فهرست مطالب

Warm-ups & Small Talk – گرم کردن و گفتگوی کوتاه در انگلیسی

 

اهمیت Small Talk در مکالمه انگلیسی

 

در ارتباطات روزمره به زبان انگلیسی، small talk (گفتگوی کوتاه و ابتدایی) نقش بسیار مهمی ایفا می‌کند. Small talk در واقع به معنی «گفتگوی کوچک» است؛ یعنی گفتگویی کوتاه و دوستانه درباره موضوعات متنوع و غیرجدی، به‌ویژه در موقعیت‌های اجتماعی (مثلاً در طول یک مهمانی، عروسی یا کنفرانس). این نوع مکالمه غیررسمی معمولاً در برخوردهای اولیه با افراد انجام می‌شود تا یخ رابطه را باز کند و یک جو دوستانه ایجاد نماید. موضوعات small talk عموماً موضوعاتی خنثی و غیرشخصی هستند (مثل وضعیت هوا، رویدادهای جاری یا سرگرمی‌ها) تا همه افراد احساس راحتی کنند.

اهمیت small talk در این است که به شما کمک می‌کند در محیط‌های مختلف – از تعاملات روزمره گرفته تا موقعیت‌های اجتماعی و کاری – بتوانید ارتباط اولیه خوبی با دیگران برقرار کنید. توانایی انجام یک گفتگوی کوتاه و گرم اولیه می‌تواند تفاوت چشمگیری در موفقیت ارتباطی شما در محیط‌های شخصی و حرفه‌ای ایجاد کند. به عبارت دیگر، small talk همان گرم‌کن مکالمه است که به شما امکان می‌دهد قبل از ورود به بحث‌های جدی‌تر، یک پیوند اولیه دوستانه ایجاد کنید. این کار مزایای زیادی دارد: از جمله ایجاد روابط جدید با همکاران، دوستان و آشنایان، بهبود مهارت‌های شبکه‌سازی و کاری، افزایش اعتماد به نفس در صحبت‌ کردن به زبان انگلیسی، و درک بهتر تفاوت‌های فرهنگی. به علاوه، small talk با شکستن سکوت اولیه و تعیین لحن مثبت گفتگو، کمک می‌کند افراد راحت‌تر درباره خود صحبت کنند و علایق مشترکشان را بیابند.

توجه داشته باشید که small talk منحصر به یک موقعیت خاص نیست، بلکه در همه‌جا کاربرد دارد. برای مثال، ممکن است این گفتگوی کوتاه را با یک غریبه در آسانسور شروع کنید، با صندوقدار فروشگاه هنگام پرداخت احوالپرسی کنید، یا قبل از شروع جلسه آنلاین با همکاران خود چند جمله دوستانه رد و بدل کنید. همین تعاملات کوتاه و ساده به ظاهر پیش‌پاافتاده، پایه ایجاد یک ارتباط اولیه مثبت هستند که بعدها می‌تواند به دوستی‌ها یا همکاری‌های قوی‌تر منجر شود.

معرفی خود به انگلیسی (Introducing Yourself)

 

یکی از اولین گام‌ها در شروع small talk، معرفی خودتان است. وقتی برای اولین بار با کسی آشنا می‌شوید، معمولاً با لبخند و احوالپرسی شروع کرده و سپس خودتان را معرفی می‌کنید. معرفی شامل گفتن نام، شغل، محل زندگی و شاید علایق شما می‌شود. در زیر چند عبارت رایج برای معرفی خود به انگلیسی آورده شده است:

  • My name is … – اسم من … است.

  • I’m [Ali]. – من [علی] هستم (روش مختصر برای گفتن اسم).

  • I am from [Tehran]. – من اهل [تهران] هستم.

  • I live in [Mashhad]. – من در [مشهد] زندگی می‌کنم.

  • I work as a [teacher]. – من [معلم] هستم (شغل خود را بیان می‌کنید).

  • I like/enjoy [reading books]. – من به [کتاب خواندن] علاقه دارم.

به عنوان مثال:

A: Hello, my name is Sara. (سلام، اسم من سارا است.)
B: Hi Sara, I’m Ali. Nice to meet you! (سلام سارا، من علی هستم. از آشناییت خوشبختم!)

در این مکالمه ساده، شخص A خود را معرفی می‌کند (“اسم من سارا است”) و شخص B نیز متقابلاً اسم خود را می‌گوید (“من علی هستم”) و عبارت Nice to meet you (از آشناییت خوشبختم) را برای ابراز خوشحالی از دیدار اولیه به کار می‌برد. شما هم می‌توانید هنگام آشنایی اولیه چنین عباراتی را به کار ببرید. به یاد داشته باشید گفتن “Nice to meet you” در اولین برخورد بسیار متداول است و پاسخ آن معمولاً “Nice to meet you, too.” (من هم از آشنایی با شما خوشبختم) می‌باشد. همچنین برای صمیمی‌تر شدن مکالمه، بعد از معرفی اسم می‌توانید یک نکته کوتاه درباره خود اضافه کنید، مثلاً شغلتان یا یکی از علایقتان:

“I’m a software developer, and I love hiking in my free time.”
(من توسعه‌دهنده نرم‌افزار هستم و در وقت آزاد به کوهنوردی علاقه دارم.)

این جمله یک تصویر اولیه از شما به طرف مقابل می‌دهد و می‌تواند سرنخی برای ادامه گفت‌وگو باشد (مثلاً طرف مقابل ممکن است در مورد کوهنوردی یا حوزه کاری شما سؤال کند).

معرفی دیگران (Introducing Others)

 

گاهی در مکالمات، لازم است فرد سومی را به دو نفر که همدیگر را نمی‌شناسند معرفی کنید. این کار نیز بخشی از small talk مودبانه در موقعیت‌های اجتماعی یا کاری است. برای معرفی دیگران می‌توانید از عبارات زیر استفاده کنید:

  • This is [John]. – ایشون [جان] هستند. (برای معرفی یک نفر به دیگری)

  • I’d like you to meet [Mary]. – مایلم شما را با [مری] آشنا کنم.

  • Have you met [Reza]? – آیا با [رضا] آشنا شده‌اید/ملاقات کرده‌اید؟

  • Let me introduce you to [David]. – اجازه دهید شما را به [دیوید] معرفی کنم.

فرض کنید با دوستتان هستید و دوست دیگری به شما ملحق می‌شود. شما می‌توانید بگویید:

“Hey Bob, this is my friend Amir. Amir, this is Bob.”
(سلام باب، این دوست من امیر هست. امیر، ایشون باب هستند.)

در این مثال، از ساختار This is… برای معرفی دو نفر به یکدیگر استفاده شده است. پس از معرفی، معمولاً هر دو طرف لبخند می‌زنند و با گفتن “Nice to meet you.” یا عباراتی مشابه، احوالپرسی می‌کنند. اگر شما فردی هستید که معرفی شدید، می‌توانید پاسخی مودبانه دهید: مثلاً

“Nice to meet you, Bob. I’ve heard a lot about you from Amir.”
(از آشنایی باهات خوشبختم باب. خیلی درباره‌ات از امیر شنیدم.)

این‌گونه جملات کوتاه به ادامه پیدا کردن گفتگو کمک می‌کند و جو راحت‌تری ایجاد می‌شود.

شروع مکالمه مودبانه (Polite Conversation Starters)

 

شروع کردن یک گفتگوی کوتاه دوستانه با یک سلام و احوالپرسی مناسب، به عنوان گرم‌کن مکالمه عمل می‌کند. در انگلیسی عبارات رایجی برای شروع مودبانه مکالمه وجود دارد که بهتر است آنها را بدانید:

  • Hello. / Hi. – سلام. (Hello رسمی‌تر از Hi است.)

  • Good morning / Good afternoon / Good evening. – صبح‌بخیر / عصر‌بخیر / شب‌بخیر (برای سلام در زمان‌های مختلف روز)

  • How are you? – حالت چطوره؟ / حال شما چطور است؟

  • How are you doing? – اوضاع شما چطور است؟ (معنایی شبیه به “How are you?” دارد)

  • How’s it going? – اوضاع چطور پیش می‌ره؟ (محاوره‌ای و صمیمی)

  • Nice to meet you. – از ملاقات/آشنایی شما خوشبختم.

  • It’s a pleasure to meet you. – از آشنایی با شما خوشوقتم. (رسمی‌تر)

هنگام مواجهه اولیه، لبخند بزنید و به آرامی دست بدهید (در فرهنگ‌های غربی دست دادن رایج است) و یکی از سلام‌های بالا را بیان کنید. مثلاً:

A: Good morning, how are you? (صبح‌بخیر، حالتون چطوره؟)
B: Good morning! I’m fine, thanks. How about you? (صبح‌بخیر! ممنون خوبم. شما چطورید؟)

در این مکالمه، شخص A با یک عبارت رسمی روزبخیر و سوال احوالپرسی گفتگو را آغاز کرده و شخص B پاسخ داده و با “How about you?” (شما چطورید؟) احوالپرسی متقابل کرده است. تبادل احوالپرسی به این شکل یک رسم متداول است. دقت کنید که در پاسخ به “How are you?” معمولاً کوتاه پاسخ می‌دهیم مثل “I’m fine, thanks.” یا “Pretty good, thanks. How about you?”.

علاوه بر سلام و احوالپرسی، یک راه دیگر برای شروع small talk اشاره به محیط یا شرایط است. برای مثال درباره وضعیت هوا یا موقعیت اطراف نظر بدهید:

  • “Nice day, isn’t it?” – چه روز خوبی، مگه نه؟

  • “It’s quite crowded here today, huh?” – امروز اینجا خیلی شلوغه، نه؟

این قبیل جملات نظردهی کوتاه می‌تواند سر صحبت را باز کند. برای زبان‌آموزان مبتدی، شاید این موارد کمی دشوار به نظر برسد، اما دانستنشان کمک می‌کند در موقعیت‌های واقعی احساس راحتی بیشتری کنید. مهم این است که با لبخند و لحن دوستانه گفتگو را شروع کنید تا طرف مقابل راغب به ادامه صحبت باشد.

پایان دادن مودبانه به مکالمه (Polite Conversation Endings)

 

همان‌طور که شروع مودبانه مهم است، خاتمه دادن مناسب به گفتگوی کوتاه نیز اهمیت دارد. وقتی می‌خواهید یک small talk را تمام کنید (مثلاً باید بروید یا گفتگو طبیعی به پایان رسیده است)، از عبارات پایانی مودبانه استفاده کنید:

  • It was nice talking to you. – از صحبت با شما خوشحال شدم.

  • It was nice meeting you. – از آشنایی با شما خوشحال شدم.

  • Nice to meet you, [take care]. – خوشبختم، [موفق باشید/مراقب خودتان باشید].

  • Have a nice day! – روز خوبی داشته باشید!

  • See you later. – بعداً می‌بینمتان/می‌بینمت.

  • Take care. – مواظب خودتان باشید.

این عبارات نشان می‌دهند که شما از گفتگو لذت برده‌اید و با احترام آن را به پایان می‌رسانید. برای مثال، پایان یک مکالمه کوتاه می‌تواند این‌گونه باشد:

A: It was nice talking to you, John. (صحبت باهات خیلی خوب بود جان.)
B: You too, Mary. Have a great day! (من هم همینطور ماری. روز خوبی داشته باشی!)
A: Thanks, you too! (مرسی، شما هم همینطور!)

در این مکالمه، هر دو طرف به شکل مثبتی گفتگو را تمام کردند. عبارت‌های پایانی مثبت (مثل Have a great day! یا Take care) یک حس خوب در ذهن طرف مقابل باقی می‌گذارد و امکان ارتباط‌های بعدی را نیز خوشایند می‌کند. حتی اگر مکالمه خیلی کوتاه بوده باشد، همین که مؤدبانه تمام شود، تأثیر مثبتی خواهد داشت.

سوالات ساده و رایج در Small Talk

 

بخش زیادی از small talk شامل پرسیدن سوال‌های ساده برای آشنایی بیشتر است. با این سوال‌ها می‌توانید طرف مقابل را ترغیب کنید درباره خودش صحبت کند. در اینجا چند سوال رایج در مکالمات اولیه و نحوه پاسخ به آنها را می‌بینید:

  • What’s your name – اسمتون چیه؟
    My name is [Alice]. – اسم من [آلیس] هست.

  • Where are you from – اهل کجا هستید؟
    I’m from [Iran]. – من اهل [ایران] هستم.
    (Or: I’m originally from Mashhad, but I live in Tehran now.) – (یا: اصلتاً اهل مشهد هستم اما الان تهران زندگی می‌کنم.)

  • What do you do – چه کاره‌اید؟ / شغلتون چیه؟
    I’m a [nurse]. – من یک [پرستار] هستم.
    (Or: I work at a bank.) – (یا: در بانک کار می‌کنم.)

  • Are you from around here – اهل همین حوالی هستید؟
    No, I’m here on vacation. – نه، برای تعطیلات اومدم اینجا.

  • How do you know [the host/this person]? – شما چه طوری [میزبان/این شخص] رو می‌شناسید؟
    We work together. – ما همکاریم.

  • What do you do in your free time? – در زمان آزادتون چه کارهایی می‌کنید؟
    I enjoy reading and cooking. – من از کتاب خواندن و آشپزی لذت می‌برم.

سوال‌های “Where are you from?” (از کجا آمدید/اهل کجایید؟) و “What do you do?” (چه کار می‌کنید؟ منظور شغل) از متداول‌ترین‌ها هستند. با پرسیدن این‌ها شما به سرعت می‌توانید نقاط مشترک یا موضوعاتی برای ادامه گفتگو پیدا کنید. برای مثال:

A: Where are you from (اهل کجا هستید؟)
B: I’m from Istanbul, Turkey. (من اهل استانبول ترکیه هستم.)
A: Oh, that’s nice! I’ve never been to Turkey. (اوه چه خوب! من هیچوقت ترکیه نرفتم.)
** How do you like it here so far** (تا الآن اینجا نظرتون چیه؟)
B: I like it a lot. People are very friendly. (خیلی خوشم اومده. مردم خیلی دوستانه رفتار می‌کنن.)

در این گفتگو، شخص A پس از فهمیدن ملیت طرف مقابل، یک نظر و یک سوال دیگر مطرح کرد (“نظرت تا حالا اینجا چیه؟”) تا مکالمه را ادامه دهد. این یک تکنیک خوب است: ابتدا سوال بپرسید، به پاسخ با علاقه گوش دهید، سپس با یک اظهار نظر یا سوال مرتبط دیگر ادامه دهید. به این شکل مکالمه روان پیش می‌رود و حالت پرسش و پاسخ خشک پیدا نمی‌کند.

همیشه پس از پاسخ دادن به سوالات طرف مقابل، مودبانه می‌توانید همان سوال را از او بپرسید. به عنوان مثال اگر کسی از شما پرسید “?What do you do” و شما پاسخ دادید “I’m a student”, معمولاً اضافه کنید “How about you” (شما چطور؟) تا او هم در مورد شغلش صحبت کند. این تبادل دوطرفه باعث ایجاد تعادل در گفتگو می‌شود و نشان می‌دهد شما نیز به شناخت طرف مقابل علاقه‌مند هستید.

