که تنها در یک صدا (مثلاً یک مصوت) با هم تفاوت دارند. یک نمونهی معروف در انگلیسی تفاوت طول مصوت /ɪ/ و /iː/ است. مثالهای زیر نشاندهندهی این اختلاف هستند:
ship (/ʃɪp/) vs sheep (/ʃiːp/): در ship مصوت کوتاه /ɪ/ (مثل «شیپ»)، و در sheep مصوت بلند /iː/ (مثل «شیپ» کشیده) است.
مثال: “The farmer saw a white sheep in the field.” (گوسفند)
مثال: “The old ship sailed at dawn.” (کشتی)
bit (/bɪt/) vs beat (/biːt/): در bit مصوت کوتاه /ɪ/ (مثلاً «بیت» کوتاه)، و در beat مصوت بلند /iː/ (مثل «بیت» کشیده) وجود دارد.
مثال: “He only ate a small bit of bread.”
مثال: “The drummer kept a steady beat.”
live (/lɪv/) vs leave (/liːv/): live (/lɪv/) به معنی «زندگی کردن» با مصوت کوتاه /ɪ/ است، و leave (/liːv/) به معنی «ترک کردن» با مصوت بلند /iː/ است.
مثال: “They want to live in this city.”
مثال: “She will leave tomorrow.”
تمرین: در هر جملهی زیر، کلمهی مناسب را از میان دو گزینه انتخاب کنید:
He wants to (live / leave) in this city.
Listen to the (beat / bit) of the music.
The old ___ is sailing across the sea. (ship / sheep)
There is a ___ in the field. (ship / sheep)
پاسخ: 1. live 2. beat 3. ship 4. sheep
میکرو-دیکته به تمرینهای شنیداری-گفتاری با جملات کوتاه (۵ تا ۸ کلمه) گفته میشود. معلم یا یک منبع صوتی جملات زیر را با لهجهی طبیعی میخواند و زبانآموز باید آنها را بنویسد یا تکرار کند. سپس میتوان نواقص تلفظ را تصحیح کرد.
تمرین: به جملات زیر گوش دهید (یا خودتان با تلفظ طبیعی بخوانید) و آنها را بنویسید:
He must have gone out tonight.
I will never let you go.
I’m going to the market now.
Do you have a cup of tea
It’s time to go home.
پاسخ:
He must have gone out tonight.
I will never let you go.
I’m going to the market now.
Do you have a cup of tea
It’s time to go home.
در زبان انگلیسی، کلمات چند هجایی دارای یک هجای تأکید اصلی هستند که در آن هجای مشخص با بلندی و فشار بیشتر ادا میشود. سایر هجاها ضعیفتر و کوتاهتر تلفظ میشوند. قانون کلی این است که در کلمات دو هجایی اسامی و صفتها معمولاً روی هجای اول، اما افعال اصلی روی هجای دوم تأکید میشوند. برای نمونه، کلمهی “MONkey” (میمون) یک اسم دو هجایی است که طبق این قاعده تأکید روی هجای اول (MON) قرار میگیرد؛ اما فعل دو هجایی “reCORD” بهصورت reCORD تلفظ میشود و در آن هجای دوم (CORD) برجستهتر است. همچنین، کلمات یکهجایی (مثل “CAT”, “JUMP”) ذاتاً تماماً بر همان یک هجا تأکید دارند.
مثالها: کلماتی مانند TAble, COffee (اسم دو هجایی) و aHEAD, toDAY (افعال یا حروف اضافه دو هجایی) را میتوان براساس آنالیز دستورزبانی تلفظ کرد (جدول: اسم/صفت -> هجای اول، فعل/حرف اضافه -> هجای دوم).
اهمیت: رعایت قاعدهی درست استرس کلمه به واضحتر و طبیعیتر شدن تلفظ کمک میکند و فهم مطلب را برای مخاطب آسانتر میسازد.
تمرین:
کلمههای زیر را بخشبندی کنید و مشخص کنید کدام هجا دارای تأکید است:
MONkey (ماده امریکی: یک ایموجی monkey?)
imPORT (اسم یا فعل)
toDAY (فعل یا قید)
نقش قاعده را در تعیین هجای مؤکد توضیح دهید. مثلاً چرا در MONkey و toDAY تأکید به این شکل است؟
پاسخ تمرین:
MONkey: هجای اول (MON-) تأکید اصلی را دارد (اسم دو هجایی).
imPORT: بهعنوان اسم، هجای اول (im-) تاکید دارد؛ بهعنوان فعل، هجای دوم (PORT) برجسته است.
toDAY: (فعل) هجای دوم (DAY) تأکید شده است.
قانون کلی میگوید اسامی دو هجایی روی هجای اول و افعال دو هجایی روی هجای دوم تأکید میشوند به همین دلیل، MONkey (اسم) هجای اول و toDAY (فعل) هجای دوم را تأکید کردهاند.
در جملههای انگلیسی، معمولاً کلمات معنایی (محتوایی) مانند اسمها، افعال اصلی، صفات و قیدها برجستهتر تلفظ میشوند، اما کلمات دستوری (قواعدی) مانند حروف اضافه، حروف تعریف و ضمایر کوتاه معمولاً بیتکیه هستند. بهعبارت دیگر، کلمات مهم در جمله استرس میگیرند تا اطلاعات اصلی را منتقل کنند، و کلمات کمتر مهم با سرعت و فشار کمتر ادا میشوند. به عنوان مثال، در جملهی «I’m MEETing my FRIEND at SCHOOL.» کلمات meeting, friend, school بهخاطر نقش محتوایی و پایان جمله، پر تأکیدترند. آخرین کلمهی محتوایی جمله معمولاً تأکید اصلی (primary stress) را دارد تا پایان جمله را نشان دهد.
کلمات معنایی (Content Words): اسامی (chair, happiness), افعال اصلی (read, dance), صفات (red, big), قیدها (nicely, yesterday) و کلمات پرسشی (who, what, where) معمولاً تأکید میشوند.
کلمات دستوری (Function Words): ضمایر شخصی موضوعی (he, they), حروف اضافه (on, at), حروف تعریف (the, a), و حروف ربط (and, but) معمولاً بدون تأکید و سریع ادا میشوند. تنها زمانی روی این کلمات تأکید میشود که بنا باشد معنای خاص آنها را برجسته کنیم.
تغییر معنی با استرس: با جابهجایی تأکید کلمات در یک جمله میتوانیم معنای ضمنی متفاوتی ایجاد کنیم. برای مثال عبارت «I told you so» معمولاً روی told تأکید دارد. اما اگر تأکید را به I منتقل کنیم (I TOLD you so)، مفهوم جمله تغییر میکند و نشان میدهد که “من بودم که گفتم (نه کس دیگری)”.
تمرین:
در جملات زیر کلمات معنایی را شناسایی کرده و توضیح دهید چرا برجسته میشوند:
She drives a new car to work.
We visited the ancient museum yesterday.
برای جملهی «I told you so» دو حالت مختلف تأکید را تصور کنید و معنای ضمنی هر حالت را توضیح دهید.
پاسخ تمرین:
در جملهی اول (She drives a new car to work), دو کلمهی drives (فعل اصلی) و work (اسم مهم) تأکید میشوند؛ زیرا آنها اطلاعات اصلی جمله (کار او چیست و کجا میرود) را میرسانند. «a» و «new» حروف تعریف و صفت تکمیلیاند که کمتر برجسته هستند. در جملهی دوم (We visited the ancient museum yesterday), کلمات visited (فعل اصلی) و ancient, museum (صفات مهم و اسم) استرس دارند؛ زیرا بازدید کردن موزه با این مشخصات اطلاعات مهم جمله است.
حالت اول: «I TOLD you so» – با تأکید بر told، معنای جمله این است که «گفتمش» (تأکید روی فعل اطلاع دادن)؛ گوینده صرفاً به این تأکید میکند که خودش گفته بوده است. حالت دوم: «I told you so» – با تأکید بر I، معنایش این میشود که «من (نه کس دیگری) گفتم»؛ یعنی شخص دیگری به این موضوع واقف نبوده و حالا گوینده روی شخص خود (فرد گوینده) تاکید دارد.
در هر جمله یا گروه فکری، معمولاً یک یا چند کلمهی کانونی (Focus Words) وجود دارد که بیشترین تأکید را دارند و مهمترین اطلاعات جدید جمله را حمل میکنند. این کلمهها عموماً آخرین کلمهی محتوایی هر واحد گفتار (نمونه: اسم یا فعل) هستند. مثلاً اگر بگوییم:
“I’ve only been to that restaurant once.”
کلمهی once کلمهی کانونی است زیرا حامل اطلاعات مهم («فقط یکبار») است در یک مکالمه، معمولاً پرسشکننده اطلاعات را نمیداند و پاسخدهنده با تأکید بر کلمهی کانونی، اطلاعات جدید را برجسته میکند؛ مانند:
(A): “What do you study”
(B): “I study LINGUISTICS.”
در این پاسخ، LINGUISTICS کلمهی کانونی و تأکیدش اطلاعات جدید را به گوش شنونده میرساند.
تمرین:
در جملات زیر کلمهی کانونی را مشخص کنید:
“They are playing football.”
“I will meet you there.”
در گفتگوی زیر کلمهی کانونی جمله را پیدا کنید و دلیل آن را بنویسید:
A: “Who bought the tickets?”
B: “John bought the tickets.”
پاسخ تمرین:
در جملهی اول (They are playing football): کلمهی کانونی playing است (کلمهای مهم، فعل اصلی، اطلاعات اساسی). در جملهی دوم (I will meet you there): there است (قید مکان که هدف ملاقات را مشخص میکند). سایر کلمات جمله بیشتر نقش ساختاری دارند و برجستگی ندارند.
در پاسخ B، کلمهی کانونی John است. دلیل این است که پرسشکننده دربارهی “چه کسی” سئوال کرده است و با تأکید روی نام John مشخص میشود که او (نه فرد دیگری) بلیتها را خریده است. این کلمه اطلاعات جدید (نام فرد خریدار) را منتقل میکند.