واژگان و عبارات کاربردی

 

در جدول زیر، برخی واژه‌ها و عبارات بسیار کاربردی در مکالمات ابتدایی (small talk) را مشاهده می‌کنید. سعی کنید معادل فارسی هر کدام را به خاطر بسپارید و تلفظ صحیح انگلیسی آنها را تمرین کنید:

English Phraseمعادل فارسی
Hello / Hiسلام
Good morning / Good afternoonصبح‌بخیر / عصر‌بخیر
Good eveningشب‌بخیر (به عنوان سلام در شب)
How are you?حالت چطوره؟ / حال شما چطور است؟
Nice to meet you.از آشناییتون خوشبختم.
My name is …اسم من … است.
I’m from …من اهل … هستم.
I work as a …من … هستم (شغلم … است).
What do you do?چه‌کاره‌ای؟ / شغلت چیه؟
Where are you from?اهل کجا هستی؟
This is [Ali].ایشون [علی] هستند.
See you later.بعداً می‌بینمت.
Take care.مواظب خودت باش.
Have a nice day.روز خوبی داشته باشی.
You’re welcome.خواهش می‌کنم (پاسخ تشکر).

عبارات بالا جزو پرکاربردترین‌ها در مکالمات روزمره هستند. توجه کنید که بعضی عبارات ممکن است بیش از یک معادل فارسی داشته باشند (مثلاً How are you را می‌توان هم به صورت دوستانه “حالت چطوره؟” ترجمه کرد و هم به صورت رسمی‌تر “حال شما چطور است؟”). معانی فارسی داده‌شده کمک می‌کند مفهوم را درک کنید، اما هدف نهایی شما باید این باشد که بتوانید این عبارات را مستقیماً به انگلیسی فکر کرده و استفاده کنید نه اینکه هر بار در ذهنتان ترجمه کنید.

نکات تلفظ و مکالمه روان در Small Talk

 

برای آنکه small talk شما طبیعی‌تر و روان‌تر به نظر برسد، علاوه بر لغات و گرامر، به جنبه‌های تلفظ و طرز بیان نیز باید توجه کنید. در این بخش به چند نکته مهم اشاره می‌کنیم:

  • استفاده از اختصارها (Contractions): در گفتار انگلیسی بسیار رایج است که از شکل‌های اختصاری استفاده شود. برای مثال به جای “I am fine” تقریباً همیشه می‌گویند “I’m fine”. استفاده از اختصارهایی مثل I’m (I am)، you’re (you are)، we’ve (we have) و … باعث می‌شود صحبت شما طبیعی‌تر، دوستانه‌تر و روان‌تر به گوش برسد. انگلیسی‌زبان‌ها تقریباً همیشه در مکالمات روزمره از اختصارها استفاده می‌کنند، پس شما هم باید به آن عادت کنید.

  • کوتاه‌شدن و وصل‌شدن کلمات در گفتار (Reductions & Linking): بسیاری از عبارت‌هایی که روی کاغذ رسمی به نظر می‌رسند، در گفتار روزمره به شکل ساده‌تری ادا می‌شوند. برای مثال “What do you” در گفتار معمولی سریع ممکن است شبیه “whaddaya” شنیده شود. به همین ترتیب “going to” تبدیل به “gonna” و “want to” تبدیل به “wanna” می‌شود. این‌ها شکل‌های عامیانه و محاوره‌ای هستند که دانستنشان به فهم مکالمات غیررسمی کمک می‌کند. لازم نیست شما در ابتدای کار حتماً اینطور صحبت کنید، اما اگر قصد دارید مانند یک فرد بومی روان صحبت کنید باید گوش‌تان به این حالات عادت کند. مثلاً:

    • “I am going to go now.” در گفتار سریع می‌تواند بشود “I’m gonna go now.”

    • “What do you think?”Whaddya think” (محاوره‌ای)

    • “Do you want to have a coffee?”Wanna have a coffee”

    دقت کنید که استفاده از این شکل‌های کوتاه‌شده بیشتر در گفتار غیررسمی و دوستانه است. در مواقع رسمی (مثل مصاحبه شغلی یا سخنرانی)، بهتر است واضح‌تر صحبت کنید و از اصطلاحات خیلی عامیانه پرهیز کنید. با این حال در اکثر مکالمات روزمره، دانستن و به کار بردن حداقلی این عبارات باعث می‌شود گفتگوی شما طبیعی‌تر به نظر برسد.

  • آهنگ جمله و لحن (Intonation & Tone): فقط کلمات نیستند که در مکالمه اهمیت دارند، بلکه چگونگی بیان آنها نیز بسیار مهم است. سعی کنید لحن صدای شما دوستانه و گرم باشد. برای مثال، هنگام خوشامدگویی و سلام کردن، تُن صدایتان را کمی بالا و پرانرژی نگه دارید تا خوشامدگو به نظر برسید. در پرسیدن سوالاتsmall talk (مثل “How are you”) معمولاً انتهای جمله را کمی بالا می‌بریم تا حالت سوالی و علاقه‌مندی را نشان دهیم. لبخند زدن حتی هنگام صحبت کردن پشت تلفن هم از طریق تن صدا قابل تشخیص است – با لبخند صحبت کنید تا دوستانه‌تر به نظر بیایید. زبان بدن نیز بخشی از لحن شماست: تماس چشمی مناسب برقرار کنید و با تکان‌دادن سر یا گفتن “uh-huh, yeah” نشان دهید که گوش می‌دهید و علاقه‌مندید.

  • تمرین شنیداری و تکرار: برای تسلط بر تلفظ صحیح و روانی گفتار، حتماً گوش دادن فعال را در برنامه خود قرار دهید. به پادکست‌ها، فیلم‌ها و ویدیوهای آموزشی که مکالمات روزمره را شامل می‌شوند گوش کنید. سعی کنید همراه با گوینده تکرار کنید. مثلاً یک مکالمه کوتاه از یک فیلم را چندبار گوش بدهید، سپس ویدیورا متوقف کنید و جملات را با همان لحن و سرعت تکرار کنید. این تمرین shadowing کمک می‌کند دهان شما به تلفظ‌های متصل (Linking) و آهنگ طبیعی جملات عادت کند.

نکته آخر اینکه اشتباه کردن کاملاً طبیعی است. حتی اگر تلفظ شما صد در صد شبیه بومی‌ها نباشد، مهم مهارت برقراری ارتباط است. با تمرین مداوم، به مرور زمان هم تلفظ شما بهتر می‌شود و هم در به کار بردن عبارات رایج اعتماد به نفس بیشتری پیدا خواهید کرد.پس از آماده کردن مکالمه، می‌توانید آن را بلند برای خودتان تمرین کنید یا حتی جلوی آینه بایستید و تصور کنید در آن موقعیت هستید. این کار به تقویت اعتماد به نفس شما در small talk کمک می‌کند.

سؤال‌پرسیدن و ادامه دادن مکالمه (Questioning & Follow-ups)

 

اهمیت سؤال پرسیدن در روان‌سازی مکالمه

 

مکالمهٔ مؤثر یک تعامل دوطرفه است؛ یعنی دو نفر باید به نوبت صحبت کنند، از هم سؤال بپرسند و به حرف‌های هم گوش دهند. اگر فقط یک نفر صحبت کند و دیگری صرفاً گوش کند، گفت‌وگو خیلی زود به پایان می‌رسد. پرسیدن سؤال (چه سؤال‌های بله/خیر و چه سؤال‌های WH) نقش مهمی در روان صحبت کردن و زنده نگه داشتن جریان مکالمه دارد. با مطرح کردن سؤالات مناسب، می‌توانید طرف مقابل را تشویق کنید بیشتر صحبت کند و اطلاعات بیشتری به اشتراک بگذارد. همچنین سؤال پرسیدن نشان می‌دهد که شما به صحبت‌های طرف مقابل علاقه دارید و گفتگو برایتان جذاب است.

فرض کنید در حال صحبت با فردی هستید. اگر او از شما چیزی بپرسد و شما فقط با یک کلمه پاسخ دهید، مثلاً:

  • “Do you enjoy traveling?”
    “Yes.”
    در این حالت مکالمه ممکن است ادامه پیدا نکند. اما اگر در مقابل پس از پاسخ دادن، سؤال دیگری بپرسید یا موضوع را گسترش دهید، گفتگو ادامه‌دار و پویا خواهد شد. برای مثال:

  • “Do you enjoy traveling”
    “Yes, I do. I especially love visiting historical sites. What about you
    در این نمونه، فرد پس از جواب “Yes, I do” یک سؤال ادامه‌دار (“What about you?” به معنی «تو چطور؟») مطرح کرده است تا مکالمه را زنده نگه دارد. بنابراین، یادگیری نحوهٔ سؤال پرسیدن و پاسخ دادن به سؤالات به شکل مناسب، به شما کمک می‌کند مکالمات روان‌تر و طولانی‌تری به زبان انگلیسی داشته باشید.

ساختارهای پرکاربرد سوالات Yes/No و WH

 

در زبان انگلیسی دو نوع سؤال اصلی وجود دارد: سوالات بله/خیر (Yes/No Questions) و سوالات با کلمات پرسشی (WH Questions). هر دوی این انواع سؤال در مکالمات روزمره بسیار کاربرد دارند و دانستن ساختار صحیح هر کدام ضروری است. در ادامه به معرفی ساختار و مثال‌هایی برای هر دسته می‌پردازیم.

سوالات بله/خیر (Yes/No Questions)

 

سوالات بله/خیر به سؤالاتی گفته می‌شود که جواب آن‌ها “بله” یا “خیر” (یا حالت‌های معادل آن) است. برای ساختن یک سؤال بله/خیر، معمولاً فعل کمکی یا فعل مدال را به ابتدای جمله می‌آوریم و سپس فاعل را ذکر می‌کنیم. ساختار کلی به صورت زیر است:

 
(verb) + subject + ... ?

در اینجا منظور از (verb) یکی از موارد زیر است:

  • فعل‌های کمکی مانند to be (am/is/are/was/were)، do/does/did یا have/has

  • فعل‌های مدال (modal verbs) مانند can, could, will, would, should, etc.

پس از فاعل، ادامهٔ جمله (فعل اصلی و بقیه اجزای جمله) می‌آید. به مثال‌های زیر توجه کنید:

  • “Are you a student” (آیا تو دانشجو هستی؟) – جواب: Yes/No

  • “Do they speak English at home?” (آیا آنها در خانه انگلیسی صحبت می‌کنند؟)

  • “Has he finished his work” (آیا او کارش را تمام کرده است؟)

  • “Can Sara play the guitar” (آیا سارا می‌تواند گیتار بزند؟)

در هر یک از این مثال‌ها، جمله با یک فعل کمکی یا مدال آغاز شده است (Are, Do, Has, Can) و پاسخ کوتاه آنها بله یا خیر خواهد بود. اگر جملهٔ خبری فعل کمکی نداشته باشد (مثلاً در زمان حال ساده یا گذشتهٔ ساده)، برای ساختن سؤال بله/خیر از فعل کمکی do استفاده می‌کنیم (متناسب با زمان و فاعل جمله):

  • “You live in Tehran.” (تو در تهران زندگی می‌کنی.) → “Do you live in Tehran?” (آیا در تهران زندگی می‌کنی؟)

  • “Ali went to work.” (علی سر کار رفت.) → “Did Ali go to work?” (آیا علی سر کار رفت؟)

نکته: در زبان فارسی، معمولاً با لحن پرسشی یا افزودن کلمهٔ «آیا» می‌توان سؤال بله/خیر ساخت (مثلاً: آیا علی سر کار رفت؟). اما در انگلیسی حتماً باید ترتیب کلمات را تغییر دهید و فعل کمکی یا مدال را در ابتدای سؤال بیاورید. بدون این کار، سؤال شما از نظر گرامری درست نخواهد بود.

سوالات WH (اطلاعاتی)

 

سوالات WH به پرسش‌هایی گفته می‌شود که با کلمات پرسشی (مانند What, Who, Where, When, Why, How و غیره) آغاز می‌شوند. به این‌ها سوالات اطلاعاتی یا Open Questions هم گفته می‌شود، چون پاسخ آن‌ها بله/خیر نیست بلکه دادن اطلاعات مشخص است. مهم‌ترین جزء در این سوال‌ها همان کلمهٔ پرسشی (WH-word) است که نوع اطلاعات خواسته‌شده را تعیین می‌کند.

برخی از مهم‌ترین کلمات پرسشی در انگلیسی عبارت‌اند از:

  • What (چه چیز/چی) – پرسیدن دربارهٔ اشیا، مفاهیم یا عمل‌ها
    “What is your favorite food” (غذای مورد علاقه‌ات چیست؟)

  • Who (چه کسی) – پرسیدن دربارهٔ اشخاص (فاعل)
    “Who can speak French here” (چه کسی اینجا می‌تواند فرانسوی صحبت کند؟)

  • Where (کجا) – پرسیدن دربارهٔ مکان
    “Where do you live” (کجا زندگی می‌کنی؟)

  • When (کی/چه زمانی) – پرسیدن دربارهٔ زمان
    “When did you arrive” (کی رسیدی؟)

  • Which (کدام) – پرسیدن زمانی که گزینه‌های محدودی مطرح هستند
    “Which one do you prefer: tea or coffee?” (کدام را ترجیح می‌دهی: چای یا قهوه؟)

  • Why (چرا) – پرسیدن دربارهٔ دلیل یا علت
    “Why are you late” (چرا دیر کردی؟)

  • How (چطور/چگونه) – پرسیدن دربارهٔ چگونگی یا کیفیت
    “How did you solve this problem+” (چطور این مشکل را حل کردی؟)

توجه: کلمهٔ Whom (چه کسی را/به چه کسی) نیز برای مفعول به کار می‌رود (مثلاً: “Whom did you see?” – چه کسی را دیدی؟)، اما در محاورهٔ انگلیسی امروزی چندان رایج نیست و بیشتر از Who استفاده می‌شود.

برای ساختن یک سؤال WH، کافی است کلمهٔ پرسشی مناسب را در ابتدای ساختار سؤال قرار دهیم. در حقیقت ساختار WH-question ترکیبی از یک کلمه پرسشی + ساختار یک سؤال بله/خیر است:

 
Wh- word + (aux/modal) + subject + main verb + ... ?

به مثال‌های زیر توجه کنید:

  • “Where are they going” (آن‌ها کجا دارند می‌روند؟)

  • “What do you need” (چه چیزی نیاز داری؟)

  • “When did the movie start” (فیلم چه زمانی شروع شد؟)

  • “How can I improve my English” (چطور می‌توانم انگلیسی‌ام را تقویت کنم؟)

در هر مورد، بخش پرسشی (Where/What/When/How) در ابتدا آمده و بقیهٔ جمله حالت سؤال بله/خیر دارد. پاسخ این پرسش‌ها دیگر “yes” یا “no” نیست، بلکه باید اطلاعات خواسته‌شده را ارائه کنید. مثلاً:

  • “Where are they going”
    “They are going to the park.” (آن‌ها دارند به پارک می‌روند.)

  • “What do you need”
    “I need some water.” (من مقداری آب نیاز دارم.)

توجه داشته باشید زمانی که دربارهٔ فاعل جمله سؤال می‌پرسیم (مثلاً وقتی جواب سؤال خودِ شخصِ فاعل است)، ترتیب کلمات پس از کلمه پرسشی تغییر نمی‌کند. به عنوان نمونه:

  • “Who came to the party” (چه کسی به مهمانی آمد؟) – در اینجا سؤال دربارهٔ فاعل است؛ ساختار به صورت “Who + فعل …” آمده و فعل کمکی do اضافه نشده است.

  • “What happened?” (چه اتفاقی افتاد؟) – سؤال دربارهٔ چیزی که رخ داده (فاعل جمله نامشخص است)، بنابراین مستقیماً فعل اصلی بعد از What آمده است.

با تمرین روی انواع سوالات WH و Yes/No و یادگیری ساختار آن‌ها، می‌توانید به راحتی در مکالمات مختلف سؤال بپرسید و گفت‌وگو را پیش ببرید.

پاسخ‌های کوتاه به سوالات Yes/No

 

در زبان انگلیسی، هنگام پاسخ دادن به سوالات بله/خیر، معمولاً بیش از یک کلمه پاسخ می‌دهیم. به عبارت دیگر، تنها گفتن “Yes” یا “No” غالباً کافی نیست و بهتر است از یک پاسخ کوتاه استفاده کنیم. پاسخ کوتاه شامل بله/خیر + ضمیر فاعلی + فعل کمکی (یا فعل مدال) است. این شیوهٔ پاسخ دادن مؤدبانه‌تر و طبیعی‌تر به نظر می‌رسد. به مثال‌های زیر توجه کنید:

  • “Are you tired?”“Yes, I am.” / “No, I’m not.”
    (خسته‌ای؟ – بله، خسته‌ام. / نه، خسته نیستم.)

  • “Did they finish the project?”“Yes, they did.” / “No, they didn’t.”
    (آیا پروژه را تمام کردند؟ – بله، تمام کردند. / نه، تمام نکردند.)

  • “Has Mary eaten lunch?”“Yes, she has.” / “No, she hasn’t.”
    (آیا مری ناهار خورده است؟ – بله، خورده. / نه، نخورده است.)

در هر یک از این پاسخ‌ها، پس از Yes یا No یک ضمیر و فعل کمکی متناسب با سؤال آمده است. دقت کنید که ضمیر (مثلاً I, you, he, she…) باید متناسب با فاعل سؤال باشد و فعل کمکی هم باید همان فعلی باشد که در سؤال استفاده شده (یا شکل مناسب آن). مثلاً اگر سؤال با Does شروع شده، در پاسخ کوتاه از does/doesn’t استفاده می‌کنیم؛ اگر سؤال با Is شروع شده از is/isn’t استفاده می‌کنیم و الی آخر.

گاهی در محاورهٔ غیررسمی، به جای Yes از واژه‌های Yeah یا Yep و به جای No از Nope یا Nah استفاده می‌شود؛ اما توجه کنید که حتی در این حالت هم معمولاً فعل کمکی را ذکر می‌کنند. برای مثال:

  • “Are you coming with us?”“Yeah, I am.” (آره، میام.)

  • “Is it raining outside?”“Nope, it isn’t.” (نه، نمی‌باره.)

استفاده از پاسخ کوتاه چند مزیت دارد:

  1. تأیید می‌کند که سؤال را به درستی شنیده‌اید و متوجه شده‌اید (صرف “Yes” یا “No” ممکن است مبهم باشد).

  2. به طرف مقابل اجازه می‌دهد براساس فعل کمکیِ تکرار شده در جواب، سریع‌تر متوجه شود پاسخ مربوط به کدام سؤال است (مخصوصاً در مکالمات طولانی‌تر).

  3. فرصت ادامهٔ گفتگو را فراهم می‌کند. پس از یک پاسخ کوتاه، معمولاً مکثی در گفتگو ایجاد نمی‌شود و می‌توانید به سرعت با یک جمله یا سؤال دیگر بحث را ادامه دهید.

در مقابل، اگر فقط بگویید “Yes.” یا “No.” ممکن است مکالمه ناگهان متوقف شود یا طرف مقابل منتظر بماند تا شما توضیح بیشتری بدهید. بنابراین، همیشه سعی کنید در پاسخ به Yes/No Questions از short answer استفاده کنید و در صورت امکان بعد از آن توضیحی اضافه کنید یا یک سؤال جدید مطرح نمایید.

سوال‌های ادامه‌دار (Follow-up Questions)

 

یکی از مهارت‌های کلیدی برای کش دادن مکالمه و عمیق‌تر کردن آن، پرسیدن سؤال‌های ادامه‌دار یا Follow-up questions است. سؤال ادامه‌دار به پرسشی گفته می‌شود که در ادامهٔ پاسخ طرف مقابل مطرح می‌کنید تا اطلاعات بیشتری کسب کنید یا موضوع گفتگو را جلو ببرید. به بیان دیگر، Follow-up Question سؤالی مرتبط با جواب قبلی فرد مقابل است.

چرا سؤال‌های ادامه‌دار مهم هستند؟ زیرا بدون آن‌ها مکالمه پس از یکی دو پرسش اولیه ممکن است به بن‌بست برسد. تصور کنید از کسی می‌پرسید “What do you do in your free time?” و او پاسخ می‌دهد “I usually watch movies.” اگر شما در اینجا بحث را رها کنید، مکالمه کوتاه و سطحی خواهد ماند. اما می‌توانید با یک سؤال ادامه‌دار، گفتگو را بسط دهید:

  • “I usually watch movies.”
    “Oh, nice. What kind of movies do you watch?”
    (اوه، چه خوب. چه جور فیلم‌هایی تماشا می‌کنی؟)

  • “I like action films.”
    “Interesting! Who is your favorite actor?”
    (جالبه! بازیگر مورد علاقت کیه؟)

در این مثال، شخص دوم با دقت به پاسخ گوش داده و سپس یک سؤال مرتبط پرسیده است. ابتدا پرسیده «چه نوع فیلم‌هایی؟» و بعد از شنیدن جواب (مثلاً فیلم‌های اکشن)، باز یک سؤال جزئی‌تر دربارهٔ بازیگر مورد علاقه پرسیده است. به این ترتیب مکالمه به شکل طبیعی ادامه پیدا می‌کند.

برای پرسیدن سوالات ادامه‌دار تکنیک‌های مختلفی وجود دارد. در اینجا چند راهکار مؤثر را می‌بینیم:

  • پرسیدن جزئیات بیشتر: ساده‌ترین روش این است که دربارهٔ بخشی از جواب طرف مقابل سؤال کنید. اگر کسی می‌گوید اهل مسافرت است، می‌توانید بپرسید “Where have you traveled?” (کجاها سفر کردی؟) یا “Which country was your favorite?” (کدام کشور مورد علاقت بود؟).

  • استفاده از Why و How: کلمات پرسشی Why (چرا) و How (چطور) بسیار مفیدند چون طرف مقابل را ترغیب می‌کنند توضیح بیشتری بدهد. برای مثال، اگر کسی می‌گوید که یک زبان جدید یاد گرفته، می‌توانید بپرسید “How did you learn it?” (چطور یادش گرفتی؟) یا “Why did you decide to learn that language?” (چرا تصمیم گرفتی آن زبان را یاد بگیری؟).

  • ابراز واکنش و سپس سؤال: ابتدا به پاسخ مخاطب یک واکنش کوتاه نشان دهید (مثل “Oh, really?” / «اوه، واقعاً؟» یا “That’s interesting.” / «جالبه.») و سپس یک سؤال مرتبط مطرح کنید. این کار نشان می‌دهد که به حرف او توجه کرده‌اید. مثال: “I ran a marathon last week.”“Wow, really? How was the experience?” (وای، جدی؟ تجربه‌اش چطور بود؟).

  • بازگویی بخشی از حرف طرف مقابل به صورت سؤال: می‌توانید قسمتی از جواب او را تکرار کرده و با لحن سؤالی بپرسید تا او بیشتر توضیح دهد. برای نمونه: “I went camping in the desert.”“In the desert?” (با تعجب/سؤال: در بیابان؟) این باعث می‌شود طرف مقابل دربارهٔ سفرش به بیابان بیشتر توضیح بدهد. سپس می‌توانید سؤال‌های بیشتری مثل “What was the weather like?” (هوا چطور بود؟) یا “How long did you stay?” (چقدر موندید؟) بپرسید.

  • مقایسه یا ارتباط با خودتان: گاهی می‌توانید با اشتراک‌گذاری یک تجربهٔ مرتبط از خودتان، سؤال بعدی را مطرح کنید. مثلاً طرف می‌گوید “I’m reading a great book.” شما می‌توانید بگویید “I love reading too. What book are you reading? (من هم عاشق کتاب خواندن هستم. چه کتابی می‌خونی؟). این نشان می‌دهد شما نقطهٔ مشترکی پیدا کرده‌اید و مکالمه صمیمی‌تر می‌شود.

یادتان باشد که گوش دادن فعال پیش‌نیاز پرسیدن سوالات ادامه‌دار است. یعنی باید با دقت به جواب طرف مقابل گوش کنید تا نکتهٔ جالب یا مبهمی در حرفش پیدا کنید و دربارهٔ همان سؤال بپرسید. هرچه سوالات ادامه‌دار شما دقیق‌تر و مرتبط‌تر با صحبت‌های طرف مقابل باشد، او نیز با اشتیاق بیشتری پاسخ خواهد داد و مکالمه طبیعی‌تر جلو می‌رود.

در نهایت، با تمرین این مهارت، به‌تدریج می‌توانید بدون فکر کردن زیاد، سؤال‌های بعدی را در گفتگو مطرح کنید و مکالمات کوتاه را به گفت‌وگوهای مفصل‌تر تبدیل نمایید. پرسیدن سوالات ادامه‌دار راهی عالی برای نشان دادن علاقه، یاد گرفتن مطالب جدید از دیگران و افزایش اعتمادبه‌نفس در انگلیسی صحبت کردن است.

جدول واژگان و عبارات کاربردی

 
English (انگلیسی)فارسی (معنی)
Questionسؤال، پرسش
To ask a questionسؤال پرسیدن
Yes/No questionسؤال بله/خیر (سؤال بسته)
WH question (Open question)سؤال اطلاعاتی (سؤال با کلمه پرسشی)
Follow-up questionسؤال ادامه‌دار، سؤال پیگیری
Whatچه چیز؟ / چی؟
Whoچه کسی؟
Whereکجا؟
Whenکی؟ / چه زمانی؟
Whyچرا؟
Whichکدام؟
Howچگونه؟ / چطور؟
What about you?تو چطور؟ (پرسیدن نظر یا وضعیت طرف مقابل)
Oh, really?اوه، واقعاً؟ (ابراز تعجب و علاقه)
I see.متوجه شدم. (فهمیدن حرف طرف مقابل)
Tell me more (about …).بیشتر برایم بگو (در مورد …).
Could you elaborate?می‌شه بیشتر توضیح بدی؟
Yes / Yeah / Yepبله / آره (غیررسمی)
No / Nope / Nahخیر / نه (غیررسمی)
Short answerپاسخ کوتاه
To keep a conversation goingادامه دادن مکالمه

تمرین‌

 

در این بخش چند تمرین برای ارزیابی و تقویت مهارت پرسیدن و پاسخ دادن به سوالات آورده شده است. پاسخ‌ها را ابتدا خودتان انجام دهید و سپس با جواب‌های صحیح مقایسه کنید.

تمرین : سناریوی نقش‌آفرینی (Role-Play Scenario)

 

با یک دوست یا هم‌کلاسی، نقش‌آفرینی زیر را تمرین کنید. هدف این تمرین استفاده از انواع سؤالات (بله/خیر و WH) و همچنین سؤال‌های ادامه‌دار برای کش دادن مکالمه است.

سناریو: دو نفر که برای اولین بار با هم آشنا می‌شوند در حال گفتگو هستند (مثلاً در یک کلاس زبان یا محل کار جدید). یکی از شما نقش شخص A و دیگری نقش شخص B را بازی کند. از دستورالعمل‌های زیر پیروی کنید:

  • شخص A با یک احوال‌پرسی و یک سؤال شروع کند (مثلاً یک سؤال WH دربارهٔ شغل، علایق یا اهل کجا بودن: “What do you do?” یا “Where are you from?”).

  • شخص B به سؤال پاسخ دهد و سپس یک سؤال ادامه‌دار مرتبط از شخص A بپرسد (مثلاً: “I’m from Mashhad. Have you ever been there?”).

  • مکالمه را به همین شکل ادامه دهید. سعی کنید هر پاسخ کوتاه نباشد و در صورت امکان توضیح مختصری بدهید. سپس طرف مقابل بر اساس گفته‌های شما یک سؤال مرتبط بعدی را بپرسد.

  • از حداقل 3 الی 4 سؤال ادامه‌دار در طول گفتگو استفاده کنید. همچنین انواع مختلف سؤالات (Yes/No و WH) را به کار ببرید تا تمرین کامل شود.

پس از پایان نقش‌آفرینی، می‌توانید نکات زیر را بررسی کنید:

  • آیا هر دو نفر از پاسخ کوتاه مناسب (Yes/No + فعل کمکی) استفاده کردند؟

  • آیا به صحبت‌های هم گوش دادید و سؤالات مرتبط پرسیدید؟

  • چه سؤال یا جوابی باعث شد مکالمه جالب‌تر شود؟

بیان نظر و مخالفت مؤدبانه به زبان انگلیسی

 

مقدمه

 

تصویر: دو نفر در حال گفت‌وگو و بیان نظرات خود به زبان انگلیسی.
بیان کردن نظر شخصی و همچنین مخالفت کردن به شکل محترمانه، از مهارت‌های بسیار مهم در مکالمات انگلیسی است. تقریباً در هر مکالمه‌ای ممکن است نیاز داشته باشید که موافقت یا مخالفت خود را ابراز کنید. نکتهٔ کلیدی (به‌ویژه هنگام مخالفت) نحوهٔ بیان آن است. اگر بتوانید با حفظ احترام و ادب نظر مخالف خود را بیان کنید، می‌توانید از بحث و دلخوری جلوگیری کرده و یک گفت‌وگوی سازنده داشته باشید. همچنین استفاده از عبارات مناسب مانند I think («من فکر می‌کنم…») یا In my opinion («به نظر من…») به شنونده نشان می‌دهد که در حال بیان نظر شخصی خود هستید نه یک حقیقت مطلقcapsule.academy. این رویکرد فضای دوستانه‌تری ایجاد می‌کند و باعث می‌شود طرفین راحت‌تر نظرات خود را به اشتراک بگذارند. در ادامه، با ساختارها و عباراتی آشنا می‌شویم که به شما کمک می‌کنند به زبان انگلیسی نظرتان را ابراز کرده و به شکلی مؤدبانه موافقت یا مخالفت کنید.

بیان نظر شخصی در انگلیسی

 

برای بیان عقیده یا نظر خود به انگلیسی، می‌توانید از ساختارهای ساده و پرکاربردی استفاده کنید. در سطوح مبتدی (A1-A2)، عبارات پایهٔ زیر معمول هستند:

  • I think … – معنی تحت‌اللفظی: «من فکر می‌کنم …». این عبارت یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای شروع بیان نظر شخصی است. I think learning English is fun. (فکر می‌کنم یادگیری انگلیسی سرگرم‌کننده است.)

  • I believe … – یعنی «من معتقدم/باور دارم …». I believe honesty is the best policy. (معتقدم صداقت بهترین سیاست است.)

  • In my opinion, … – به معنی «به نظر من …». In my opinion, practice is more important than talent. (به نظر من تمرین از استعداد مهم‌تر است.)