گروههای فکری مجموعهی کلماتی هستند که با هم یک ایدهی کامل را بیان میکنند و در گفتار طبیعی بین آنها مکثهای کوتاه میآید. همانطور که در نوشتار از علائم نگارشی استفاده میکنیم، در صحبت نیز برای هر گروه فکری معمولاً یک مکث کوتاه وجود دارد. نشانهی مهم پایان گروه فکری، تأکید (استرس) روی آخرین کلمهی محتوایی آن گروه است. به عنوان مثال جملهی زیر را در نظر بگیرید:
“The short little dog | in the corner | is eating my new shoes.”
اینجا سه گروه فکری داریم، و هر گروه (کلمهی “dog”، “corner”، “shoes”) با تأکید روی آخرین کلمه به مخاطب نشان میدهد که یک ایدهی کامل گفته شده است. گروهبندی جملات باعث میشود پیام ما قابلفهمتر و روانتر باشد.
چگونه پیدا کنیم؟ برای تعیین گروههای فکری، به نکات زیر توجه کنید:
در مکاتبات نوشته شده معمولاً علائم نگارشی مانند ویرگول (،) و نقطه (.) نشاندهندهی یک گروه فکری هستند.
در سخنگفتن، پس از یک ایدهی کامل، کمی مکث میکنیم. مکث بین اجزاء جمله معمولاً بین گروههای فکری میافت.
هر گروه فکری یک «کلمهی کانونی» (معمولاً آخرین کلمهی معنایی) دارد که مهمترین اطلاعات را منتقل میکند.
تمرین:
جملهی زیر را به دو گروه فکری تقسیم کنید و محل مکث را مشخص کنید:
“I’ve only been to that restaurant once.”
جملهی زیر را با توجه به گروهبندی فکری بخوانید و کلمهی کانونی هر گروه را علامت بزنید:
“The only thing I’m interested in is completing this project on time.”
پاسخ تمرین:
تقسیم به دو گروه فکری: “I’ve only been to that restaurant | once.” – مکث بعد از «restaurant». گروه اول («I’ve only been to that restaurant») ایدهی اول را بیان میکند و گروه دوم («once») کلمهی کانونی گروه اول نیست بلکه یک تأکید مجزا برای نمایش «فقط یکبار» است.
تقسیم پیشنهادی: “The only thing I’m interested in | is completing this project on time.” – مکث بعد از «in». در گروه اول کلمهی کانونی interested و در گروه دوم time است (آخرین کلمههای معنایی هر گروه).
تأکید تضادی یعنی با تغییر جای استرس و تأکید بین کلمات، اطلاعات متفاوت یا غیرمخالف را برجسته کنیم. در این روش، روی کلمهای تاکید میشود که آن را در مقابل چیز یا کسی دیگر میخواهیم قرار دهیم. بهعنوان مثال: جملهی
“SHE cooked dinner for us.”
اگر «SHE» تأکید شود، مفهومش این است که او (و نه فرد دیگری مثل «he» یا «they») شام را پخته است. اما در
“She cooked dinner for US.”
اگر روی «US» تاکید شود، تأکید بر این است که شام برای «ما» بوده (نه برای دیگری مثل «them»).
این روش در مکالمات طبیعی خیلی کاربرد دارد. به کمک تأکید تضادی میتوان با یک جمله ساده، معانی متفاوتی بیان کرد.
در مهارت شنیداری زبان انگلیسی، دو نوع هدف کلی برای گوشدادن تعریف میشود: فهم کلیات یا برداشت کلی مطلب (listening for gist) و درک جزئیات (listening for detail). این دو مهارت به زبانآموز کمک میکنند تا سطح درک خود از محتوای شنیداری را تعیین کند و روش مناسب گوشدادن را به کار گیرد.
برداشت کلی (Gist): منظور از فهم کلی یک مکالمه یا فایل صوتی، درک موضوع یا پیام اصلی آن بدون توجه به جزئیات ریز است. به عبارت دیگر، زبانآموز سعی میکند حتی اگر همهٔ عبارات را متوجه نشود، با گرفتن سرنخها (مانند شنیدن کلمات کلیدی، لحن صحبت و غیره) پی به مفهوم کلی ببرد. برای رسیدن به درک gist باید به تصویر بزرگ توجه کنید و از گیرکردن روی جزئیات صرفنظر کنید. مثلاً شنیدن کلماتی مانند «کلاه، حوله، موجها، آفتابی» در یک مکالمه انگلیسی میتواند نشان دهد که احتمالاً گفتگو دربارهی یک سفر ساحلی است. سوالات مربوط به gist معمولاً میپرسند موضوع صحبت چیست یا ایدهی اصلی گوینده کدام است.
جزئیات (Detail): در مقابل gist، گوشدادن برای جزئیات به این معنی است که باید به تمامی اطلاعات مطرحشده در گفتار با دقت توجه کنید؛ در این حالت نمیتوانید هیچ بخش کوچکی را نادیده بگیرید چون ممکن است هر نکتهای مهم باشد. در شنیدن جزئیات، معمولاً به دنبال اطلاعات مشخص (اسامی افراد، اعداد و ارقام، زمانها، مکانها و سایر نکات دقیق) هستید و هدف این است که تا حد امکان تمام جملات را متوجه شوید. برای نمونه، در آزمونهایی مثل آیلتس که فقط یک بار فرصت پخش فایل صوتی را دارید، از همان بار اول باید به همهی جزئیات با دقت گوش کنید تا بتوانید به پرسشهای دقیق پاسخ دهید. بنابراین تقویت مهارت جزئیشنوی به شما کمک میکند اطلاعات ریز و حیاتی را از دل فایلهای شنیداری بیرون بکشید.
یکی از بهترین روشها برای تقویت مهارت شنیداری و درک مطلب، پیادهسازی رویکرد مرحلهای است؛ بدین صورت که ابتدا بر کلیات تمرکز کنید و سپس به سراغ جزئیات بروید. به طور معمول توصیه میشود هر فایل صوتی را دو بار گوش کنید: بار اول برای درک کلی موضوع و بار دوم برای استخراج جزئیات مهم. این روش باعث کاهش استرس شده و به شما اطمینان میدهد که ابتدا چارچوب کلی مطلب را در ذهن دارید و سپس میتوانید با خیال راحتتر روی بخشهای دشوار تمرکز کنید.
بار اول – گوش دادن برای Gist (کلیات): در دفعهی اول پخش شدن صوت، سعی کنید صرفاً مفهوم و موضوع اصلی را برداشت کنید. خودتان را ملزم نکنید که تمامی کلمات را متوجه شوید یا یادداشتبرداری کنید؛ در عوض روی فضای کلی مکالمه تمرکز کنید. از خود بپرسید: «به طور کلی در مورد چه چیزی صحبت میکنند؟» یا «هدف گوینده چیست؟». پس از پایان اولین گوش دادن، باید بتوانید در یک جمله خلاصه کنید که موضوع صحبت چه بود.
بار دوم – گوش دادن برای جزئیات: این بار با دقت بیشتر گوش کنید و به جزئیات مهم توجه نمایید. حالا که کلیت بحث را متوجه شدهاید، تمرکز خود را روی *اطلاعاتspecific مثل اعداد، اسامی، تاریخها یا نکات ریز دیگری که دفعهی اول متوجه شدید که وجود دارند قرار دهید. میتوانید نکات جزئی را سریع یادداشت کنید تا چیزی را از قلم نیندازید. پس از گوش دادن دوم، تلاش کنید به پرسشهای دقیقتری پاسخ دهید؛ مثلاً «چه کسی…؟ چه زمانی…؟ چه چیزی…؟». اکثر مدرسان توصیه میکنند که فایلهای شنیداری را حداقل دو بار با دو رویکرد متفاوت گوش کنید (بار اول برای کلیات و بار دوم برای جزئیات)، تا مهارت شنیداری شما به صورت همهجانبه تقویت شود.
در این بخش، یک نمونه مکالمهی انگلیسی فرضی آورده شده است. ابتدا متن را بخوانید (یا تصور کنید در حال گوش دادن به آن هستید) و سپس به سوالات درک مطلب که در ادامه آمده پاسخ دهید.
Script:
Ali: Hey Sara, we missed you in the morning meeting today. Where were you? I was worried
Sara: Hi Ali, I’m so sorry. I had a really terrible morning
Ali: Oh no, what happened
Sara: First, I overslept because my alarm didn’t go off. By the time I woke up, I was already an hour late. Then I missed the bus I usually take. I had to catch a taxi to work, which was slow and expensive. And to top it off, I spilled my coffee all over my shirt just before I got to the office! I ended up arriving about 30 minutes late. My boss was not happy at all – he even yelled at me in front of everyone. Honestly, it’s been an awful day
Ali: I’m really sorry to hear that. I hope your day gets better from here on
حالا بر اساس همین مکالمه به تمرینهای زیر پاسخ دهید:
سوال Gist: مکالمهٔ فوق عمدتاً دربارهٔ چیست؟
a. صحبت دربارهی یک روز کاری عادی و معمولی است.
b. سارا دارد دلیل دیر رسیدن خود به محل کار (و جلسه) را توضیح میدهد.
c. دو دوست در حال برنامهریزی برای یک روز پرمشغله هستند.
سوالات Detail (جزئیات):
چرا سارا دیر از خواب بیدار شد؟
سارا چگونه خود را به محل کار رساند؟
چه اتفاقی برای لباس سارا افتاد؟
تمرین True/False (درست/نادرست): تعیین کنید جملات زیر بر اساس متن صحیح (True) یا غلط (False) هستند.
سارا به موقع به جلسهٔ صبحگاهی رسید. (True/False?)
او برای رفتن به محل کار، سوار تاکسی شد. (True/False?)
رئیسِ سارا از دیر رسیدن او خوشحال بود. (True/False?)
تمرین Sequencing (ترتیب وقایع): رویدادهای زیر مربوط به داستان را به ترتیب زمانی مرتب کنید (از اولین اتفاقی که رخ داد تا آخرین). شمارهگذاری ترتیب صحیح را مشخص کنید:
الف. قهوهاش را روی لباسش ریخت.