  • Personally, I think … – یعنی «شخصاً فکر می‌کنم …». این ساختار نظر شخصی را با تأکید بر اینکه دیدگاه خودتان است بیان می‌کند. Personally, I think traveling teaches you more than books. (شخصاً فکر می‌کنم سفر کردن بیش از کتاب‌ها به شما می‌آموزد.)

برای زبان‌آموزان سطوح متوسط به بالا (B1-C1)، می‌توان از عبارات رسمی‌تر و پیشرفته‌تری نیز بهره برد:

  • From my point of view, … – به معنی «از دیدگاه من …». From my point of view, we should invest more in education. (از دیدگاه من باید در آموزش سرمایه‌گذاری بیشتری کنیم.)

  • It seems to me that … – یعنی «به نظر می‌رسد که … (از نظر من)». It seems to me that the team needs more time to prepare. (به نظر من تیم به زمان بیشتری برای آماده‌شدن نیاز دارد.)

  • From my perspective, … – مشابه «از نگاه من …»، عبارتی رسمی برای بیان نظر. From my perspective, this policy might not be effective. (از نگاه من این سیاست احتمالاً مؤثر نخواهد بود.)

تمامی عبارات فوق به شما کمک می‌کنند نظر خود را مودبانه و شفاف مطرح کنید. برای تأکید بیشتر می‌توانید از قیدها و صفات تأکیدی نیز بهره ببرید؛ مثلاً I really think… یا I strongly believe… برای تأکید بر عقیدهٔ خود.

عبارات کاربردی برای موافقت

 

موافقت کردن در انگلیسی معمولاً ساده‌تر از مخالفت کردن است. در بسیاری از مواقع می‌توانید با یک پاسخ کوتاه موافقت خود را اعلام کنید. در ادامه چند عبارت رایج برای بیان موافقت آورده شده است:

  • I agree. – یعنی «موافقم». این ساده‌ترین راه برای ابراز موافقت است. می‌توانید آن را به صورت I agree with you («با شما موافقم») نیز به کار ببرید.

  • Absolutely! / Definitely! – به معنی «قطعاً/حتماً». این پاسخ‌های کوتاه برای تأکید بر موافقت کامل استفاده می‌شوندcapsule.academy. Do you think learning a new language is useful?Absolutely! (فکر می‌کنی یاد گرفتن یک زبان جدید مفیده؟ – قطعاً!)

  • That’s right. / That’s true. – یعنی «درسته» یا «صحیح است». برای تأیید صحت گفتهٔ طرف مقابل به کار می‌روند. Learning English takes time and practice.That’s true. (یادگیری انگلیسی زمان و تمرین می‌خواهد. – درست است.)

  • I completely agree (with you). – به معنی «کاملاً موافقم (با شما)». وقتی می‌خواهید نشان دهید صد در صد با نظر طرف مقابل هم‌نظر هستید از این عبارت استفاده کنید. I think we should work harder on this project.I completely agree. (فکر می‌کنم باید بیشتر روی این پروژه تلاش کنیم. – کاملاً موافقم.)

  • I couldn’t agree more. – اصطلاحی برای بیان اینکه «بیش از این امکان نداشت موافق باشم»، یعنی کاملاً موافقم و هیچ شکی ندارم. Exercise is good for health.I couldn’t agree more. (ورزش برای سلامتی مفید است. – کاملاً موافقم.)

  • You’re absolutely right. – یعنی «کاملاً حق با شماست». برای تصدیق کامل نظر فرد مقابل به کار می‌رود. The internet has changed the way we learn.You’re absolutely right. (اینترنت شیوهٔ یادگیری ما را تغییر داده است. – کاملاً حق با شماست.)

عبارات بالا را می‌توانید بسته به میزان موافقت خود به کار ببرید. به عنوان مثال I agree موافقت معمولی را نشان می‌دهد، در حالی که Absolutely یا I couldn’t agree more موافقت قوی‌تری را ابراز می‌کنند. توجه داشته باشید که فعل agree در انگلیسی فعل است و نباید در زمان حال به صورت “I am agree” گفته شود.

عبارات کاربردی برای مخالفت مؤدبانه

 

اظهار مخالفت در زبان انگلیسی نیازمند دقت بیشتری است تا صحبت شما بی‌ادبانه یا توهین‌آمیز تلقی نشود. در مکالمات دوستانه و غیررسمی ممکن است گاهی از عبارات مستقیم‌تری مثل I disagree! (مخالفم) یا حتی واکنش‌های عامیانه‌ای مانند No way! (عمراً!/به هیچ وجه!) استفاده شود. اما در بیشتر مواقع، به‌ویژه در بحث‌های جدی‌تر یا محیط‌های کاری و آکادمیک، بهتر است از عبارات مودبانه‌تر برای مخالفت استفاده کنید. در ادامه چند نمونه از راه‌های محترمانه برای بیان مخالفت آمده است:

  • I’m not sure I agree (with you). – یعنی «مطمئن نیستم که موافق باشم». این عبارت به‌صورت ملایم نشان می‌دهد که شما نظر متفاوتی دارید بدون اینکه مستقیماً بگویید «مخالفم».

  • I’m afraid I disagree. – عبارت I’m afraid در اینجا به معنی «متأسفانه/ببخشید ولی…» است و جملهٔ کامل یعنی «متأسفم، اما مخالفم». این یک راه مودبانه برای مخالفت است.

  • I’m sorry, but I don’t agree. – به معنی «متأسفم، اما موافق نیستم». با عذرخواهی در ابتدای جمله، لحن مخالفت را نرم‌تر می‌کنید.

  • I see your point, but … – یعنی «متوجه منظور شما هستم، اما …». با این عبارت ابتدا نشان می‌دهید حرف طرف مقابل را درک کرده‌اید و سپس نظر مخالف خود را بیان می‌کنیدcapsule.academy. عبارات مشابه دیگری نیز در این الگو وجود دارند، مثل I understand what you’re saying, but … («می‌فهمم شما چه می‌گویید، اما …») یا You have a point, but … («نکتهٔ قابل‌توجهی گفتید، اما …»). همهٔ این‌ها مخالفت را به شکلی نرم و با پذیرش بخشی از حرف طرف مقابل ابراز می‌کنند.

  • I don’t see it that way. – یعنی «من این‌طور به قضیه نگاه نمی‌کنم». عبارتی مودبانه برای بیان اختلاف نظر است. به‌جای گفتن مستقیم «اشتباه می‌کنی»، از این عبارت ملایم‌تر استفاده می‌کنیم.

  • I beg to differ. – یک اصطلاح بسیار مودبانه و رسمی برای اعلام مخالفت است. از این عبارت بیشتر در موقعیت‌های رسمی یا زمانی که می‌خواهیم با احترام کامل مخالفت کنیم استفاده می‌شود. I say this with all due respect, but I beg to differ. (با کمال احترام باید بگویم که نظر متفاوتی دارم.)

همچنین می‌توانید از ساختار I don’t think… برای بیان مخالفت به شکل غیرمستقیم استفاده کنید. به عنوان مثال، به جای گفتن “You are wrong” می‌توان گفت “I don’t think that’s correct.” («فکر نمی‌کنم این درست باشد»). عبارت I might be wrong, but… («ممکن است من اشتباه کنم، اما…») نیز روشی دیگر برای شروع مخالفت به شکل مودبانه است که ابتدا احتمال اشتباه خود را مطرح کرده و سپس نظر مخالف را بیان می‌کند.

در نهایت، اگر بحث به جایی رسید که دو طرف به توافق نرسیدند، می‌توانید از عبارت Let’s agree to disagree استفاده کنید. معنای این جمله این است که «بیایید بپذیریم که اختلاف نظر داریم (و بحث را تمام کنیم)»؛ با این کار مودبانه نشان می‌دهید که نظر طرف مقابل را می‌پذیرید که متفاوت است، بدون اینکه یکی از طرفین قانع شده باشد.

تلطیف سخن با استفاده از Hedging (زبان کاهنده)

 

یکی از روش‌های مؤثر برای مودبانه‌تر کردن گفتگو در انگلیسی، استفاده از زبانی است که شدت و قطعیت جملات را کاهش دهد. به این شیوهٔ بیان در زبان انگلیسی hedging یا «زبان کاهنده» می‌گویند. با Hedging می‌توانیم گفته‌های خود را کمتر مستقیم و مطلق بیان کنیم. این کار به ما کمک می‌کند مؤدب‌تر و ملاحظه‌کارتر به نظر برسیم و نشان دهیم که برای نظرات دیگران احترام قائلیم. استفاده از عبارات کاهنده مزایایی دارد، از جمله: مؤدبانه‌تر شدن لحن بیان، نشان دادن عدم قطعیت (در صورت اطمینان نداشتن)، و جلوگیری از قاطعانه و تهاجمی به نظر رسیدن.

برخی از واژگان و عبارات رایج برای تلطیف جمله (hedging) در انگلیسی عبارتند از:

  • Maybe / Perhaps – به معنی «شاید / احتمالاً». این واژه‌ها بیان می‌کنند که شما صد درصد مطمئن نیستید. Maybe we should wait for others to arrive. (شاید باید صبر کنیم تا بقیه برسند.)

  • I guess… / I suppose… – به معنی «فکر کنم… / گمان کنم…». این عبارات نشان‌دهندهٔ حدس یا نظر غیرقطعی گوینده هستند. I guess it’s going to rain later today. (فکر کنم امروز بعداً باران بیاید.)

  • Kind of / Sort of – به معنی «تا حدی / یه جورایی». این عبارات شدت یک صفت یا نظر را کاهش می‌دهند. I’m kind of tired today. (امروز یه جورایی خسته‌ام.) این جمله مؤدبانه‌تر از “I’m very tired” است و شدت خستگی را کمتر قطعی نشان می‌دهد.

  • A bit / A little – به معنی «یک کم / تا حدی». این کلمات نیز برای کمتر کردن شدت صفات به کار می‌روند. This plan is a bit risky. (این طرح یک کم ریسکی است.) در این مثال، a bit میزان ریسک را کمتر مطلق نشان می‌دهد.

  • It seems (that)… – یعنی «به نظر می‌رسد که…». با این عبارت، گوینده نشان می‌دهد که این فقط برداشت یا دیدگاه اوست نه لزوماً حقیقت قطعی. It seems we’re going in the wrong direction. (به نظر می‌رسد که داریم در مسیر اشتباه می‌رویم.)

  • مودال‌ها (Might, Could, etc.) – افعال کمکی مانند might (ممکن است) و could (می‌تواند) نقش بزرگی در hedging دارند. به کار بردن آن‌ها نشان می‌دهد نتیجه یا نظر ذکر شده قطعی نیست. She might be busy right now. (ممکن است الان سرش شلوغ باشد.) در مقایسه، جملهٔ “She is busy right now” (او الان مشغول است) قطعیت بیشتری دارد و مودبانه بودن کمتری را القا می‌کند.

با استفاده از این گونه کلمات و عبارات، می‌توانیم مخالفت‌ها و نظرات خود را به شکل ملایم‌تری بیان کنیم. برای مثال، به جای “That’s wrong” (که کاملاً صریح و تند است)، می‌توان گفت “Maybe that’s not quite right” («شاید این کاملاً درست نباشد»). این تغییر لحن باعث می‌شود مکالمهٔ شما دوستانه‌تر و حرفه‌ای‌تر به نظر برسد.

جدول واژگان و عبارات کاربردی

 

در جدول زیر، تعدادی از واژگان و اصطلاحات مهم مرتبط با موضوع «بیان نظر و مخالفت مودبانه» به انگلیسی و معادل یا معنی آن‌ها به فارسی آورده شده است:

Englishمعنی فارسی
opinionنظر، عقیده
agree (to agree)موافق بودن، موافقت کردن
disagree (to disagree)مخالف بودن، مخالفت کردن
politeمودبانه
I think (that) …من فکر می‌کنم …
In my opinion, …به نظر من …
I agree.موافقم.
I don’t agree. / I disagree.موافق نیستم. / مخالفم.
I’m not sure I agree.مطمئن نیستم که موافق باشم.
I’m afraid I disagree.متأسفم، ولی مخالفم.
You’re absolutely right.کاملاً حق با شماست.
I see your point.متوجه منظور شما هستم.
With all due respect, …با کمال احترام، …
Maybe / Perhapsشاید / احتمالاً
Kind of / Sort ofیه جورایی / تا حدی
Let’s agree to disagree.بیا قبول کنیم که اختلاف نظر داریم.

آموزش روایت اتفاقات گذشته به زبان انگلیسی (Narration & Storytelling – Past Focus)

 

مقدمه

 

روایت داستان و بیان اتفاقات گذشته یکی از مهارت‌های مهم در یادگیری زبان انگلیسی است. در این درس‌نامه به زبان‌آموزان بزرگسال نحوه‌ی روایت وقایع گذشته را آموزش می‌دهیم. ما بر زمان‌های گذشته انگلیسی (گذشته ساده و گذشته استمراری) و استفاده از واژگان و عبارت‌های مناسب برای ایجاد توالی منطقی، توصیف جزئیات و در نهایت نتیجه‌گیری داستان تمرکز می‌کنیم. هر درس شامل توضیحات فارسی به همراه مثال‌های انگلیسی، تمرین‌های کاربردی و پاسخ‌های کلیدی می‌باشد.

درس اول: گذشته ساده و گذشته استمراری

 

در روایت اتفاقات گذشته دو زمان گذشته ساده و گذشته استمراری نقش اصلی را دارند.

  • گذشته ساده (Simple Past): برای بیان کارها یا رویدادهایی به‌کار می‌رود که در گذشته به‌طور کامل انجام شده‌اند و معمولاً زمان مشخصی دارند (مثلاً دیروز، سال گذشته، هفتهٔ قبل). مثلاً می‌گوییم “I visited Paris last year.” (سال گذشته از پاریس دیدن کردم.) یا “She played tennis yesterday.” (او دیروز تنیس بازی کرد.)

  • گذشته استمراری (Past Continuous): برای بیان کارهایی استفاده می‌شود که در گذشته در یک لحظه یا بازهٔ زمانی مشخص در حال انجام بوده‌اند. مثلاً “I was cooking dinner at 7 p.m.” (ساعت ۷ عصر داشتم شام می‌پختم) یا “They were watching TV when I arrived.” (وقتی رسیدم آن‌ها داشتند تلویزیون تماشا می‌کردند.) این زمان اغلب پس‌زمینه یا صحنهٔ یک رویداد را نشان می‌دهد.

مثال‌ها:

  • “I visited my friend last week.” (من هفتهٔ گذشته از دوستم دیدن کردم.)

  • “She was reading a book at 8 p.m. yesterday.” (دیروز ساعت ۸ شب او در حال خواندن یک کتاب بود.)

  • “While I was walking in the park, I saw an old man playing the violin.” (وقتی داشتم در پارک قدم می‌زدم، یک پیرمرد را دیدم که ویولن می‌نواخت.)

  • “He called me when I was taking a shower.” (او وقتی داشتم دوش می‌گرفتم به من زنگ زد.)

در این مثال‌ها گذشته ساده برای بیان رویدادهای اصلی (مثل دیدن دوستم، خواندن کتاب، دیدن پیرمرد، تماس تلفنی) و گذشته استمراری برای نشان دادن کاری در حال انجام (مثل قدم زدن، خواندن کتاب، دوش گرفتن) استفاده شده است. با دیدن تفاوت این مثال‌ها می‌توانید تشخیص دهید که هر زمان چه معنی‌ای دارد.

تمرین درس اول

 

جملات زیر را با استفاده از زمان گذشته مناسب (ساده یا استمراری) کامل کنید:

  1. Last Sunday, I ___ (wake) up at 7 a.m.

  2. While I ___ (drink) my coffee, my friend ___ (call) me.

  3. We ___ (go) to a cafe together.

  4. Then, a cat ___ (jump) on the table and ___ (spill) my coffee.

  5. Finally, we ___ (laugh) about it and ordered a new drink.

پاسخ تمرین‌های درس اول

 

  1. Last Sunday, I woke up at 7 a.m. (یکشنبه‌ی گذشته ساعت ۷ صبح بیدار شدم.)

  2. While I was drinking my coffee, my friend called me. (در حالی که قهوه‌ام را می‌نوشتم، دوستم به من زنگ زد.)

  3. We went to a cafe together. (ما با هم به یک کافه رفتیم.)

  4. Then, a cat jumped on the table and spilled my coffee. (سپس یک گربه روی میز پرید و قهوه‌ام را ریخت.)

  5. Finally, we laughed about it and ordered a new drink. (بالاخره با آن خندیدیم و یک نوشیدنی جدید سفارش دادیم.)

درس دوم: توالی منطقی روایت

 

برای روایت داستان یا گزارش یک رویداد، رعایت ترتیب زمانی وقایع بسیار مهم است. استفاده از کلمات ربط‌دهنده (Transition Words) کمک می‌کند تا داستان شما خواناتر و منظم‌تر شود. برخی عبارات رایج در ترتیب وقایع عبارت‌اند از: First (ابتدا)، Then (سپس/بعد)، After that (بعد از آن)، Suddenly (ناگهان)، Meanwhile (در همین حین)، Later (بعداً)، Finally / In the end (بالاخره/در نهایت).

مثال:

  • “First, I packed my suitcase. Then I went to the airport. After that, I took a flight to Paris. Finally, I arrived at my hotel.”
    (ابتدا چمدانم را بستم. سپس به فرودگاه رفتم. بعد از آن با هواپیما به پاریس پرواز کردم. بالاخره به هتلم رسیدم.)

  • “Once upon a time, a traveler was walking in the forest. Suddenly, he found a hidden treasure.”
    (روزی روزگاری یک مسافر در جنگل قدم می‌زد. ناگهان یک گنج پنهان یافت.)

با استفاده از این کلمات و عبارات می‌توانید داستان خود را به ترتیبی منطقی تعریف کنید و خواننده به آسانی داستان شما را دنبال کند.

تمرین درس دوم

 

در جای خالی زیر یک کلمه یا عبارت مناسب (از موارد: First, Then, Suddenly, Finally) قرار دهید:
____ I woke up late. ____ I grabbed my bag and left home quickly. ____ I noticed I had forgotten my wallet. ____ I returned to my house to get it.

پاسخ تمرین‌های درس دوم

 

  • First, I woke up late. (ابتدا دیر بیدار شدم.)

  • Then, I grabbed my bag and left home quickly. (سپس کیفم را برداشتم و سریع از خانه خارج شدم.)

  • Suddenly, I noticed I had forgotten my wallet. (ناگهان متوجه شدم کیف پولم را فراموش کرده‌ام.)

  • Finally, I returned to my house to get it. (بالاخره برگشتم خانه تا کیف پولم را بردارم.)

درس سوم: توصیف گذشته (افراد، اشیا، مکان‌ها)

 

برای جذاب‌تر کردن روایت داستان، می‌توانیم جزئیات افراد، اشیا و محیط را هم توصیف کنیم. در زمان گذشته از ساختارهای زیر استفاده کنید:

  • was/were + صفت: برای توصیف اشیا، افراد یا مکان‌ها در گذشته. مثال: “The garden was beautiful and green.” (باغ زیبا و سرسبز بود.) یا “London was a busy and crowded city.” (لندن شهری شلوغ و پرجمعیت بود.)

  • used to + فعل: برای بیان عادتی یا وضعیتی که قبلاً وجود داشته و حالا دیگر نیست. مثال: “When I was a child, I used to play here every day.” (وقتی بچه بودم هر روز اینجا بازی می‌کردم.) یا “She used to have long hair, but now she is clean-shaven.” (او قبلاً موهای بلندی داشت، اما حالا اصلاح کرده است.)

  • There was / There were: برای بیان وجود اشیا یا افراد در گذشته. مثال: “There was a huge mountain behind the house.” (پشت خانه یک کوه بزرگ وجود داشت.)

استفاده از این عبارات به شما کمک می‌کند تصویری واضح‌تر از گذشته ارائه دهید.

تمرین درس سوم

 

جملات زیر را به انگلیسی کامل کنید:

  1. Our house ___ (old) and ___ (small). We ___ (live) there until 2010.

  2. My family ___ (live) in a small village.

  3. The park ___ (beautiful) with a large lake.

پاسخ تمرین‌های درس سوم

 

  1. Our house was old and small. We used to live there until 2010.
    (خانهٔ ما قدیمی و کوچک بود. ما تا سال ۲۰۱۰ آنجا زندگی می‌کردیم.)

  2. My family used to live in a small village.
    (خانوادهٔ من قبلاً در یک روستای کوچک زندگی می‌کرد.)

  3. The park was beautiful with a large lake.
    (پارک با یک دریاچهٔ بزرگ زیبا بود.)

درس چهارم: نتیجه‌گیری و پایان داستان

 

در پایان داستان یا روایت خود می‌توانید با یک جمله نتیجه‌گیری یا خاتمه داستان را جمع‌بندی کنید. برای این کار از کلماتی مانند finally (بالاخره)، in the end (در نهایت)، eventually (سرانجام)، at last (در پایان)، after all (در نهایت) استفاده می‌کنیم.

مثال‌ها:

  • “Finally, after a long day, I returned home and fell asleep happily.”
    (بالاخره پس از یک روز طولانی به خانه برگشتم و خوشحال به خواب رفتم.)

  • “In the end, the team won the match and celebrated.”
    (در نهایت، تیم بازی را برد و جشن گرفت.)

تمرین درس چهارم

 

برای پایان داستان زیر یک جمله نتیجه‌گیری با استفاده از finally یا in the end بنویسید:
“John spent all morning cooking a delicious meal. He cleaned the kitchen and set the table. ______.”

پاسخ تمرین‌های درس چهارم

 

  • “Finally, everyone enjoyed the dinner happily.” (بالاخره همه با خوشحالی شام را خوردند.)

نکات گرامری و واژگانی

 

  • گذشته ساده: برای بیان کاری که در گذشته به پایان رسیده یا انجام شده استفاده می‌شود (مثلاً I visited, she played). افعال منظم با -ed ساخته می‌شوند و افعال بی‌قاعده فرم خاص خود را دارند (مثلاً go → went, have → had). قیدهای زمانی مانند yesterday, last year, two days ago معمولاً همراه این زمان می‌آیند.

  • گذشته استمراری: برای بیان کاری استفاده می‌شود که در گذشته در حال انجام بوده است (مثلاً I was walking, they were studying). اغلب با عباراتی مانند while یا when می‌آید تا نشان دهد یک کار در حال انجام بود و کار دیگری آن را قطع کرد.

  • used to: برای بیان عادتی یا وضعیتی در گذشته که اکنون تغییر کرده به کار می‌رود (مثلاً I used to play tennis, she used to live in Paris).

  • was/were + صفت: برای توصیف افراد، اشیا یا مکان‌ها در گذشته استفاده می‌شود (مثلاً The house was old and dark, they were excited).

  • واژگان توالی زمانی: مانند First (ابتدا)، Then (سپس)، After that (بعد از آن)، Suddenly (ناگهان)، In the end (در نهایت) و غیره برای ترتیب وقایع استفاده می‌شوند.

  • واژگان نتیجه‌گیری: مانند Finally (بالاخره)، In the end (در پایان)، Eventually (سرانجام)، At last (بالاخره) برای خاتمه دادن یا نتیجه‌گیری داستان به کار می‌روند.

درس جامع درخواست‌های مودبانه، پیشنهادها و گروه‌سازی

 

این درس گرامری به صورت مرحله‌ای، به زبان فارسی با ساختارها و مثال‌های انگلیسی همراه با ترجمه، کاربرد عبارات درخواست مؤدبانه (Polite Requests)، پیشنهاد کمک/کار (Making Offers)، ارائه پیشنهاد ایده یا برنامه (Suggestions)، پاسخ به درخواست یا پیشنهاد (موافق و مخالفت مودبانه)، و تصمیم‌سازی گروهی را مرور می‌کند. تمرین‌های متنوع نیز برای هر بخش ارائه شده است.

۱. درخواست‌های مودبانه (Polite Requests)

 

برای درخواست مودبانه معمولاً از فُرم‌هایی مثل «Could you…?», «Would you…?», «Would you mind…?» استفاده می‌شود تا درخواست از حالت مستقیم به شکلی محترمانه و کم‌تأکید تبدیل شود. به‌طور کلی،

  • Would you/ Could you + فعل ساده (برای یک درخواست رسمی و مودب): مثلاً

    • “Could you take a message, please?” («ممکن است لطفاً پیغام بگیرید؟»).

    • “Would you carry this for me, please?” («می‌توانید لطفاً این را برای من حمل کنید؟»).

  • Will you/ Can you + فعل ساده (برای درخواست نسبتاً مودب اما کمی غیررسمی‌تر): مثلاً

    • “Will you please answer the phone? I’m working.” («لطفاً تلفن را جواب می‌دهید؟ دارم کار می‌کنم.»).

    • “Can you hold my books for me? My hands are full.” («می‌توانید لطفاً کتاب‌هایم را نگه دارید؟ هر دو دستم پر است.»).

  • Would you mind + فعل ing (درخواست خیلی محترمانه یا درخواست رضایت قبلی):

    • مثال: “Would you mind closing the window” («آیا اشکالی ندارد پنجره را ببندی؟»). در این ساختار، فعل بعد از mind به شکل gerund (با «-ing») می‌آید. مثلاً “Would you mind speaking more slowly, please” («ممکن است کمی آهسته‌تر صحبت کنید؟»).

واژه “please” اغلب درخواست را مودبانه‌تر می‌کند. مثلاً اضافه کردن “please” به جملاتی مانند “Could you help me?” یا “Can I help you” درخواست را مؤدبانه‌تر نشان می‌دهد.

پاسخ به درخواست: برای موافقت مودبانه می‌توان گفت «بله، حتماً»، «Of course, I’d be happy to»، «My pleasure» و نظایر آن. برای مثال: “Sure. I’d be happy to.” («حتماً، با کمال میل.»). برای مخالفت مودبانه معمولاً با عبارات «متأسفم ولی الان نمی‌توانم»، «Sorry, I can’t – I’m busy right now» و «I’d love to but I can’t» مخالفت می‌کنیم. مثلاً: “I’m sorry, I can’t. I’m busy right now.” («متأسفم، الآن نمی‌توانم. الان گرفتارم.»).

تمرین (Requests)

 

  • جای خالی را پر کنید:

    1. “_____ you explain this problem again, please?” (لطفاً: Could / Will / Shall)

    2. “________ mind closing the door?” (“آیا اشکالی ندارد در را ببندید؟” – ابتدا Do/ Would)

  • گزینه درست را انتخاب کنید: جمله مودبانه است؟
    3. A) “Can you help me with this?” B) “Close the window.” (مودبانه‌تر کدام است؟)
    4. A) “Would you pass the salt?” B) “Give me the salt.”

  • ساختن جمله: کلمات زیر را مرتب کنید تا درخواست مودبانه شود:
    5. you / mind / opening / window / Would / the?
    6. you / Could / bottle / a / hand / Please / me / to?

۲. پیشنهاد کمک/کار (Making Offers)

 

برای پیشنهاد کمک یا انجام کاری معمولاً از عبارات زیر استفاده می‌کنیم:

  • “Can I…?”: برای پرسیدن «می‌تونم…؟». مانند “Can I help you?” («می‌توانم کمکتان کنم؟»).

  • “Shall I…?” (در انگلیسی رسمی/بریتانیایی) برای پیشنهاد رسمی‌تر: مثلاً “Shall I call you a taxi” («بیا برایتان تاکسی بگیرم؟»).

  • “Would you like me to…?”: بسیار مؤدب و رسمی. مثال: “Would you like me to open the door” («دوست دارید من در را باز کنم؟»).

  • “Do you want me to…?”: کمی محاوره‌ای‌تر: “Do you want me to carry that bag?” («می‌خواهی این کیف را برایت حمل کنم؟»).

  • صرف‌های اول شخص («I can…», «I could…», «I’ll…») + if you like: مثلاً “I can do that for you if you like.” («اگر دوست دارید من این کار را برایتان انجام می‌دهم.») و “I’ll be happy to help.” (اینجا «خواهش می‌کنم» به معنی «مشتاقم انجام دهم»).

همچنین عبارت “Let me + فعل” (بگذارید من انجام دهم) برای پیشنهاد خود به کار می‌رود: “Let me help you.” («بگذارید کمکتان کنم.»).

مثال‌ها: “Would you like something to drink?” («دوست دارید چیزی برای نوشیدن داشته باشید؟»). “Can I give you a hand?” («می‌توانم به شما کمک کنم؟»). “Do you want me to turn down the TV?” («می‌خواهید من صدای تلویزیون را کم کنم؟»).

پاسخ به پیشنهاد: برای پذیرش پیشنهاد معمولاً از عبارات «Yes, please.»، «That would be great.», «I’d love to.», «Thank you, that sounds nice.» و نظیر آنها استفاده می‌شود. مثال: “Yes, please. Thank you!” («بله لطفاً، متشکرم!»). برای رد مودبانه می‌توان گفت «No, thanks.» یا «That’s very kind, but I can do it myself.» («نه ممنون؛ لطف شما کافی است، خودم می‌توانم انجام دهم.»).

تمرین (Offers)

 

  • جای خالی را پر کنید:

    1. “_____ I help you with those bags?” (Can / Would / Shall)

    2. “_____ you like me to call a taxi?” (نمونه: Would)

  • انتخاب گزینه صحیح:
    3. چه جمله‌ای پیشنهاد کمک مؤدبانه‌تری است؟ A) “I will call you a taxi.” B) “Shall I call you a taxi?”
    4. چه جمله‌ای به معنی «می‌توانم کمکتان کنم؟» است؟ A) “Can I help you?” B) “I help you.”

  • جمله‌سازی:
    5. like / you / Do / some / coffee / you / more? (ترتیب: Do / you / like / some more / coffee?)
    6. Would / me / like / you / to / help / I / do? (Would you like me to help?)

۳. ارائه پیشنهاد (Suggestions)

 

برای پیشنهاد ایده یا برنامه معمولاً از ساختارهای زیر استفاده می‌کنیم:

  • “Let’s + فعل ساده” برای پیشنهاد انجام کاری با هم: مثلاً “Let’s go to the beach this weekend.” («بیایید آخر هفته به ساحل برویم.»). توجه کنید Let’s مخفف Let us است.