ب. دیر از خواب بیدار شد.
ج. اتوبوس را از دست داد.
د. دیر به محل کار رسید.
English Term | معنی به فارسی (معادل) |
---|---|
gist | برداشت کلی، مفهوم کلی |
detail | جزئیات (دقیق) |
main idea | ایدهی اصلی، مفهوم اصلی |
specific information | اطلاعات جزئی، نکات دقیق |
listening comprehension | درک مطلب شنیداری |
context | بافت، زمینه |
key word | کلمهی کلیدی |
sequence (to sequence events) | ترتیب، توالی |
True/False | درست/نادرست (عبارتهای صحیح/غلط) |
multiple-choice (question) | سوال چندگزینهای |
مقدمه: در این درسنامه به مرور اصول اصلی تلفظ صحیح انگلیسی میپردازیم تا زبانآموزان فارسیزبان بتوانند با تمرین این نکات، صحبت روانتر و قابلفهمتری داشته باشند. این بخشها شامل استرس کلمه، استرس و ریتم جمله، اتصالات صوتی و کاهشهای معمول در مکالمهی انگلیسی است. مثالها به زبان انگلیسی و توضیحات به زبان فارسی آمدهاند. همچنین تمرینهایی برای هر مبحث به همراه پاسخ ارائه شده است.
استرس کلمه یعنی در کلمات چندهجایی یک هجا را پررنگتر و طولانیتر تلفظ کنیم. بر خلاف فارسی که معمولاً تکیه در آخر کلمه قرار دارد، در انگلیسی جایگاه استرس میتواند روی هر هجا باشد. تشخیص درست استرس مهم است، زیرا جابهجایی استرس میتواند معنی را تغییر دهد؛ مثلاً REcord (اسم: پرونده) و reCORD (فعل: ضبط کردن) با استرس متفاوت دو معنی مختلف دارند. برای تشخیص استرس در کلمه، میتوانید از دیکشنری (معمولاً با علامت ˈ نشان داده میشود) کمک بگیرید و یا با گوش دادن و تقلید از گویشوران بومی تمرین کنید.
در کلمات دو هجایی (۲ هجا)، معمولاً اسمها، صفتها و قیدها روی هجای اول و افعال روی هجای دوم استرس میگیرند. مثال: TIGer (اسم)، TAble (اسم)، beGIN (فعل).
کلمات سههجایی یا بیشتر اغلب بسته به پسوند یا ریشه قواعد خاصی دارند؛ مثلاً inFORmation (استرس روی هجای دوم)، HIStory (استرس روی هجای اول).
کلمات مرکب (مانند BLACKboard، CLASSroom) معمولاً بخش اول استرس دارند.
برخی کلمات دوکاره (اسم/فعل) با تغییر جایگاه استرس دو معنی مجزا دارند (مثل REcord vs reCORD).
تمرین: در جدول زیر، هجای استرسی هر کلمه را مشخص کنید:
COMputer
inFORmation
TAble
reCORD (فعل)
BAby
phoTOGraphy
برای هر کلمهی چند هجایی زیر، هجای استرس را پیدا کنید و مشخص کنید (مثلاً با بولد کردن):
examination
photograph
comPUter
develOPment
TAble
exAMination
PHOtograph
comPUter
develOPment
TAble
در انگلیسی طبیعی، واژههای «محتوا» (اسم، فعل اصلی، صفت، قید) معمولاً استرس دارند و واژههای «ساختاری» (حروف اضافه، حروف ربط، ضمایر، حروف تعریف، افعال کمکی) بدون استرس یا ضعیف تلفظ میشوند. این کار جمله را ریتمیکتر میکند و باعث میشود کلمات مهم شنیده شوند. جابهجایی استرس نیز میتواند در تأکید معنی نقش داشته باشد.
مثال: She went to the market yesterday. (در اینجا went و market برجسته هستند.)
مثال: I never drink coffee in the morning. (اینجا never و coffee برجستهاند.)
مثال: They are playing a new game. (اینجا playing و new برجستهاند.)
در جملات زیر، کلمات استرسی را مشخص کنید (با بولد کردن یا حروف بزرگ):
He didn’t FINish his homeWORK.
They are HAVING lunch at noon.
Do you UNDERSTAND the QUESTION?
We will go to the PARK tomorrow.
He didn’t FINish his homeWORK.
They are HAVING lunch at noon.
Do you UNDERSTAND the QUESTION?
We will go to the PARK tomorrow.
در مکالمهی روان انگلیسی، اغلب کلمات به هم میچسبند. برای نمونه، اگر کلمهای با صامت پایان یابد و کلمه بعدی با واکه شروع شود، آن صداها به هم متصل میشوند (پیوند صامت-واکه). مثلاً an apple مانند “anapple” شنیده میشود. گاهی تغییراتی مثل تبدیل ت به د هم در اینجاها رخ میدهد (مثل that orange که ممکن است شبیه “thadorange” به نظر برسد).
کاهشهای رایج: در زبان محاورهای انگلیسی بعضی عبارتها کوتاه میشوند. مثلاً:
want to → wanna; going to → gonna.
have got to (معنی “باید”) → gotta.
let me → lemme.
do not know → dunno.
مثال: “I am going to do it.” → “I’m gonna do it.”
“Wanna” به معنی “want to” و “gonna” به معنی “going to” است. توجه کنید که این اشکال گفتاری بیشتر در مکالمهی غیررسمی کاربرد دارند و در نوشتار رسمی به کار نمیروند.
عبارتهای زیر را به شکل محاورهای کوتاهشده بنویسید:
I am going to do it.
She wants to see it.
We have got to leave now.
Let me help you.
I’m gonna do it.
She wanna see it.
We gotta leave now.
Lemme help you.
در این درسنامه با مفاهیم کلیدی تلفظ انگلیسی آشنا شدیم: استرس کلمه (تکیه در کلمات)، استرس و ریتم جمله (تکیه در جملات) و اتصال و کاهشها (چسبیدن کلمات و حالت گفتاری محاورهای). تمرین منظم و شنیدن متنهای انگلیسی کمک میکند این مهارتها تثبیت شوند و شما بتوانید با لحن و ریتم طبیعیتر صحبت کنید.
مهارت شنیداری (Listening Skill) یکی از مهمترین مهارتها در یادگیری زبان انگلیسی است و نقش حیاتی در برقراری ارتباط دارد. منظور از Everyday Listening یا شنیدن انگلیسی در موقعیتهای روزمره، توانایی درک مکالمات و صحبتهای عادی مردم در شرایط واقعی زندگی است. برای زبانآموزان فارسیزبان (از سطح مبتدی A1 تا پیشرفته C1) تمرین شنیدن مکالمات روزمره بسیار مفید است؛ چون حتی اگر گرامر و لغات زیادی بدانید، بدون تقویت شنیدار ممکن است در فهم صحبتهای روزمره دچار مشکل شوید.
در این مطلب آموزشی، چند موقعیت متداول روزمره را بررسی میکنیم: پرسیدن یا دادن مسیر، رزرو کردن، خرید و مرجوعی کالا، و مراجعه به مطب پزشک. برای هر موقعیت، یک گفتگوی کوتاه انگلیسی (حدود ۳۰ تا ۶۰ ثانیه) ارائه شده که میتوانید آن را تمرین کنید. پس از هر مکالمه، یک تمرین درک مطلب ساده (سوال چندگزینهای یا تکمیل اطلاعات) آورده شده است تا میزان فهم خود را بسنجید. همچنین، جدول واژگان کلیدی انگلیسی-فارسی مربوط به هر بخش به شما کمک میکند اصطلاحات مهم را یاد بگیرید.
یکی از موقعیتهای رایج روزمره پرسیدن و نشان دادن مسیر در خیابان است. در مکالمهی زیر، یک توریست از یک فرد محلی آدرس یک مکان (بانک) را میپرسد:
Conversation:
Tourist: Excuse me, is there a bank near here?
Local: Yes, there’s a bank just down this street. Go straight for two blocks and turn left at the traffic light.
Tourist: Turn left at the light?
Local: Right. Then you’ll see the bank on your right side, next to a bookstore.
Tourist: Great, thank you so much!
Local: You’re welcome.
توریست به دنبال چه مکانی است؟
۱. بانک
۲. داروخانه
۳. رستوران
انگلیسی | فارسی |
---|---|
Excuse me | ببخشید |
bank | بانک |
near here | این نزدیکی |
go straight | مستقیم بروید |
two blocks | دو بلوک (دو خیابان) |
turn left/right | به چپ/راست بپیچید |
traffic light | چراغ راهنما |
on your right/left side | در سمت راست/چپ شما |
next to | در کنارِ |
You’re welcome | خواهش میکنم |
یکی دیگر از موقعیتهای روزمره، رزرو کردن است (مثلاً رزرو میز در رستوران). در مکالمهی زیر، یک مشتری با رستوران تماس میگیرد تا یک میز برای شام رزرو کند:
Conversation:
Customer: Hello, I’d like to reserve a table for tomorrow night.
Host: Sure. For how many people?
Customer: A table for two, please.
Host: Okay. And what time would you like?
Customer: 7 PM, please.
Host: Great. May I have your name for the reservation?
Customer: Yes, it’s Sara Moradi.
Host: Thank you. Your table is confirmed for tomorrow at 7 PM.
Customer: Thank you so much.
Host: You’re welcome. We’ll see you tomorrow.
مشتری برای چه زمانی میز رزرو میکند؟
۱. فردا شب ساعت ۷
2. امشب ساعت ۷
3. فردا ظهر ساعت ۱۲
انگلیسی | فارسی |
---|---|
reserve (a table) | رزرو کردن (میز) |
(for) tomorrow night | (برای) فردا شب |
How many people? | چند نفر؟ |
7 PM | ساعت ۷ عصر |
name | نام |
confirm/confirmed (reservation) | تأیید/تأیید شده (رزرو) |
available | موجود/خالی |
see you tomorrow | فردا میبینمتان |
خرید کردن و در صورت نیاز، مرجوع کردن یا پس دادن کالا نیز از موقعیتهای روزمره هستند. در مکالمهی زیر، یک مشتری برای پس دادن یک لباس به فروشگاه مراجعه کرده است:
Conversation:
Customer: Hi, I bought this shirt here yesterday, and I’d like to return it.