  • “How about + اسم/فعل ing” برای پیشنهاد غیرمستقیم: مانند “How about going to the new restaurant?” («چطوره بریم آن رستوران جدید؟»). یا “What about hiking in the mountains this Saturday?” («درباره کوهنوردی روز شنبه چه نظری دارید؟»)

  • “Why don’t we + فعل ساده” برای پیشنهاد: “Why don’t we go for a walk?” («چرا با هم بریم پیاده‌روی؟») این ساختار محاوره‌ای است و بسیار رایج است.

  • “Shall we + فعل ساده?” برای پیشنهاد رسمی‌تر، مخصوصاً در موقعیت‌های رسمی یا گروهی: “Shall we order some coffee?” («چرا قهوه سفارش ندهیم؟»). مشابه «بیا … کنیم؟» در فارسی.

  • افعال دوم شخص جمع/اول شخص جمع: “We could…” یا “Perhaps we should…” برای پیشنهاد ضمنی: مثلاً “We could try that new cafe.” («ممکنه یه کافهٔ جدید رو امتحان کنیم.»).

مثال‌ها:

  • “Let’s try the new Thai restaurant.” («بیایید اون رستوران جدید تایلندی رو امتحان کنیم.»).

  • “How about having dinner at my place?” («چی می‌گید شام رو خونه من بخوریم؟»).

  • “Why don’t we start the meeting earlier?” («چرا جلسه رو زودتر شروع نکنیم؟»).

  • “Shall we go for a walk after work?” («بیا بعد از کار بریم پیاده‌روی. نظر شما چیست؟»)

پس از بیان پیشنهاد، اعضای گروه یا مخاطب می‌توانند پاسخ دهند. پاسخ مثبت: «Great idea!» («ایدهٔ خوبی است!»)، «I’m up for that.» («من موافقم.»)، «Let’s do it!» («بیا انجامش دهیم!»). پاسخ منفی مودبانه: «I’m not sure about that.» («من زیاد مطمئن نیستم.»)، «That sounds a bit difficult for me.» («اسمش برام یکم سخته.»)، «Maybe another time, I’m busy.» («شاید دفعهٔ دیگه، الان گرفتارم.»). مثلاً “That sounds like a great idea.” («عالیه، موافقم.»)، یا “I’m not really convinced about that.” («چندان قانع نشده‌ام.»).

تمرین (Suggestions)

 

  • جاهای خالی را پر کنید:

    1. “_____ we watch a movie tonight?” (Why don’t / Shouldn’t / What if)

    2. “How about _____ a new coffee shop?” (go / going to)

  • درست/غلط: کدام جمله پیشنهاد است؟
    3. A) “Let’s go hiking this weekend.” B) “We goes hiking.”
    4. A) “Shall we call John?” B) “Call John, please.”

  • جمله‌سازی (ساخت جمله پیشنهادی):
    5. come / lets / them / go / with? (نکته: آخر: Let’s come with them.)
    6. the / cafe / coffee / go / after / How about / for? (How about going for coffee after?)

۴. پاسخ به پیشنهاد یا درخواست (موافق/مخالفت مودبانه)

 

در پاسخ به پیشنهاد یا درخواست دیگران، از عبارات مختلفی برای موافقت مودبانه یا رد مؤدبانه استفاده می‌کنیم:

  • جواب مثبت: «بله، حتماً»، «به‌خاطر لطف شما ممنونم»، «با کمال میل» و امثال آن. مثلاً: “Yes, please.” («بله لطفاً.»)، “I’d love to.” («خیلی دوست دارم.»)، “Sure, that sounds great.” («حتماً، عالیه.»).

  • جواب منفی مودبانه: مثلاً «متأسفم، نمی‌توانم»، «ببخشید الان وقت ندارم»، «عاشقانه دلم می‌خواست اما الان …»، «سپاسگزارم ولی خودم از پسش برمی‌آیم.» مثلاً “Sorry, I can’t, I’m busy right now.” («معذرت می‌خواهم، الان ندارم.»)، “I’d love to, but I have other plans.” («خیلی دوست داشتم، اما برنامهٔ دیگری دارم.»)، “That’s very kind of you, but I can do it myself.” («خیلی لطف کردید اما خودم می‌توانم انجام بدهم.»)

  • مکالمه نمونه:

    • محمد: “Would you like another drink” («یک نوشیدنی دیگر میل دارید؟»)

    • علی: “Yes, please. That would be great.” («بله لطفاً، ممنون، عالیه.»).

تمرین (Responses)

 

  • جای خالی را پر کنید با یک پاسخ مودبانه:

    1. دوستتان می‌پرسد «Can I help you with that box?», شما پاسخ می‌دهید: “___” («بله، لطفاً.») (Sure, Yes, please, etc.)

    2. یکی به شما پیشنهاد می‌دهد «Would you like some tea?», شما می‌گویید: “____” («نه ممنون، برایتان کافی است، می‌توانم خودم.») (No, thanks; I’ll pass; etc.)

  • جمله بسازید: بین قطعات پیشنهادی، پاسخ مناسب را بچینید:
    3. Person A: “Shall we leave now?” Person B: “Sure, we’re ready.” (همراه ترجمه)
    4. Person A: “Would you like me to carry your bag?” Person B: “No, ____.” (ترجمه: «نه ممنون، خودم حالم خوبه.» – Fill: I’m fine / it’s okay.)

۵. تصمیم‌سازی گروهی (Group Decision Making)

 

در گروه‌سازی و تصمیم‌گیری جمعی نیز از ساختارهای مشابه پیشنهاد استفاده می‌کنیم تا همه مشارکت داده شوند:

  • “Let’s + فعل” شامل همگروهی: “Let’s discuss the schedule together.” («بیایید برنامه را با هم بررسی کنیم.»). این فرم معمولا اعضای گروه را درگیر می‌کند.

  • “Shall we + فعل?” برای پیشنهاد دسته‌جمعی رسمی: “Shall we brainstorm some solutions here?” («بیایید اینجا با هم ایده‌پردازی کنیم.»).

  • “What about/ How about + فعل ing” برای طرح سریع یک گزینه: “How about sending an email to everyone?” («نظرتان درباره‌ی ارسال ایمیل به همه چیست؟») یا “What about starting earlier on Mondays?” («نظرتان در مورد اینکه دوشنبه‌ها زودتر شروع کنیم چیست؟»).

  • “Maybe we could + فعل”: “Maybe we could move the meeting to Friday.” («شاید بهتر باشد جلسه را به جمعه منتقل کنیم.»).

  • استفاده از ضمایر اول شخص جمع: “We should decide soon.” («باید زود تصمیم بگیریم.»).

مثال گروهی:
فرض کنید اعضای یک تیم در حال برنامه‌ریزی رویدادی هستند:

  • علی: “Let’s have the meeting on Monday, okay?” («بیایید جلسه را دوشنبه برگزار کنیم، باشه؟»).

  • مریم: “Shall we meet in the morning or afternoon?” («بریم صبح یا بعدازظهر؟»).

  • پیمان: “What about Tuesday instead?” («به نظرتون سه‌شنبه چطور است؟»).

  • رضا: “That sounds good. I’m up for Tuesday.” («خوبه، من با سه‌شنبه موافقم.»).

تمرین (Group Decisions)

  • جاهای خالی را پر کنید:

    1. گروه برنامه‌ریزی دارد: “_____ we meet at 5 pm?” (Shall / Can)

    2. شما پیشنهاد می‌کنید: “Let’s _____ a plan together.” (make / doing)

  • درست/غلط:
    3. A) “What about watching a movie together?” B) “What about we watch a movie together.” (کدام پیشنهاد درست است؟)

  • جمله بسازید:
    4. «ما» + «maybe / could / should» + فعل: مثل “Maybe we should try a different restaurant.” (ما شاید باید رستوران متفاوتی را امتحان کنیم.)
    5. جای خالی: “We _____ decide soon.” (need to / can)

روشن‌سازی (Clarifying)، بازگویی (Paraphrasing) و اصلاح (Repair) در مکالمات انگلیسی

در مکالمات روزمره انگلیسی ممکن است گاهی منظور گوینده به‌درستی منتقل نشود یا شنونده دچار سوءتفاهم گردد. برای جلوگیری از این مشکلات و شفاف کردن گفتار، از تکنیک‌هایی مانند روشن‌سازی (clarifying)، بازگویی یا بازبیان (paraphrasing) و اصلاح یا ترمیم گفتار (repair) استفاده می‌شود. این روش‌ها کمک می‌کنند تا گفتگو طبیعی‌تر و دقیق‌تر باشد و طرفین مطمئن شوند که یکدیگر را درست فهمیده‌اند.

تعریف و کاربرد مفاهیم

  • روشن‌سازی (Clarifying): این تکنیک وقتی به‌کار می‌رود که مطلبی مبهم یا نامفهوم باشد. در این حالت گوینده یا شنونده با پرسیدن سوال یا توضیح بیشتر، تلاش می‌کند اطلاعات را شفاف کند. به زبان ساده، request for clarification یا «درخواست روشن‌سازی» یک استراتژی ارتباطی است که با طرح پرسش‌هایی برای رفع ابهامات گفتاری استفاده می‌شود. مثلاً اگر در مکالمه چیزی متوجه نشدید، می‌توانید بگویید «I’m not sure what you mean. Could you explain?».

  • بازگویی (Paraphrasing): بازگویی یعنی تکرار یک مفهوم یا جمله با استفاده از کلمات یا ساختار متفاوت. هدف از بازگویی تأکید روی نکته‌ای خاص یا اطمینان از درک صحیح آن است. به بیان دیگر، بازگویی به شما کمک می‌کند حرف طرف مقابل را درک کنید و یا منظور خود را واضح‌تر بیان نمایید. مثلاً می‌توانید بگویید «So you mean…» یا «In other words…» تا دوباره منظور را بیان کنید. این روش مخصوصاً زمانی مفید است که مطمئن نیستید معنی گوینده را به‌درستی فهمیده‌اید یا قصد دارید نکته‌ای را روشن‌تر کنید.

  • اصلاح گفتار (Repair): این روش زمانی به‌کار می‌رود که گوینده متوجه اشتباه خود شود یا سوءتفاهمی رخ داده باشد و بخواهد آن را تصحیح کند. در زبان‌شناسی، اصطلاح «اصلاح گفتاری» به فرآیندی گفته می‌شود که گوینده اشتباه گفتاری خود را تشخیص داده و با تصحیح آن، جمله را دوباره بیان می‌کند. گاهی این کار با کلمات و عبارات خاصی مانند «I mean…»، «Sorry…» یا «What I meant to say…» همراه است. این تکنیک نشان می‌دهد که گوینده متوجه اشتباه شده و قصد دارد پیام صحیح را منتقل کند.

عبارات کاربردی

برای هر یک از تکنیک‌های بالا، عبارات و جمله‌های مخصوص وجود دارد که در مکالمه به کار می‌روند. در فهرست زیر نمونه‌هایی از این عبارات انگلیسی همراه با معادل و توضیح فارسی آمده است:

  • عبارات روشن‌سازی (Clarifying Expressions):

    • “Could you repeat that, please?” (لطفاً می‌توانید آن را تکرار کنید؟) – وقتی چیزی را نشنیدید یا متوجه نشدید، برای درخواست تکرار جمله.

    • “I’m sorry, I didn’t catch that.” (ببخشید، متوجه نشدم.) – به صورت مؤدبانه به طرف مقابل می‌گوید که جمله را نشنیدید.

    • “Do you mean…?” (منظورتان این است که…؟) – برای پرسیدن تأیید یا توضیح بیشتر در مورد گفته طرف مقابل.

    • “What do you mean by ___?” (منظورتان از ___ چیست؟) – وقتی کلمه یا جمله‌ای واضح نیست، برای شفاف‌سازی استفاده می‌شود.

    • “Pardon?” / “Sorry?” (ببخشید؟) – پاسخ کوتاهی که نشان می‌دهد منظور را نفهمیده‌اید و می‌خواهید فرد مقابل دوباره توضیح دهد.

    • “Could you explain that in more detail?” (می‌توانید آن را با جزئیات بیشتر توضیح دهید؟) – برای درخواست توضیح بیشتر و رفع ابهام.

  • عبارات بازگویی (Paraphrasing Expressions):

    • “So you mean …?” (پس منظورتان این است که…؟) – برای بازگو کردن و تأیید مفهوم گفته‌ی طرف مقابل.

    • “In other words, …” (به عبارت دیگر…) – برای گفتن همان نکته به روشی دیگر که روشن‌تر باشد.

    • “What you’re saying is …” (آنچه می‌گویید این است که…) – برای خلاصه یا بازگویی حرف طرف مقابل.

    • “If I understand correctly, …” (اگر درست متوجه شده باشم، …) – برای اطمینان از درک صحیح موضوع قبل از ادامه.

    • “Let me put that another way.” (اجازه دهید این را جور دیگری بیان کنم.) – برای بیان مجدد یک ایده به صورت متفاوت.

    • “You’re saying that …” (دارید می‌گویید که…) – برای خلاصه کردن یا تائید منظور گوینده. 

  • عبارات اصلاح (Self-Repair Phrases):

    • “Sorry, I meant …” (ببخشید، منظورم … بود.) – وقتی جمله اشتباهی گفته‌اید و می‌خواهید آن را اصلاح کنید.

    • “What I meant was …” (منظور من این بود که …) – برای تصحیح عبارت خود و رساندن منظور واقعی.

    • “Let me try that again.” (بگذارید یک بار دیگر امتحان کنم.) – برای شروع مجدد بیان جمله با واژگان صحیح.

    • “Let me rephrase that.” (بگذارید این را دوباره بیان کنم.) – برای اصلاح جمله و بیان آن به شکل روشن‌تر.

    • “I should have said …” (باید می‌گفتم …) – برای اشاره به اشتباه خود در انتخاب کلمات و گفتن شکل درست آن.

    • “What I’m trying to say is …” (آنچه سعی دارم بگویم این است که …) – برای تصحیح و تکرار منظور اصلی. 

مثال‌های واقعی در سطوح مختلف

  • سطح مبتدی:

    • مثال روشن‌سازی: A: “Let’s meet at 12.” (با هم ساعت ۱۲ همدیگر را ببینیم.)
      B: “Do you mean 12 PM?” (منظورت ساعت ۱۲ ظهر است؟)

    • مثال بازگویی: A: “I’m tired.” (من خسته‌ام.)
      B: “So you mean you’re not hungry?” (پس تو داری می‌گی گرسنه نیستی؟)

    • مثال اصلاح: A: “He goed to school.” (او به مدرسه رفت.) – اشتباه گرامری «goed»
      B: “I mean, he went to school.” (منظورم اینه که او به مدرسه رفت.)

  • سطح متوسط:

    • مثال روشن‌سازی: A: “We’ll meet on Monday.” (ما روز دوشنبه ملاقات می‌کنیم.)
      B: “What do you mean by Monday? This coming Monday or next Monday?” (منظورت کدوم دوشنبه‌ست؟ همین دوشنبه یا دوشنبه بعد؟)

    • مثال بازگویی: A: “The test was a piece of cake.” (امتحان مثل آب خوردن بود.)
      B: “In other words, it was very easy?” (به عبارت دیگر، خیلی آسان بود؟)

    • مثال اصلاح: A: “I am so exciting to see you.” (خیلی هیجان‌زده‌ام که تو را ببینم.) – اشتباه گرامری «exciting»
      B: “Sorry, I meant I am so excited to see you.” (ببخشید، منظورم این بود که خیلی هیجان‌زده‌ام که تو را ببینم.)

  • سطح پیشرفته:

    • مثال روشن‌سازی: A: “The conference is at 9.” (کنفرانس ساعت ۹ است.)
      B: “Do you mean 9 AM or 9 PM” (یعنی ساعت ۹ صبح است یا عصر؟)

    • مثال بازگویی: A: “She really knocked my socks off.” (او واقعاً من را شگفت‌زده کرد [اصطلاح عامیانه].)
      B: “So you’re saying it surprised you a lot (یعنی خیلی تعجب کردی؟)

    • مثال اصلاح: A: “Let’s discuss this on Tursday.” (بیایید این را روز «تورزدای» [اشتباه املا] بررسی کنیم.)
      B: “Actually, I meant Thursday, not ‘Tursday’.” (در واقع منظورم «پنجشنبه» بود، نه «تورزدای».)

اصول تلفظ انگلیسی (Pronunciation Essentials)

 

مقدمه: در این درس‌نامه به مرور اصول اصلی تلفظ صحیح انگلیسی می‌پردازیم تا زبان‌آموزان فارسی‌زبان بتوانند با تمرین این نکات، صحبت روان‌تر و قابل‌فهم‌تری داشته باشند. این بخش‌ها شامل استرس کلمه، استرس و ریتم جمله، اتصالات صوتی و کاهش‌های معمول در مکالمه‌ی انگلیسی است. مثال‌ها به زبان انگلیسی و توضیحات به زبان فارسی آمده‌اند. همچنین تمرین‌هایی برای هر مبحث به همراه پاسخ ارائه شده است.

1. استرس کلمه (Word Stress)

 

استرس کلمه یعنی در کلمات چند‌هجایی یک هجا را پررنگ‌تر و طولانی‌تر تلفظ کنیم. بر خلاف فارسی که معمولاً تکیه در آخر کلمه قرار دارد، در انگلیسی جایگاه استرس می‌تواند روی هر هجا باشد. تشخیص درست استرس مهم است، زیرا جابه‌جایی استرس می‌تواند معنی را تغییر دهد؛ مثلاً REcord (اسم: پرونده) و reCORD (فعل: ضبط کردن) با استرس متفاوت دو معنی مختلف دارند. برای تشخیص استرس در کلمه، می‌توانید از دیکشنری (معمولاً با علامت ˈ نشان داده می‌شود) کمک بگیرید و یا با گوش دادن و تقلید از گویشوران بومی تمرین کنید.

  • در کلمات دو هجایی (۲ هجا)، معمولاً اسم‌ها، صفت‌ها و قیدها روی هجای اول و افعال روی هجای دوم استرس می‌گیرند. مثال: TIGer (اسم)، TAble (اسم)، beGIN (فعل).

  • کلمات سه‌هجایی یا بیشتر اغلب بسته به پسوند یا ریشه قواعد خاصی دارند؛ مثلاً inFORmation (استرس روی هجای دوم)، HIStory (استرس روی هجای اول).

  • کلمات مرکب (مانند BLACKboard، CLASSroom) معمولاً بخش اول استرس دارند.

  • برخی کلمات دوکاره (اسم/فعل) با تغییر جایگاه استرس دو معنی مجزا دارند (مثل REcord vs reCORD).

  • تمرین: در جدول زیر، هجای استرسی هر کلمه را مشخص کنید:

    • COMputer

    • inFORmation

    • TAble

    • reCORD (فعل)

    • BAby

    • phoTOGraphy

تمرین: استرس کلمه

 

برای هر کلمه‌ی چند هجایی زیر، هجای استرس را پیدا کنید و مشخص کنید (مثلاً با بولد کردن):

  1. examination

  2. photograph

  3. comPUter

  4. develOPment

  5. TAble

پاسخ تمرین ۱

 

  1. exAMination

  2. PHOtograph

  3. comPUter

  4. develOPment

  5. TAble

2. استرس جمله (Sentence Stress) و ریتم جمله

 

در انگلیسی طبیعی، واژه‌های «محتوا» (اسم، فعل اصلی، صفت، قید) معمولاً استرس دارند و واژه‌های «ساختاری» (حروف اضافه، حروف ربط، ضمایر، حروف تعریف، افعال کمکی) بدون استرس یا ضعیف تلفظ می‌شوند. این کار جمله را ریتمیک‌تر می‌کند و باعث می‌شود کلمات مهم شنیده شوند. جابه‌جایی استرس نیز می‌تواند در تأکید معنی نقش داشته باشد.

  • مثال: She went to the market yesterday. (در اینجا went و market برجسته هستند.)

  • مثال: I never drink coffee in the morning. (اینجا never و coffee برجسته‌اند.)

  • مثال: They are playing a new game. (اینجا playing و new برجسته‌اند.)

تمرین: استرس جمله

 

در جملات زیر، کلمات استرسی را مشخص کنید (با بولد کردن یا حروف بزرگ):

  1. He didn’t FINish his homeWORK.

  2. They are HAVING lunch at noon.

  3. Do you UNDERSTAND the QUESTION?

  4. We will go to the PARK tomorrow.

پاسخ تمرین ۲

 

  1. He didn’t FINish his homeWORK.

  2. They are HAVING lunch at noon.

  3. Do you UNDERSTAND the QUESTION?

  4. We will go to the PARK tomorrow.

3. اتصال کلمات (Linking) و کاهش‌ها (Reductions)

در مکالمه‌ی روان انگلیسی، اغلب کلمات به هم می‌چسبند. برای نمونه، اگر کلمه‌ای با صامت پایان یابد و کلمه بعدی با واکه شروع شود، آن صداها به هم متصل می‌شوند (پیوند صامت-واکه) مثلاً an apple مانند “anapple” شنیده می‌شود. گاهی تغییراتی مثل تبدیل ت به د هم در اینجاها رخ می‌دهد (مثل that orange که ممکن است شبیه “thadorange” به نظر برسد).

کاهش‌های رایج: در زبان محاوره‌ای انگلیسی بعضی عبارت‌ها کوتاه می‌شوند. مثلاً:

  • want towanna; going togonna.

  • have got to (معنی “باید”) → gotta.

  • let melemme.

  • do not knowdunno.

مثال: “I am going to do it.” → “I’m gonna do it.”
“Wanna” به معنی “want to” و “gonna” به معنی “going to” است. توجه کنید که این اشکال گفتاری بیشتر در مکالمه‌ی غیررسمی کاربرد دارند و در نوشتار رسمی به کار نمی‌روند.

تمرین: اتصال و کاهش‌ها

 

عبارت‌های زیر را به شکل محاوره‌ای کوتاه‌شده بنویسید:

  1. I am going to do it.

  2. She wants to see it.

  3. We have got to leave now.

  4. Let me help you.

پاسخ تمرین ۳

 

  1. I’m gonna do it.

  2. She wanna see it.

  3. We gotta leave now.

  4. Lemme help you.

درس اسپیکینگ: موقعیت‌های روزمره (Daily Situations)

 

رستوران / کافه

 

در این بخش به موقعیت‌های رستوران و کافه می‌پردازیم. یاد می‌گیریم چگونه سفارش غذا یا نوشیدنی بدهیم، مودبانه چیزی درخواست کنیم، از پیشخدمت سوال بپرسیم و در صورت نیاز به‌طور محترمانه شکایت کنیم (مثلاً اگر غذای اشتباه آورده‌اند یا سرد است).

عبارات کلیدی:

  • “May I see the menu, please?” — «ممکن است منو را ببینم لطفاً؟»

  • “I’m ready to order.” — «من آماده‌ام سفارش بدهم.»

  • “I’d like a coffee, please.” — «یک فنجان قهوه می‌خواهم، لطفاً.»

  • “Could you please bring some water?” — «ممکن است لطفاً کمی آب برای ما بیاورید؟»

  • “Excuse me, the food is cold.” — «ببخشید، غذا سرد است.»

  • “I’m sorry, but I ordered ___ and this is different.” — «ببخشید، من ___ سفارش داده بودم و این متفاوت است.»

  • “Could I have the bill, please?” — «ممکن است صورتحساب را بدهید لطفاً؟»

  • “Where is the restroom?” — «دستشویی کجاست؟»

نمونه دیالوگ ۱:

  • Waiter: “Hello, may I take your order?” — «سلام، می‌توانم سفارش شما را بگیرم؟»

  • Customer: “Yes, I’d like a cheeseburger and a coffee, please.” — «بله، لطفاً یک چیزبرگر و یک قهوه می‌خواهم.»

  • Waiter: “Certainly. Anything else?” — «حتماً. چیز دیگری لازم دارید؟»

  • Customer: “No, that’s all. Thank you.” — «نه، همین. ممنون.»

  • Waiter: “Alright, I’ll bring your order soon.” — «باشه، سفارش شما را زود می‌آورم.»

نمونه دیالوگ ۲:

  • Customer: “Excuse me, I think there’s a mistake.” — «ببخشید، فکر می‌کنم اشتباهی شده است.»

  • Waiter: “I’m sorry. What happened?” — «متاسفم. چه مشکلی پیش آمده؟»

  • Customer: “I ordered tea, but this is coffee.” — «من چای سفارش داده بودم، اما این قهوه است.»

  • Waiter: “I’m very sorry. I’ll bring your tea right away.” — «بسیار متاسفم. فوراً چای شما را می‌آورم.»

تمرین اسپیکینگ:

  • نقش بازی: یکی از شما مشتری و دیگری گارسون باشد. مشتری با استفاده از عبارات بالا سفارش ساده‌ای از غذا و نوشیدنی بدهد؛ گارسون مودبانه پاسخ دهد.

  • نقش بازی: فرض کنید غذایی که آوردند اشتباه است یا سرد است. مشتری مودبانه شکایت کند (مثلاً «ببخشید، غذا سرد است») و گارسون تلاش کند مشکل را حل کند.

خرید و مرجوعی

 

این بخش درباره موقعیت‌های خرید در فروشگاه و مرجوع کردن کالا است. یاد می‌گیریم چگونه قیمت، اندازه و رنگ کالاها را بپرسیم، روش پرداخت را بپرسیم و در صورت نیاز به‌طور مودبانه کالایی را مرجوع کنیم.

عبارات کلیدی:

  • “How much is this?” — «قیمت این چقدر است؟»

  • “Do you have this in size L?” — «این را در سایز L دارید؟»

  • “Do you have this in another color?” — «این در رنگ دیگری هم دارید؟»

  • “Can I pay with cash?” — «می‌توانم نقداً پرداخت کنم؟»

  • “I’d like to pay by credit card, please.” — «می‌خواهم با کارت اعتباری پرداخت کنم.»

  • “Where is the fitting room?” — «اتاق پرو کجاست؟»

  • “I’m looking for a jacket.” — «دنبال یک ژاکت هستم.»

  • “Excuse me, can you help me, please?” — «ببخشید، می‌توانید لطفاً کمکم کنید؟»

  • “I would like to return this, please.” — «می‌خواهم این را مرجوع کنم، لطفاً.»

  • “Could I get a refund?” — «ممکن است پولم را پس بگیرم؟»

  • “This item is damaged.” — «این کالا آسیب دیده است.»

  • “Excuse me, I think there’s a mistake in the price.” — «ببخشید، فکر می‌کنم در قیمت اشتباهی شده است.»

نمونه دیالوگ ۱:

  • Salesperson: “Hello, can I help you?” — «سلام، می‌توانم کمکتان کنم؟»

  • Customer: “Yes, how much is this dress?” — «بله، قیمت این پیراهن چقدر است؟»

  • Salesperson: “It’s $45.” — «۴۵ دلار است.»

  • Customer: “Do you have it in size M?” — «این را در سایز M دارید؟»

  • Salesperson: “I’m sorry, we only have size L left.” — «متأسفم، فقط سایز L موجود است.»

  • Customer: “Alright, I’ll take the L then. Can I pay by card?” — «باشه، پس سایز L را می‌گیرم. می‌توانم با کارت پرداخت کنم؟»

  • Salesperson: “Yes, of course.” — «بله، حتماً.»

نمونه دیالوگ ۲:

  • Customer: “Excuse me, I would like to return this, please.” — «ببخشید، می‌خواهم این را مرجوع کنم، لطفاً.»

  • Salesperson: “Sure. Do you have the receipt?” — «بله حتماً. رسید را دارید؟»

  • Customer: “Yes, here it is. The item is damaged.” — «بله، این هم رسید. این کالا خراب است.»

  • Salesperson: “I’m sorry about that. We will give you a refund.” — «متأسفم بابت این. پولتان را پس می‌دهیم.»

  • Customer: “Thank you for your help.” — «ممنون از کمکتان.»

نمونه دیالوگ ۳:

  • Customer: “Excuse me, I’m looking for a pair of shoes.” — «ببخشید، به دنبال یک جفت کفش هستم.»

  • Salesperson: “What size are you looking for?” — «چه سایزی لازم دارید؟»

  • Customer: “Size 42, please.” — «سایز ۴۲، لطفاً.»

  • Salesperson: “Here are some in size 42. They are $60.” — «اینها سایز ۴۲ هستند. قیمتشان ۶۰ دلار است.»

  • Customer: “Great, I’ll take these. Can I pay in cash?” — «خیلی خوب، اینها را می‌گیرم. می‌توانم نقداً پرداخت کنم؟»

  • Salesperson: “Yes, go ahead.” — «بله، لطفاً.»

تمرین اسپیکینگ:

  • نقش بازی: یکی از شما فروشنده و دیگری مشتری باشد. مشتری با استفاده از عبارات بالا درباره قیمت و ویژگی کالاها سوال کند و خرید خود را انجام دهد.

  • نقش بازی: حالا فرض کنید مشتری کالایی را خریداری کرده و می‌خواهد آن را مرجوع کند. مشتری به شکل مودبانه درخواست بازگشت پول یا تعویض کالا کند و فروشنده پاسخ دهد.

پرسیدن مسیر

 

این بخش مربوط به پرسیدن مسیر در خیابان است. یاد می‌گیریم چگونه مودبانه آدرس یک مکان را بپرسیم و از عباراتی برای توضیح مسیر (مثل خیابان، تقاطع و فاصله) استفاده کنیم. همچنین عبارات تشکر و پاسخ به آن را می‌آموزیم.

عبارات کلیدی:

  • “Excuse me, could you tell me how to get to [the museum]?” — «ببخشید، می‌توانید بگویید چگونه می‌توانم به [موزه] بروم؟»

  • “Where is the nearest [bank]?” — «نزدیک‌ترین [بانک] کجاست؟»

  • “I’m looking for the post office.” — «به دنبال اداره پست می‌گردم.»

  • “Is it far from here?” — «آیا از اینجا دور است؟»

  • “Go straight ahead.” — «مستقیم بروید.»

  • “Turn left/right at the next intersection.” — «در تقاطع بعدی به چپ/راست بپیچید.»

  • “It’s on the left/right.” — «در سمت چپ/راست است.»

  • “It’s about 200 meters from here.” — «حدوداً ۲۰۰ متر از اینجا فاصله دارد.»

  • “Cross the street.” — «از عرض خیابان عبور کنید.»

  • “Just around the corner.” — «همین دور و بر است.»

  • “Thank you very much.” — «خیلی ممنون.»

  • “You are welcome.” — «خواهش می‌کنم.»