Clerk: I’m sorry to hear that. Is there a problem with the shirt?
Customer: Yes, it’s the wrong size. It doesn’t fit me.
Clerk: I see. Do you have the receipt with you?
Customer: Yes, here it is.
Clerk: Alright. Would you prefer to exchange it for a different size, or do you want a refund?
Customer: I would like a refund, please.
Clerk: No problem. I’ll process the refund for you. One moment… Okay, here you go.
Customer: Thank you.
Clerk: You’re welcome. Have a nice day!
مشتری چرا میخواهد پیراهن را پس بدهد؟
۱. چون اندازهٔ پیراهن مناسب نیست.
2. چون رنگ پیراهن را دوست ندارد.
3. چون پیراهن خیلی گران است.
انگلیسی | فارسی |
---|---|
buy/bought | خریدن |
return (an item) | پس دادن (کالا) |
shirt | پیراهن |
size | اندازه (سایز) |
doesn’t fit | اندازهاش مناسب نیست |
receipt | رسید |
exchange (an item) | تعویض کردن (کالا) |
refund | بازپرداخت (پس دادن پول) |
process (a refund) | انجام دادن مراحل بازپرداخت |
Have a nice day | روز خوبی داشته باشید |
موقعیت روزمرهی بعدی، مراجعه به پزشک و صحبت دربارهی علائم بیماری است. در مکالمهی زیر، بیمار با دکتر دربارهٔ مشکل خود صحبت میکند:
Conversation:
Doctor: Hello, how can I help you today?
Patient: Hi, I’ve had a bad cough and a sore throat for a few days.
Doctor: I’m sorry you’re not feeling well. How long have you had these symptoms?
Patient: About three days now.
Doctor: Okay. (After examination) You have a slight fever too. It looks like a common cold.
Patient: Oh, is it something serious?
Doctor: No, nothing serious. I’ll prescribe you some medicine for the cough. Make sure to get plenty of rest and drink lots of fluids.
Patient: Thank you, Doctor.
Doctor: You’re welcome. I hope you feel better soon!
دکتر تشخیص میدهد که بیمار به چه مشکلی دچار شده است؟
1. سرماخوردگی
2. آنفولانزا (گریپ)
3. آلرژی
انگلیسی | فارسی |
---|---|
cough | سرفه |
sore throat | گلودرد |
fever | تب |
symptom | علامت (علائم) |
(common) cold | سرماخوردگی (معمولی) |
medicine | دارو |
prescribe (medicine) | دارو تجویز کردن/نسخه نوشتن |
rest | استراحت |
fluids | مایعات (نوشیدنیها) |
I hope you feel better (soon) | امیدوارم زودتر خوب شوید |
جمعبندی: موقعیتهای روزمره مانند موارد فوق، بخش بزرگی از مکالمات واقعی به زبان انگلیسی را تشکیل میدهند. با تمرین کردن این گفتگوها و یادگیری واژگان کلیدی، میتوانید مهارت شنیداری خود را تقویت کرده و در دنیای واقعی با اطمینان بیشتری انگلیسی متوجه شوید و صحبت کنید. سعی کنید مکالمات را با صدای بلند تمرین کنید، به تلفظها دقت کنید و حتی نقشها را با یک دوست تمرین کنید. با تکرار و تمرین مداوم، listening در موقعیتهای روزمره برای شما راحتتر و لذتبخشتر خواهد شد.
معرفی درس: این درس برای تقویت مهارت شنیداری در موقعیتهای تلفنی تهیه شده است. در این درس با عبارات و وضعیتهای رایج «پیام صوتی» و «سیستم پاسخگوی خودکار تلفن (IVR)» آشنا میشوید و نیز یاد میگیرید چطور اطلاعات را تأیید یا روشن کنید. زبان درس ترکیبی از فارسی و انگلیسی است. ابتدا بخشها را توضیح میدهیم، سپس عبارات کلیدی هر بخش را به انگلیسی (با ترجمه) میگوییم، دیالوگهای نمونه میآوریم و در نهایت تمرینهای شنیداری شبیهسازی شده ارائه میدهیم.
در موقعیتی که تلفن شما زنگ میخورد اما نمیتوانید جواب دهید، معمولاً صدای بوق یا پیام خودکار پخش میشود که از تماسگیرنده میخواهد پیامش را ضبط کند. همچنین وقتی برای کسی پیام صوتی میگذارید، عباراتی وجود دارد که میتوانید استفاده کنید. در ادامه چند عبارت مهم در این شرایط را میبینیم.
عبارات کلیدی (انگلیسی – ترجمه):
“I’m not available right now. Please leave your message after the tone.” — الآن در دسترس نیستم. لطفاً پس از صدای بوق پیام خود را بگذارید.
“Sorry I missed your call. Please leave your name and number.” — ببخشید تماس شما را از دست دادم. لطفاً نام و شماره خود را بگذارید.
“Thanks for calling. I will call you back as soon as I can.” — از تماس شما ممنونم. در اولین فرصت با شما تماس میگیرم.
“This is [Name]’s voicemail. I can’t come to the phone right now.” — این پیام پست صوتی [اسم] است. الآن نمیتوانم به تلفن پاسخ دهم.
“Please speak clearly and leave your message.” — لطفاً واضح صحبت کنید و پیام خود را بگذارید.
نمونه دیالوگها:
نمونه دیالوگ ۱ (انگلیسی):
A: “Hi, this is Sara. Is John available?”
B: “Sorry, he’s not here right now.”
A: “Okay, I’ll leave a message then. John, it’s Sara. Can you call me back?”
ترجمه:
الف: «سلام، سارا هستم. آیا جان در دسترس است؟»
ب: «ببخشید، او الآن اینجا نیست.»
الف: «خوب، پس من پیغام میگذارم. جان، من سارا هستم. میتونی با من تماس بگیری؟»
نمونه دیالوگ ۲ (انگلیسی):
A: “Hello, this is Ahmed returning your call from earlier today.”
B (Voicemail): “Hi Ahmed, this is Mary. I’m not available at the moment. Please leave your message after the tone.”
ترجمه:
الف: «سلام، من احمد هستم. در حال برگشتن تماس شما از امروز صبح هستم.»
ب (پاسخگو): «سلام احمد، من مری هستم. الان نمیتوانم پاسخگو باشم. لطفاً پس از صدای بوق پیام خود را بگذارید.»
تمرین (لیسنینگ شبیهسازی شده):
وقتی میشنوید «Please leave your message after the tone»، چه کاری باید انجام دهید؟
وقتی کسی میگوید «I missed your call, please leave a message»، شما چه میگویید؟ (به انگلیسی)
سیستم پاسخگوی خودکار یا تلفن گویا، منوی صوتی شرکتی است که با پیامهای از پیش ضبط شده، ما را راهنمایی میکند. برای مثال ممکن است بشنوید: “Press 1 for sales, press 2 for support…” که باید عدد مربوط را فشار دهید. در این قسمت با عبارات رایج در این سیستمها آشنا میشویم.
عبارات کلیدی (انگلیسی – ترجمه):
“Thank you for calling [Company]. For sales, press 1. For support, press 2. For billing, press 3.” — از تماس شما با [شرکت] متشکریم. برای فروش عدد ۱، برای پشتیبانی ۲، برای امور مالی ۳ را فشار دهید.
“To repeat these options, press 9.” — برای تکرار این گزینهها، عدد ۹ را فشار دهید.
“Your call is very important to us. Please wait while we transfer you.” — تماس شما برای ما بسیار مهم است. لطفاً منتظر بمانید تا شما را وصل کنیم.
“For English, press 1. Para Español, oprima 2.” — برای انگلیسی عدد ۱ و برای اسپانیایی عدد ۲ را فشار دهید.
“Please enter your account number, then press the pound key.” — لطفاً شماره حساب خود را وارد کنید و سپس کلید مربع (#) را فشار دهید.
نمونه دیالوگها:
نمونه دیالوگ ۱ (انگلیسی):
Voice: “Hello, thank you for calling XYZ Bank. For customer service, press 1. For technical support, press 2. For billing, press 3.”
Caller: (presses 3)
Voice: “You selected billing. Please hold while we connect you.”
ترجمه:
گویا: «سلام، از تماس شما با بانک XYZ سپاسگزاریم. برای خدمات مشتری عدد ۱، برای پشتیبانی فنی ۲، برای امور مالی ۳ را فشار دهید.»
متقاضی: «من بخش صورتحساب را انتخاب میکنم.»
گویا: «شما بخش صورتحساب را انتخاب کردید. لطفاً منتظر بمانید تا شما را وصل کنیم.»
نمونه دیالوگ ۲ (انگلیسی):
Voice: “Hello, thank you for calling GlobeTech. For English, press 1. Para Español, oprima 2.”
Caller: (presses 1)
Voice: “For Sales press 3. For Support press 4.”
Caller: (presses 4)
Voice: “You have selected technical support. Please hold.”
ترجمه:
گویا: «سلام، از تماس شما با گلوبتک متشکریم. برای انگلیسی عدد ۱، برای اسپانیایی عدد ۲ را فشار دهید.»
متقاضی: «برای انگلیسی عدد ۱ را فشار داد.»
گویا: «برای فروش عدد ۳، برای پشتیبانی عدد ۴ را فشار دهید.»
متقاضی: «برای پشتیبانی عدد ۴ را فشار داد.»
گویا: «شما بخش پشتیبانی فنی را انتخاب کردید. لطفاً منتظر بمانید.»
تمرین (لیسنینگ شبیهسازی شده):
وقتی میشنوید «Press 2 for support», چه عددی را باید فشار دهید؟
وقتی میشنوید «Thank you for calling. For sales press 1. For service press 2», چه کار میکنید؟
هنگام مکالمه تلفنی گاهی ممکن است گفتار طرف مقابل واضح نباشد یا شما مطمئن نباشید اطلاعات را درست شنیدهاید. در اینجا استفاده از جملات تأیید و روشنسازی مهم است تا سوءتفاهم پیش نیاید. در ادامه تعدادی عبارت برای این مواقع میآوریم.
عبارات کلیدی (انگلیسی – ترجمه):
“Could you repeat that, please” — میتوانید لطفاً تکرار کنید؟ (لطفاً دوباره بگویید.)
“I’m sorry, I didn’t catch that.” — ببخشید، متوجه نشدم.
“Did you say fifteen or fifty?” — گفتید پانزده یا پنجاه؟
“Can you spell that for me?” — میشود برایم هجی کنید؟
“Just to confirm, did you say your name is Alex” — فقط برای اطمینان، گفتید اسم شما الکس است؟
“Could you say that again more slowly” — میتوانید لطفاً آن را آهستهتر بگویید؟
“Let me make sure I got that right.” — بذارید مطمئن شوم درست متوجه شدم.
“Is that the correct number?” — آیا این شماره صحیح است؟
نمونه دیالوگها:
نمونه دیالوگ ۱ (انگلیسی):
A: “Hello, this is customer support. How can I help you”
B: “I’m Mary. I have a problem with my order.”
A: “Could you spell your last name for me, please”
B: “Sure. Smith: S-M-I-T-H.”
ترجمه:
الف: «سلام، پشتیبانی مشتری هستم. چطور میتوانم کمک کنم؟»
ب: «من مری هستم. با سفارشم مشکل دارم.»
الف: «ممکن است لطفاً نام خانوادگیتان را هجی کنید؟»
ب: «بله حتماً. Smith: اس ـ ام ـ ای ـ تی ـ اچ.»
نمونه دیالوگ ۲ (انگلیسی):
A: “I’d like to return item 95.”
B: “Did you say ninety-five or fifteen?”
A: “Ninety-five.”
ترجمه:
الف: «میخواهم کالا شماره ۹۵ را پس بدهم.»
ب: «گفتید نود و پنج یا پانزده؟»
الف: «نود و پنج.»
مقدمه: نشانههای گفتاری (Discourse Markers) واژگان و عبارات کوچکی هستند که در گفتار و نوشتار برای «راهنمایی» شنونده و سازماندهی ایدهها به کار میروند. این واژگان پل ارتباطی بین جملات را میسازند، موجب انسجام و وضوح مطالب میشوند و مهارت بالاتر گوینده را در بیان ایدهها نشان میدهند. بهعبارت دیگر، استفاده ماهرانه از نشانههای گفتاری سطح روانی و تسلط گوینده را افزایش میدهد. این نشانهها در مکالمات روزمره، سخنرانیهای آکادمیک و گفتگوهای حرفهای کاربرد فراوان دارند و به شنونده کمک میکنند تا ساختار کلی سخن را بهتر دنبال کند در ادامه، با مهمترین دستههای این نشانهها آشنا میشویم: توالیبندی ایدهها (ترتیب رخدادها)، رابطه علت و معلول، آوردن مثال برای توضیح، مقایسه و تضاد دو مطلب، و ساختار مسئله → راهحل.
برای بیان توالی، فهرست مراحل یا ترتیب زمانی رویدادها از واژگان «First» (اول)، «Then/Next» (بعد)، «Finally/Last» (در پایان) استفاده میکنیم. این نشانهها نشان میدهند که بخش دوم سخن یا جمله بعدی به ترتیب پس از بخش قبلی میآید. بهعنوان مثال:
“First, I wake up. Then I have breakfast.” (ابتدا بیدار میشوم، سپس صبحانه میخورم.)
“First we will discuss the budget. Next, we will plan the project.” (اول در مورد بودجه صحبت میکنیم، سپس برنامه پروژه را بررسی میکنیم.)
“Firstly, we collect data; secondly, we analyze the results; finally, we draw conclusions.” (ابتدا دادهها جمعآوری میشود؛ ثانیاً نتایج تحلیل میگردند؛ در پایان نتیجهگیری میشود.)
در مثالهای بالا واژگانی مثل First/Firstly و Then/Next/Finally ترتیب و تقدم منطقی جملات را نشان میدهند. در مکالمات روزمره یا گزارشدهی، چنین ترتیببندی به شنونده کمک میکند قدمبهقدم رویدادها را دنبال کند.
برای بیان رابطه علت و معلول در گفتار از واژگانی مانند «because» (زیرا)، «so/as a result/therefore» (بنابراین/لذا) و مانند آن استفاده میشود. این نشانهها نشان میدهند جمله بعدی نتیجه یا معلول جمله قبل است. بهعنوان مثال:
“She stayed up late, so she was tired the next day.” (او دیر خوابید، بنابراین روز بعد خسته بود.)
“It rained heavily; as a result, the match was canceled.” (شدت بارش زیاد بود؛ در نتیجه مسابقه لغو شد.)
“He missed the bus because he overslept.” (او اتوبوس را از دست داد چون دیر از خواب بیدار شد.)
در این مثالها واژگان so/as a result/therefore نتیجه را به علت موجود در جمله قبلی متصل میکنند. مثلاً ساختار زیر از سایت RMIT نشان میدهد چگونه «so» به معلول پیوند میدهد: “It rained heavily, so there are floods.”. به همین ترتیب «because» معمولاً قبل از علت میآید و نتیجه آن را روشن میکند (مثلاً “I stayed up late because I had an exam.”).
برای آوردن مثال یا توضیح بیشتر از عبارات «for example»، «for instance» یا «in other words» استفاده میکنیم. این نشانهها قبل از ذکر یک مثال میآیند و نشان میدهند جمله بعدی مثالی برای مطلب قبلی است. مثالها:
“I love outdoor activities, for example, hiking and camping on weekends.” (من فعالیتهای بیرونی را دوست دارم، مثلاً کوهنوردی و کمپینگ آخر هفتهها.)
“Many cities face congestion. For instance, Tehran often has heavy traffic in the mornings.” (شهرهای زیادی با ازدحام روبهرو هستند. بهعنوان مثال، تهران اغلب صبحها ترافیک سنگینی دارد.)
“She plays several instruments. For example, she can play the piano and guitar.” (او چند ساز مختلف را مینوازد. برای نمونه، او میتواند پیانو و گیتار بنوازد.)
در این جملات «for example/for instance» مثالی را در ادامه توضیح میدهندو به شنونده نشان میدهند که جمله بعد نمونهای برای فهم بهتر موضوع است.
برای نشان دادن شباهت یا تفاوت میان دو ایده از نشانههای «however»، «on the other hand»، «in contrast»، «whereas/while» و امثال آن استفاده میکنیم. این واژگان بین جملات قرار میگیرند تا رابطه تقابلی (مخالف یا متفاوت) را نشان دهند. نمونهها:
“He speaks slowly; on the other hand, the teacher speaks very quickly.” (او آرام صحبت میکند؛ در مقابل، معلم بسیار سریع صحبت میکند.)
“I like summer; however, she prefers winter.” (من تابستان را دوست دارم؛ با این حال، او زمستان را ترجیح میدهد.)
“The north is cold, whereas the south is very hot.” (شمال سرد است، در حالی که جنوب خیلی گرم است.)
“She is quiet. In contrast, he is very talkative.” (او ساکت است. در مقابل، او بسیار پرحرف است.)
در هر مثال، «however/on the other hand/in contrast/whereas» تضاد بین دو جمله را مشخص میکند. مثلاً جملهی نمونه بالا نشان میدهد «whereas» به معنی «در حالی که» برای بیان تقابل دو حالت استفاده میشود. همینطور «on the one hand… on the other hand…» ساختاری رایج برای بیان دو طرف یک موضوع است.
در بسیاری از سخنرانیها و گفتگوها مسئلهای مطرح میشود و سپس راهحل آن ارائه میشود. در این ساختار از عباراتی مانند «The problem/issue is…» (مسئله این است که …) و «To solve this… / To address this… / As a solution…» استفاده میکنیم. برای مثال:
“The issue is heavy traffic in the city. To solve this, the government improved public transportation.” (مسئله ترافیک سنگین در شهر است. برای حل این مشکل، دولت سیستم حملونقل عمومی را بهبود داد.)
“We have a parking problem downtown. To address this, the city built a new parking garage.” (ما مشکل جای پارک خودرو در مرکز شهر داریم. برای رسیدگی به این مسئله، شهرداری یک پارکینگ جدید ساخت.)
“The main challenge is budget shortage. As a solution, they organized a fundraiser.” (چالش اصلی کمبود بودجه است. بهعنوان راهحل، یک رویداد جمعآوری کمک مالی برگزار کردند.)
در این مثالها ابتدا «مسئله…» بیان میشود و سپس با عبارات «To solve this/To address this/As a solution» راهحل ذکر میشود. همانطور که در منابع آموزشی اشاره شده، در ساختار مسئله-راهحل معمولاً از «the issue/problem is…» و «a possible solution/to solve this» استفاده میگردد.
تمرین ۱: واژگان ترتیبدهنده
۱. جملهی زیر را با First و Then کامل کنید:
“_____ he finished his work; _____ he went to dinner.”
۲. جاهای خالی را با First و Then پر کنید:
“_____ it was snowing, we built a snowman. _____ we drank hot chocolate.”
تمرین ۲: نشانههای علت و نتیجه
۱. جملهی زیر را با so کامل کنید:
“She missed the bus, _____ she arrived late.”
۲. جملهی زیر را با therefore یا as a result کامل کنید:
“He studied hard; _____ he passed the exam.”
تمرین ۳: نشانههای مثالزننده
۱. جملهی زیر را با for example کامل کنید:
“I love outdoor activities, _____ hiking and camping on weekends.”
تمرین ۴: نشانههای مقایسه و تضاد
۱. جملهی زیر را با on the other hand یا however کامل کنید:
“He speaks three languages; _____, his brother speaks only one.”
۲. جملهی زیر را با however یا in contrast کامل کنید:
“I am very calm; _____, he gets upset easily.”
تمرین ۵: مسئله-راهحل
۱. جملهی زیر را با عبارت مناسب کامل کنید:
“There is a problem with flooding in this area. _____, the government built a dam.”
۲. جملهی زیر را با عبارت مناسب کامل کنید:
“We have slow internet speeds at home. _____, we are upgrading our router.”
۱. First, Then (اول، سپس)
۲. First, Then (اول، سپس)
۳. so (بنابراین)
۴. therefore / as a result (بنابراین)
۵. for example (مثلاً)
۶. On the other hand (در مقابل)
۷. However / In contrast (با این حال)
۸. To solve this, (برای حل این مشکل)
۹. To address this, (به منظور رسیدگی به این)
IELTS (آیلتس) و TOEFL (تافل) هر دو مهارت شنیداری زبانآموز را میسنجند، اما ساختار بخش Listening آنها متفاوت است. بخش شنیداری آیلتس معمولاً شامل ۴ بخش ضبطشده (Conversation یا Monologue) است که هر کدام ۱۰ سؤال دارند (جمعاً ۴۰ سؤال). فایلهای صوتی آیلتس موضوعات متنوع روزمره و آکادمیک دارند و لهجههای گوناگون انگلیسی (بریتانیایی، استرالیایی، آمریکایی و …) در آنها شنیده میشود. در مقابل، شنیداری تافل شامل چند مکالمه در محیط دانشگاهی و چند سخنرانی (Lecture) آکادمیک است و تقریباً تمام صوتها با لهجهی انگلیسی آمریکایی پخش میشوند. همچنین همهٔ بخشهای Listening تافل بهصورت کامپیوتری برگزار میشود و شما هنگام گوش دادن به سؤالها دسترسی ندارید (سؤالها پس از پایان صوت ظاهر میشوند)؛ بنابراین باید بر حافظه و نکتهبرداری تکیه کنید. این در حالی است که در آیلتس (کاغذی) همزمان با شنیدن میتوانید سؤالها را روی دفترچه ببینید و پاسخها را بنویسید. پس از پایان بخش شنیداری آیلتس نیز ۱۰ دقیقه زمان اضافه برای انتقال جوابها به پاسخنامه در اختیار دارید (در آیلتس کامپیوتری این زمان حدود ۲ دقیقه است). مدت زمان لیسنینگ آیلتس حدود ۳۰ دقیقه پخش صوت (+۱۰ دقیقه انتقال پاسخ) و در تافل حدود ۴۱–۵۷ دقیقه (بدون زمان اضافه) است.
از نظر نوع سؤالها نیز تفاوت مهمی وجود دارد: تافل عمدتاً از سؤالات چندگزینهای تشکیل شده است، در حالی که آیلتس تنوع بیشتری در قالب سؤالها دارد (مانند پر کردن جای خالی، چندگزینهای، تطبیق، نقشه/نمودار و غیره). به بیان دیگر در آیلتس گاهی خودتان باید کلمهای را بنویسید یا روی نقشه برچسب بزنید، اما در تافل اغلب گزینهٔ صحیح را انتخاب میکنید. همچنین موضوعات شنیداری آیلتس ترکیبی از موقعیتهای عمومی روزمره و آکادمیک است، ولی محتوای تافل کاملاً آکادمیک دانشگاهی طراحی شده است. دانستن این تفاوتهای ساختاری به شما کمک میکند رویکرد مناسبتری در تمرین Listening برای هر آزمون داشته باشید و بر اساس نقاط ضعف و قوت خود برنامهریزی کنید.
بخش شنیداری آیلتس طیف گوناگونی از فرمتهای سؤال را شامل میشود. در اینجا سه نوع رایج همراه با تکنیکهای کلیدی برای پاسخگویی بهتر به آنها ارائه شده است:
در این نوع سؤالها باید جاهای خالی یک فرم، یادداشت یا جدول را با کلمه/عدد مناسب از صوت پر کنید. معمولاً در بخش ۱ آیلتس مکالمهای تلفنی یا حضوری داریم که اطلاعاتی (مثلاً نام، شماره تماس، تاریخ، آدرس و …) در قالب یک فرم گفته میشود. نکات کلیدی: حتماً دستورالعمل را بخوانید تا بدانید چه تعداد کلمه/عدد میتوانید بنویسید (مثلاً “NO MORE THAN TWO WORDS AND/OR A NUMBER”). قبل از پخش صوت، فرم را سریع مرور کنید و حدس بزنید هر جای خالی چه نوع اطلاعاتی (مثلاً تاریخ، اسم، عدد، …) نیاز دارد. هنگام گوش دادن، کلمات مترادف را در نظر داشته باشید؛ ممکن است چیزی که در صوت میشنوید دقیقاً همان کلمات فرم نباشد (مثلاً در فرم نوشته “cost” اما گوینده بگوید “price”). پس از پایان بخش شنیداری، در فرصت ۱۰ دقیقه انتقال پاسخها حتماً املای کلمات را بررسی کنید؛ هر پاسخ املای نادرست یا تجاوز از حد کلمات مجاز، نمرهٔ آن سؤال را صفر میکند.
در این نوع، یک نقشه، پلان یا نمودار تصویری داده میشود و شما باید با شنیدن توضیحات گوینده، برچسبها یا جوابهای مناسب را در مکانهای درست قرار دهید. برای مثال ممکن است نقشهٔ یک موزه داده شود و لازم باشد اتاقهای مختلف را نامگذاری کنید. نکات کلیدی: قبل از شروع صوت، حتماً نقشه/شکل را نگاه کنید و جهتها و موقعیتها را متوجه شوید (مثلاً شمال/جنوب، طبقه اول/دوم، چپ/راست). کلمات کلیدی روی نقشه (مانند نام مکانها یا شمارهها) را مرور کنید تا موقع شنیدن راحتتر دنبال کنید. معمولاً گوینده با عباراتی جهتها را توضیح میدهد (مثل “next to the entrance” یا “on the left side of the hallway”)، بنابراین واژگان مربوط به جهت و موقعیت را تمرین کنید (معادل انگلیسی کلماتی مثل کنار، روبهروی، پشت، در گوشهٔ، جنوبغربی و غیره را بدانید). مانند فرمپرکنی، در اینجا نیز ممکن است گوینده از توصیفهای مترادف استفاده کند (مثلاً بهجای “restaurant” بگوید “cafeteria”)، پس بر درک مفهوم تکیه کنید نه حفظ کلمات. اگر یک نمودار یا شکل علمی باشد، سعی کنید بخشهای مختلف آن را پیشبینی کنید (مثلاً در نمودار یک دستگاه، شاید نام قطعات را باید بنویسید). توجه داشته باشید پاسخها معمولاً به ترتیب در صوت مطرح میشوند، پس به ترتیب پیشروی گوینده روی نقشه حرکت کنید.
سوالات چندگزینهای در آیلتس بسیار رایجاند، مخصوصاً در بخشهای ۲، ۳ و ۴. شما یک سؤال و چند گزینه (معمولاً ۳ گزینه برای یک پاسخ صحیح) دارید و باید گزینهٔ درست را انتخاب کنید. گاهی نیز ممکن است بیش از یک گزینه درست باشد (مثلاً “Choose TWO letters”). نکات کلیدی: قبل از شروع صوت، سؤال و گزینهها را سریع بخوانید و زیر کلمات کلیدیشان خط بکشید. این کلمات کلیدی به شما ایده میدهند که دنبال چه اطلاعاتی در صوت باشید. هنگام گوش دادن، بسیار دقت کنید چون معمولاً تمام گزینهها در صوت به نوعی ذکر میشوند ولی فقط یکی صحیح است. آزموندهندهها را با اطلاعات انحرافی (دستانداز) به اشتباه میاندازند؛ ممکن است گوینده ابتدا چیزی بگوید که به گزینه A شبیه است ولی بعد نظرش را عوض کند و حرف دیگری بزند که گزینه B را درست میکند. بنابراین تا انتهای بخش مرتبط گوش کنید و فریب اولین چیزی که میشنوید را نخورید. تکنیک مؤثر این است که به مترادفها و بازگوییات توجه کنید؛ مثلاً اگر گزینه نوشته “He disagrees with the proposal” گوینده ممکن است بگوید “I’m not really in favor of the plan”. تشخیص این معادلها کلید پاسخ درست است. در پایان، حتماً گزینه انتخابشده را مطابق دستورالعمل روی پاسخنامه منتقل کنید (مثلاً فقط حرف a یا کلمهٔ کامل را بنا بر خواستهٔ سؤال بنویسید).
همانطور که ذکر شد، اگر آزمون آیلتس را روی کاغذ میدهید، ۱۰ دقیقه وقت دارید تا جوابها را از دفترچهٔ سوال به پاسخنامه منتقل کنید. این زمان را از دست ندهید! در طی انتقال، املای صحیح کلمات را بازبینی کنید و مطمئن شوید پاسخ در شمارهٔ درست وارد میشود. اگر مثلاً پاسخ یک سؤال عدد یا تاریخ است، شکل نوشتاری آن را طبق دستورالعمل رعایت کنید (مثلاً تاریخ را به شکل July 14 بنویسید نه 14th July اگر در سؤال خواسته شده). تمام پاسخها را یک بار تطبیق دهید که در ردیف صحیح باشند؛ یک جابجایی ساده در نوشتن جواب سؤال ۵ بهجای ۶ میتواند دو جواب را غلط کند! در آزمون کامپیوتری آیلتس، زمان انتقال پاسخ تقریباً ۲ دقیقه است و باید همان موقع پاسخ نهایی را تایپ کنید، پس در هر دو حالت مدیریت زمان و دقت در نوشتن بسیار مهم است.
در بخش شنیداری تافل، دو نوع فایل صوتی اصلی وجود دارد: Conversation (مکالمه) و Lecture (سخنرانی کلاسی). هر کدام ساختار و نکات خاص خود را دارند. به طور معمول در تافل iBT شما حدود ۲ مکالمهٔ ۳ دقیقهای و ۳ لکچر ۳–۵ دقیقهای خواهید شنید (مجموعاً حدود ۵-۶ فایل صوتی). در ادامه به ساختار هر یک و روش یادداشتبرداری موثر میپردازیم.
مکالمات تافل معمولاً بین یک دانشجو و یک عضو دانشگاه (استاد، مسئول اداری، کتابدار و …) جریان دارد. سناریوهای رایج شامل پرسیدن سؤالات دربارهٔ امور دانشگاهی، رفع یک مشکل دانشجو، یا دریافت راهنمایی است. جالب است بدانید تقریباً تمام مکالمات تافل یک ساختار مشابه دارند: ابتدا دانشجو مشکلی یا سؤالی را مطرح میکند، سپس شخص مسئول پاسخی یا راهحلی ارائه میدهد و در پایان دربارهٔ چگونگی حل مشکل یا گامهای بعدی صحبت میکنند. به عنوان مثال، ممکن است دانشجویی بابت پر شدن ظرفیت یک کلاس نگران باشد و مشاور به او گزینههای جایگزین را پیشنهاد دهد.
نکات کلیدی در Listening مکالمه: چون محور گفتگو معمولاً یک مشکل/درخواست و راهحل است، سعی کنید هنگام گوش دادن سریعا مشکل اصلی دانشجو را تشخیص دهید و بعد پیشنهاد یا راهحل ارائهشده را متوجه شوید. معمولاً اولین سؤال پس از مکالمه این است که «مشکل دانشجو چه بود؟» یا «دانشجو چرا به سراغ فلان شخص رفت؟». سؤالهای بعدی هم ممکن است دربارهٔ جزئیات راهحل یا نظر و احساس دانشجو نسبت به آن باشد. برای پاسخگویی بهتر، نکتهبرداری کوتاه کنید: مثلا یادداشت کنید “Problem: ثبتنام پروژه دیر شده” و “Solution: صحبت با استاد برای مهلت”. در حین مکالمه، نیازی به نوشتن جملات بلند نیست؛ کلمات کلیدی کفایت میکند. توجه داشته باشید در تافل، بر خلاف آیلتس، هیچ توقفی در میانهٔ صوت وجود ندارد و سؤالها فقط بعد از تمام شدن مکالمه ظاهر میشوند. بنابراین باید مهارت نگهداری جزئیات در حافظهٔ کوتاهمدت یا روی کاغذ یادداشت را تقویت کنید. خوشبختانه سرعت مکالمات تافل خیلی تند نیست و محتوای آنها گفتگوهای روزمرهٔ دانشگاهی است که با گوش زیاد دادن میتوانید الگوی آنها را پیشبینی کنید (مثلاً اغلب یکی از سؤالات دربارهٔ موقعیت فرد مسئول یا احساس دانشجو نسبت به راهحل است).
راهنمایی: در هنگام نکتهبرداری از مکالمه، یک روش مفید کشیدن دو ستون است: یکی برای Student و یکی برای Officer/Professor. با این کار حرفهای هر کدام را زیر نام خودش مختصر یادداشت میکنید و تفکیک صحبتها برایتان آسانتر میشود.
سخنرانیهای تافل معمولاً بخشی از یک کلاس دانشگاهی هستند که توسط استاد ارائه میشوند (گاهی نیز تعامل کوتاهی با دانشجویان در کلاس صورت میگیرد). هر لکچر حدود ۴–۵ دقیقه طول میکشد و موضوعات آن از دروس مقدماتی دانشگاهی گرفته تا مباحث علمی، تاریخی یا هنری متنوع است. ساختار بیشتر لکچرها شبیه هم است: در ابتدا موضوع کلی درس معرفی میشود، سپس ایدهی اصلی یا نظریه/مفهوم مهمی که قرار است بحث شود بیان میشود، و در ادامه استاد با ۲ تا ۳ دلیل، مثال یا زیرموضوع آن ایدهی اصلی را شرح یا اثبات میکند. در پایان ممکن است یک جمعبندی کوتاه یا نتیجهگیری ارائه شود.
نکتهبرداری در Lecture: با توجه به ساختار فوق، توصیه میشود از الگوی Topic → Main Idea → 2-3 Reasons/Examples برای یادداشتبرداری استفاده کنید. یعنی ابتدا موضوع کلی سخنرانی را بنویسید (مثلاً “زوال جمعیت زنبورها”)، سپس ایدهی اصلی یا نکتهٔ مهمی که استاد مطرح کرده (مثلاً “چند عامل انسانی باعث کاهش زنبورها شده”) را یادداشت کنید، و بعد، در حین گوش دادن به بدنهٔ لکچر، دو تا سه دلیل یا مثال کلیدی که این ایده را پشتیبانی میکنند ثبت کنید (مثلاً “آفتکشها/Neonics → گم شدن زنبورها” و “تخریب زیستگاه → غذای کمتر”). طبق تجربه، اولین سؤال بعد از لکچر تقریباً همیشه دربارهٔ «ایدهٔ اصلی سخنرانی» است. اگر از ابتدا موضوع و هدف کلی درس را دریافته باشید، به این سؤال بهراحتی پاسخ خواهید داد. سؤالات بعدی معمولاً هر کدام به یکی از دلایل/مثالهای مطرحشده میپردازند، پس داشتن یادداشت کوتاه از هر دلیل کمک بزرگی است.
به توصیهٔ منابع آموزشی تافل، تلاش نکنید همهٔ جملات را بنویسید؛ تمرکز شما باید روی یادداشت نکات مهم باشد نه جزئیات جزئی. برای این کار میتوانید از مخففها و علائم استفاده کنید تا سرعتتان بالا برود (مثلاً علامت ↑ برای افزایش، = برای “یعنی/برابر است با”، etc. یا نوشتن “info” به جای information). همچنین به عبارات سیگنالدهنده در لکچر دقت کنید – کلماتی مثل “first, secondly, however, for example” معمولاً نشانهٔ معرفی یک نکتهٔ جدید یا مثال هستند و میتوانند در تفکیک بخشهای مختلف صحبت استاد کمک کنند. در حین گوش دادن از خود بپرسید: «چرا استاد این حرف را زد؟» یا «این مثال چه چیزی را توضیح میدهد؟»tstprep.com. این پرسشها شما را به سمت درک ساختار منطقی لکچر راهنمایی میکند. خلاصه اینکه هدف شما شناسایی ایدهی اصلی و نکات پشتیبان مهم است؛ با همین موارد هم میتوانید به اکثر سؤالات پاسخ دهید. جزئیاتی مثل تاریخها، اسمهای خاص یا اعداد را فقط در صورتی یادداشت کنید که تأکید شده یا برای پاسخ به سؤال نیاز هستند (چون ممکن است یک سؤال جزئی نیز طرح شود). در مجموع، مهارت Note-Taking برای موفقیت در Listening تافل حیاتی است و با تمرین مستمر میتوانید به تعادلی بین گوش دادن و نوشتن همزمان برسید.
در جدول زیر، تعدادی واژه و اصطلاح پرتکرار و مهم که دانستن آنها برای بخش Listening هر دو آزمون مفید است آورده شدهاند:
English | فارسی (معنی) |
---|---|
Conversation | مکالمه، گفتوگو |
Lecture | سخنرانی (کلاسی) |
Monologue | تکگویی، صحبت یکنفره |
Assignment | تکلیف درسی، پروژه |
Semester (Term) | نیمسال تحصیلی (ترم) |
Accommodation | محل اقامت (اسکان) |
Campus | محوطه/فضای دانشگاه |
Deadline | موعد نهایی (مهلت) |
Multiple-choice | (سوال) چندگزینهای |
Diagram | نمودار، دیاگرام |
Answer Sheet | پاسخنامه |
Note-taking | نکتهبرداری (یادداشتبرداری) |
Main Idea | ایدهی اصلی |
Supporting Example | مثال پشتیبان (مثال توضیحی) |
(توضیح: اصطلاحات فوق ترکیبی از لغات آکادمیک پرتکرار در مکالمات و لکچرهای دانشگاهی و همچنین واژگان مربوط به خود آزمونها هستند. مثلاً Campus در مکالمات تافل برای توصیف مکانهای دانشگاهی زیاد به کار میرود، یا Deadline در بحثهای مربوط به تکالیف شنیده میشود. دانستن معانی دقیق آنها درک شنیداری شما را تقویت میکند.)
در این بخش یک آزمون شنیداری کوچک و ترکیبی ارائه شده است که شامل هر دو سبک IELTS و TOEFL میباشد. ابتدا سؤالات را ببینید (سؤالات ۱–۳ به سبک آیلتس فرمپرکنی و سؤالات ۴–۷ به سبک تافل چندگزینهای هستند). تلاش کنید به سؤالات پاسخ دهید، سپس پاسخنامه و متن کامل اسکریپت را بررسی کنید.
Questions 1–3: (IELTS Style – Form Filling)
Complete the form below using NO MORE THAN TWO WORDS AND/OR A NUMBER for each answer.
Name: …………………
Appointment Date: …………………
Contact Number: …………………
Questions 4–7: (TOEFL Style – Multiple Choice)
Listen to a lecture excerpt and answer the questions. (Choose the best answer a, b, c, or d.)
What is the main topic of the lecture?
a. The life cycle of honeybees
b. The causes of a decline in bee populations
c. Methods of pest control in agriculture
d. The role of honey in human diet
According to the professor, how do certain pesticides negatively affect bees?
a. By destroying the bees’ hives directly
b. By causing disorientation in worker bees
c. By reducing the sweetness of nectar
d. By making flowers less attractive to bees
Why does the loss of habitat harm bee colonies
a. It exposes bees to more predators
b. It forces bees to migrate longer distances
c. It reduces their food sources and nesting areas
d. It increases the spread of bee diseases
What does the professor imply about the importance of bees?
a. Bees are more important than other pollinators like butterflies.
b. Human food production heavily depends on bees.
c. Bees can easily adapt to new environments.
d. The number of beekeepers is declining worldwide.
پاسخنامه (Answer Key):
Alice Morgan
July 14
07911647382
b
b
c
b
Transcript:
Conversation (IELTS Section):
Receptionist: Good morning, you’ve reached City Dental Clinic. How can I help you
Caller: Hello. I’d like to schedule a check-up with Dr. Smith, please.
Receptionist: Sure. May I have your name, please
Caller: It’s Alice Morgan — that’s A-L-I-C-E M-O-R-G-A-N.
Receptionist: Thank you, Ms. Morgan. Have you visited us before?
Caller: No, this will be my first appointment.
Receptionist: Alright. We have an opening on July 14th at 10 AM. Would that work for you
Caller: Yes, July 14th is fine.
Receptionist: Great. Lastly, could I get a contact phone number?
Caller: Sure. My mobile is 07-911-647-382.
Receptionist: Let me confirm: 07-911-647-382. Perfect. Thank you! We’ll see you on July 14th.
Caller: Thank you. Goodbye.
Lecture (TOEFL Section):
Professor: Okay, so today I want to talk about honeybees and the alarming decline in their populations in recent years. This isn’t just a random fluctuation – it’s a serious downward trend. One major cause is the widespread use of certain pesticides called neonicotinoids in agriculture. These chemicals affect bees’ nervous systems. A bee exposed to neonicotinoids can become disoriented and fail to find its way back to the hive, a phenomenon that has been linked to what’s known as Colony Collapse Disorder. Imagine a worker bee that can’t navigate home – the colony gradually weakens because many foragers simply don’t return.
Professor: Another significant factor in the decline of bees is habitat loss. As humans expand cities and convert wild meadows into monoculture farms, bees lose a lot of the diverse flowers they rely on for food, as well as safe nesting sites. Less variety of wildflowers means poorer nutrition for the bees. This environmental stress makes it harder for colonies to thrive. Now, why do we care so much about bees? Because bees are critical pollinators for a huge number of crops. If bee populations continue to fall, many of the fruits, vegetables, and nuts we eat would become scarce. In fact, our entire food supply would be in trouble – even crops like alfalfa that feed cattle could be affected. So, it’s not an exaggeration to say that maintaining healthy bee populations is essential for both our ecosystem and agriculture. Understanding these causes is the first step to figuring out how to protect the bees moving forward – be it by regulating harmful pesticides or by preserving and restoring habitats for these vital pollinators.
در محیطهای دانشگاهی و کاری، مهارت شنیداری اهمیت ویژهای دارد. مطالعات نشان دادهاند که افراد حدود ۴۵٪ از زمان ارتباط خود را به شنیدن اختصاص میدهند. به عبارت دیگر، گوش دادن بیش از سایر مهارتهای ارتباطی مورد استفاده قرار میگیرد، بنابراین تمرکز بر بهبود شنیدار برای یادگیری مؤثر در سخنرانیها و جلسات ضروری است. در این درس با نکتهبرداری سریع، تشخیص عبارات کلیدی و سیگنالهای ساختاری و همچنین درک هدف گوینده در سخنرانیها و جلسات کاری آشنا خواهید شد.
یکی از روشهای موثر یادداشتبرداری در هنگام شنیدن، روش کورنل است. در این روش صفحه یادداشت به دو ستون اصلی تقسیم میشود:
ستون راست (یادداشتها): مطالب و نکات کلیدی سخنرانی یا جلسه را یادداشت کنید.
ستون چپ (کلیدواژهها/سؤالات): پس از پایان، کلیدواژهها، عبارتهای مهم یا پرسشهای مرتبط را بنویسید.
در پایین صفحه نیز بخش خلاصه نهایی (Summary) قرار میگیرد که در آن چند جمله کوتاه نتیجهگیری میشود. این ساختار به شما کمک میکند پس از پایان سخنرانی، مطالب را مرور و طبقهبندی کنید. نکته مهم: یادداشتبرداری دستی (بهجای فقط شنیدن یا خواندن) باعث یادآوری بهتر مطالب میشود. بنابراین حین گوش دادن سعی کنید نکات را با دست ثبت کنید و پس از آن در ستون کلیدواژه خلاصهی شخصی خود را مرور کنید.
نحوه استفاده: هنگام شنیدن، نکات اصلی را در ستون سمت راست یادداشت کنید. پس از اتمام سخنرانی، واژهها یا ایدههای کلیدی را در ستون سمت چپ بنویسید. در پایان، یک یا دو جمله خلاصه از موضوع کلی را در بخش «خلاصه» بنویسید. جدول زیر نمونهای ساده از روش نکتهبرداری کورنل را نشان میدهد:
یادداشتها (Notes) | کلیدواژهها / سؤالات |
---|---|
“Climate change is mainly caused by greenhouse gases.” | greenhouse gases, causes of climate change |
“Renewable energy can reduce carbon emissions.” | renewable energy, carbon emissions |
“Governments must act to protect the environment.” | governments, protect environment |
خلاصه: تغییرات اقلیمی عمدتاً ناشی از گازهای گلخانهای است؛ انرژی تجدیدپذیر میتواند انتشار کربن را کاهش دهد و دولتها باید برای حفاظت از محیطزیست اقدام کنند.
سخنرانان ماهر هنگام ارائه، از عباراتی استفاده میکنند که ساختار سخنرانی را مشخص و برای مخاطب نشانهگذاری میکنند. به عنوان مثال، در منابع آموزشی ذکر شده است که عباراتی مانند for example، for instance یا such as برای بیان مثالها بهکار میروند. برخی عبارات پرکاربرد و ترجمهی آنها عبارتند از:
for example – «برای مثال»: برای معرفی مثالها استفاده میشود. مثال: “Many fruits, for example apples and bananas, are rich in fiber.” («میوههای زیادی، برای مثال سیب و موز، سرشار از فیبر هستند.»)
in conclusion – «در پایان»/«بهعنوان نتیجهگیری»: برای بیان نتیجهگیری نهایی استفاده میشود. مثال: “In conclusion, consistent practice leads to improvement.” («در پایان، تمرین مستمر منجر به پیشرفت میشود.»)
as a result – «در نتیجه»: برای نشان دادن پیامد و اثر بهکار میرود. مثال: “He didn’t study; as a result, he failed the exam.” («او مطالعه نکرد؛ در نتیجه در آزمون رد شد.»)
it’s important to note that – «لازم است بدانید که»/«قابل ذکر است که»: برای تأکید روی یک نکته کلیدی استفاده میشود. مثال: “It’s important to note that all figures are preliminary.” («لازم است بدانید که تمام ارقام اولیه هستند.»)
عبارات مشابه دیگری مانند However (با این حال)، In addition (علاوه بر این)، Therefore (بنابراین) نیز در ساختار سخنرانی بهکار میروند.
پاسخ فعال به شنیدن شامل فهمیدن هدف اصلی سخنران نیز میشود. هدف گوینده معمولاً یکی از موارد زیر است:
معرفی (Introduction): معرفی موضوع و اهداف سخنرانی.
مثال: “Today I will talk about climate change and its impacts.” («امروز در مورد تغییرات اقلیمی و تأثیرات آن صحبت خواهم کرد.»)
توضیح (Explanation): شرح دادن یک نکته یا ایده.
مثال: “This means that effective communication skills are essential.” («این بدان معناست که مهارتهای ارتباطی مؤثر ضروری هستند.»)
مقایسه (Comparison): مقایسه دو یا چند موضوع یا ایده.
مثال: “Compared to last year, our revenue has grown by 20%.” («در مقایسه با سال گذشته، درآمد ما ۲۰٪ رشد داشته است.»)
نتیجهگیری (Conclusion): جمعبندی نهایی و بیان نتیجه سخنرانی یا بحث.
مثال: “In conclusion, continuous practice is essential for improvement.” («در پایان، تمرین مداوم برای پیشرفت ضروری است.»)
با توجه به هدف گوینده، شنونده باید هنگام شنیدن منتظر علائم (مانند کلمات کلیدی بالا) باشد تا بتواند پیام سخنرانی را بهتر درک کند.
در ادامه نمونههای کوتاهی از بخشهای یک سخنرانی و یک جلسه کاری همراه با ترجمه فارسی آمده است:
سخنرانی: “According to recent studies, active listening improves learning. For example, students who listen carefully remember more.”
ترجمه: «بر اساس مطالعات اخیر، گوش دادن فعال یادگیری را بهبود میبخشد. برای مثال، دانشآموزانی که با دقت گوش میدهند مطالب بیشتری را بهخاطر میسپارند.»
جلسه کاری: “We have covered the main agenda items. As a result, the team will finalize the report by Friday.”
ترجمه: «ما موارد اصلی دستور کار را پوشش دادیم. در نتیجه، تیم گزارش را تا روز جمعه نهایی خواهد کرد.»
در تمرینهای زیر، متنهای کوتاهی بهصورت نوشته شده (مانند متنی که در فایل شنیداری وجود دارد) آورده شده است. تلاش کنید پاسخها را بدون شنیدن صوت و تنها بر اساس متن پیدا کنید:
هدف گوینده:
متن: “The main purpose of today’s meeting is to review the budget and plan next quarter. So far, we have covered the financial results. In conclusion, we need to reduce costs where possible.”
سؤال: هدف اصلی گوینده از این سخن چیست؟
(مثال پاسخ: معرفی موضوع جلسه و بیان نتیجهگیری.)
کلمات کلیدی و عبارات مهم:
متن: “It’s important to note that regular exercise improves mood. For example, a daily walk can reduce stress. As a result, people feel happier.”
سؤال: کدام کلمات یا عبارات در متن نشانگر بخشهای ساختار یا کلیدواژه هستند؟
(مثال پاسخ: It’s important to note that, For example, As a result.)
تکمیل جدول نکتهبرداری (Cornell):
متن (نمونه):
The presentation will cover three topics: marketing, sales, and product development. Marketing has improved significantly this quarter. As a result, the team is confident about next year’s goals.
مارا در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.
تمام حقوق مادی و معنوی سایت برای اموزشگاه دکتر هراثی محفوظ میباشد