نمونه دیالوگ ۱:

  • Tourist: “Excuse me, how can I get to the train station?” — «ببخشید، چطور می‌توانم به ایستگاه قطار بروم؟»

  • Local: “Go straight for two blocks, then turn right at the traffic light.” — «دو خیابان مستقیم بروید، سپس در چراغ راهنمایی به راست بپیچید.»

  • Tourist: “Thank you! Is it far from here?” — «متشکرم! آیا از اینجا دور است؟»

  • Local: “No, it’s only about 500 meters, just around the corner.” — «نه، فقط حدود ۵۰۰ متر است، همین دور و بر است.»

نمونه دیالوگ ۲:

  • Tourist: “Excuse me, where is the nearest bank?” — «ببخشید، نزدیک‌ترین بانک کجاست؟»

  • Local: “Go straight ahead, then turn left at the next corner.” — «مستقیم بروید، سپس در تقاطع بعدی به چپ بپیچید.»

  • Local: “It’s across from the post office.” — «نزدیک اداره پست است.»

  • Tourist: “Great, thanks a lot!” — «خیلی ممنون!»

تمرین اسپیکینگ:

  • نقش بازی: یکی از شما گردشگر باشد که آدرس یک مکان عمومی را می‌پرسد (مثلاً موزه یا ایستگاه قطار) و دیگری نقش یک فرد محلی را بازی کند و مسیر را توضیح دهد.

  • سوال آزاد: از شریک گفتگوی خود بخواهید مسیری را به شما نشان دهد، سپس با عبارات بالا پاسخ دهید و تشکر کنید.

وقت‌گرفتن / رزرو / شکایت محترمانه

 

این بخش شامل موقعیت‌های مرتبط با گرفتن وقت، رزرو (مثلاً رزرو وقت دکتر، میز رستوران یا اتاق هتل) و همچنین شکایت مودبانه از خدمات است. یاد می‌گیریم چطور وقت ملاقات یا میز/اتاق مورد نظر را رزرو کنیم و اگر مشکلی پیش آمد (مانند دیر آوردن سرویس یا اتاق تمیز نبود) به طور محترمانه اعتراض کنیم.

عبارات کلیدی:

  • “I would like to make a reservation.” — «می‌خواهم یک رزرو انجام دهم.»

  • “I’d like a table for two at 7 pm, please.” — «لطفاً یک میز دو نفره برای ساعت ۷ رزرو کنید.»

  • “Do you have a table for two tonight?” — «آیا برای امشب میز دو نفره دارید؟»

  • “I have a reservation under the name [Name].” — «رزرو به اسم [نام] دارم.»

  • “Could I book a room for two nights?” — «می‌توانم اتاق را برای دو شب رزرو کنم؟»

  • “Excuse me, I’m sorry to complain, but the service is very slow.” — «ببخشید، متاسفم که این را می‌گویم، اما سرویس خیلی کند است.»

  • “The food hasn’t arrived yet.” — «غذا هنوز نرسیده است.»

  • “This isn’t what I ordered.” — «این چیزی نیست که سفارش داده بودم.»

  • “I’m not satisfied with the room.” — «من از اتاق راضی نیستم.»

  • “Could I speak to the manager, please?” — «می‌توانم لطفاً با مدیر صحبت کنم؟»

  • “The room is not clean.” — «اتاق تمیز نیست.»

  • “Thank you for your help.” — «متشکرم از کمکتان.»

نمونه دیالوگ ۱:

  • Caller: “Hello, I’d like to make a reservation for a table for two at 7 pm, please.” — «سلام، می‌خواهم یک میز دو نفره ساعت ۷ عصر رزرو کنم.»

  • Receptionist: “Certainly. Under which name?” — «بله حتما. به چه نامی رزرو شود؟»

  • Caller: “Karimi.” — «کریمی.»

  • Receptionist: “Your table is booked. Thank you.” — «میز شما رزرو شد. متشکرم.»

نمونه دیالوگ ۲:

  • Guest: “Excuse me, I’m sorry to complain, but the room is not clean.” — «ببخشید، متاسفم که این را می‌گویم، اما اتاق تمیز نیست.»

  • Receptionist: “I apologize for the inconvenience. We will send someone to clean your room right away.” — «بابت این مشکل پوزش می‌طلبم. فوراً کسی را می‌فرستیم تا اتاق شما را تمیز کند.»

  • Guest: “Thank you very much.” — «خیلی ممنون.»

آموزش مکالمه تلفنی و آنلاین برای فارسی‌زبانان


در این راهنما عبارات و جملات مهم انگلیسی برای مکالمه تلفنی (Phone Calls)، گذاشتن یا گرفتن پیام (Messages) و تماس تصویری (Video Calls) را با ترجمه و مثال‌های کاربردی ارائه می‌کنیم. مطالب زیر برای سطوح مختلف (مبتدی تا پیشرفته) مناسب هستند و می‌توانند در تدریس یا خودآموزی استفاده شوند.

مکالمه تلفنی (Phone Calls)


عبارات شروع و معرفی


  • Hello, [Company Name], [Your Name] speaking.
    سلام، [نام شرکت] [نام شما] صحبت می‌کند. (یک خوش‌آمدگویی رسمی هنگام پاسخ به تماس یا تماس کاری)

  • Good morning/afternoon/evening, this is [Your Name].
    صبح/عصر/شب بخیر، [نام شما] هستم. (معرفی رسمی خود در ابتدای تماس)

  • Hi, it’s [Your Name]!
    سلام، [نام شما] هستم! (معرفی خود به صورت دوستانه در تماس با آشنایان)

  • Hello, I’m calling from [Company/Organization].
    سلام، من از [شرکت/سازمان] تماس می‌گیرم. (استفاده در تماس‌های کاری برای معرفی منبع تماس)

  • Hello, may I ask who’s calling, please?
    سلام، ممکن است بپرسم چه کسی تماس گرفته، لطفاً؟ (هنگام پاسخ به تماس رسمی، برای پرسیدن نام تماس‌گیرنده)

درخواست صحبت با شخص مورد نظر


  • May I speak to [Mr./Ms./Dr. X], please


  • ممکن است لطفاً با [آقای/خانم/دکتر X] صحبت کنم؟ (عبارت مودبانه برای درخواست وصل شدن به شخص خاص)

  • I’d like to speak to [Name], please.
    لطفاً می‌خواهم با [نام] صحبت کنم. (عبارتی رسمی برای درخواست صحبت با شخص مورد نظر)

  • Is [Name] there, please
    امکانش هست [نام] اونجاست؟ (عبارتی نسبتا رسمی برای تماس‌های کاری و شخصی)

  • Is [Name] available
    [نام] الان در دسترس است؟ (استفاده در موقعیت رسمی برای پرسیدن در دسترس بودن شخص)

  • Could I talk to [Name]
    می‌توانم با [نام] صحبت کنم؟ (عبارتی مؤدبانه/نسبتا دوستانه برای درخواست صحبت با کسی)

معرفی خود و دلیل تماس


  • This is [Your Name] calling.
    من [نام شما] هستم که تماس می‌گیرم. (معرفی خود بعد از پرسیدن نام تماس‌گیرنده)

  • I’m calling to [discuss/ask/inquire] about [subject].
    من تماس می‌گیرم تا درباره [موضوع] [صحبت کنم/سوال کنم/اطلاع کسب کنم]. (بیان دلیل تماس به صورت رسمی)

  • I’d like to make a reservation/appointment, please.
    لطفاً می‌خواهم یک رزرو/قرار ملاقات بگذارم. (برای مثال در تماس با هتل یا دندان‌پزشک)

  • I have an appointment with [Name].
    من با [نام] وقت ملاقات دارم. (معرفی خود در تماس با یک دفتر یا شرکت برای ملاقات)

پایان مکالمه و خداحافظی


  • Thank you for your time. Goodbye.
    ممنونم از وقتی که گذاشتید. خداحافظ. (پایان رسمی تماس)

  • I look forward to hearing from you.
    مشتاقانه منتظر پاسخ شما هستم. (عبارت مودبانه برای پایان تماس در مکاتبات کاری)

  • Thank you, talk to you later!
    ممنون، بعدا صحبت می‌کنیم! (خداحافظی غیررسمی دوستانه)

  • Alright, I’ll let you go. Bye!
    باشه، می‌ذارم برید. خدافظ! (خاتمه دادن مکالمه به شکلی دوستانه)

  • Have a nice day!
    روز خوبی داشته باشید! (خاتمه رسمی یا دوستانه)

مثال‌های مکالمه تلفنی


مثال مکالمه رسمی (سطح متوسط):


Receptionist (منشی): Good morning, SkyTech Corporation, Sara speaking. How may I help you
(صبح بخیر، شرکت SkyTech، سارا صحبت می‌کند. چطور کمک کنم؟)
Caller (تماس‌گیرنده): Hello, this is Mr. Hosseini. I’d like to speak to Mr. Faraji, please.
(سلام، من آقای حسینی هستم. لطفاً می‌خواهم با آقای فراجی صحبت کنم.)
Receptionist: May I ask who’s calling, please?
(ممکن است بپرسم چه کسی تماس گرفته، لطفاً؟)
Caller: Yes, this is Mr. Hosseini from ABC Company.
(بله، من آقای حسینی از شرکت ABC هستم.)
Receptionist: I’m sorry, Mr. Faraji is in a meeting right now. Would you like to leave a message?
(متأسفم، آقای فراجی الان در جلسه هستند. آیا مایلید پیغامی بگذارید؟)
Caller: Yes, please tell him Mr. Hosseini called and ask him to call me back at 0912-345-6789. Thank you.
(بله، لطفاً به ایشان بگویید آقای حسینی تماس گرفته‌اند و از ایشان بخواهید با شماره ۰۹۱۲-۳۴۵-۶۷۸۹ با من تماس بگیرند. ممنونم.)
Receptionist: Certainly. I will make sure he gets your message. Have a nice day.
(حتماً. اطمینان می‌دهم پیام شما به ایشان برسد. روز خوبی داشته باشید.)

مثال مکالمه دوستانه (سطح مبتدی):


Ali: Hi Sara! It’s Ali. How are you?
(سلام سارا! من علی هستم. حالت چطوره؟)
Sara: Hi Ali! I’m good, thanks. What’s up?
(سلام علی! خوبم، ممنون. چه خبر؟)
Ali: Just calling to check in. Are you free this weekend?
(فقط زنگ زدم حالتو بپرسم. این آخر هفته وقت داری؟)
Sara: Yes, I’m free. Do you want to meet for coffee?
(بله، وقت دارم. می‌خوای بریم قهوه بخوریم؟)
Ali: Sure! Let’s talk more later. Bye!
(حتما! بعداً بیشتر صحبت می‌کنیم. خداحافظ!)
Sara: Bye Ali!
(خداحافظ علی!)

تمرین‌های مکالمه تلفنی


  • تمرین ۱: شما اپراتور یک شرکت هستید و تماس از یک شرکت خارجی گرفته شده است. مکالمه را رسمی شروع کنید و بپرسید تماس‌گیرنده چه کمکی از شما می‌خواهد. (به عنوان مثال از عبارت “Hello, this is [Company], [Your Name] speaking. How may I help you” استفاده کنید.)

  • تمرین ۲: مکالمه دوستانه‌ای را با یکی از دوستانتان تلفنی تصور کنید. بخشی از مکالمه زیر را ادامه دهید و به صورت غیررسمی جواب بدهید:

    • دوست: “Hey, it’s been a while! What are you up to these days?”

    • شما: “…”

  • تمرین ۳: جملات زیر را به انگلیسی رسمی تبدیل کنید:

    1. “می‌تونم با آقای حسینی صحبت کنم؟”

    2. “مرسی، بعدا باهات صحبت می‌کنم.”

پیام‌گذاشتن یا پیام‌گرفتن (Leaving/Taking Messages)


عبارات کلیدی پیام‌گذاشتن


  • May I leave a message for [Name]
    آیا ممکن است برای [نام] پیغام بگذارم؟ (درخواست مودبانه به‌ویژه در تماس رسمی)

  • Would you like to leave a message
    مایل هستید پیغام بگذارید؟ (عبارت متداول اپراتور هنگام نبودن شخص)

  • Please tell him/her that [your message].
    لطفاً به ایشان بگویید [پیام شما]. (درخواست انتقال پیام اصلی)

  • I’ll have [him/her] call you back as soon as possible.
    من مطمئن می‌شوم که ایشان در اسرع وقت با شما تماس بگیرند. (وعده رساندن پیام)

  • Let [Name] know that [message].
    به [نام] اطلاع بدهید که [پیام]. (معادل غیررسمی برای گفتن پیام)

  • Here is my number: [number].
    شماره من این است: [شماره]. (گذاشتن شماره خود برای تماس مجدد)

  • Could you spell that, please
    ممکن است لطفاً آن را هجی کنید؟ (وقتی شماره یا اسم را برای اطمینان می‌خواهید)

عبارات کلیدی پیام‌گرفتن


  • I’m afraid [Name] is not available right now.
    متأسفانه [نام] در حال حاضر در دسترس نیست. (پاسخ رسمی هنگام نبودن شخص)

  • Can I take a message
    می‌توانم پیغام بگیرم؟ (پرسش اپراتور برای برداشتن پیام)

  • I’ll make sure he/she gets the message.
    اطمینان می‌دهم پیام شما به ایشان برسد. (اطلاع به تماس‌گیرنده مبنی بر پیگیری پیام)

  • May I ask who’s calling, please
    ممکن است بپرسم چه کسی تماس گرفته است؟ (پرسیدن نام تماس‌گیرنده قبل از برداشتن پیام)

  • Could I have your number, please
    ممکن است لطفاً شماره‌تان را داشته باشم؟ (درخواست شماره تماس‌گیرنده برای بازگشت تماس)

  • He/she will call you back as soon as possible.
    او در اسرع وقت با شما تماس خواهد گرفت. (وعده دادن به تماس‌گیرنده)

مثال‌های پیام‌گذاشتن و پیام‌گرفتن


مثال پیام‌گذاشتن (سطح متوسط):


Caller (تماس‌گیرنده): Hello, this is Mrs. Najafi. I’d like to leave a message for Mr. Bahrami, please.
(سلام، خانم نجفی هستم. می‌خواهم برای آقای بهرامی پیغام بگذارم.)
Receptionist (اپراتور): Mr. Bahrami is not available at the moment. Would you like to leave a message?
(آقای بهرامی در حال حاضر در دسترس نیستند. آیا مایلید پیغامی بگذارید؟)
Caller: Yes, please. Tell him that Mrs. Najafi called and ask him to return my call at 021-555-1234. Thank you.
(بله، لطفاً. به ایشان بگویید خانم نجفی تماس گرفته‌اند و از ایشان بخواهید با شماره ۰۲۱-۵۵۵-۱۲۳۴ با من تماس بگیرند. متشکرم.)
Receptionist: Certainly. I will make sure he gets your message. Goodbye.
(حتماً. اطمینان می‌دهم پیام شما به ایشان برسد. خداحافظ.)

مثال مکالمه دوستانه برای پیام‌گذاشتن (سطح مبتدی):


فرض کنید تلفن به پیغام‌گیر رفته است:
Voicemail (پاسخ‌گوی صوتی): Hey, you’ve reached Ali’s phone. I’m not available right now. Please leave your message after the beep.
(سلام، شما به تلفن علی وصل شده‌اید. من الان در دسترس نیستم. لطفاً بعد از بوق پیغام‌تان را بگذارید.)
Ali (تماس‌گیرنده): Hi Ali, it’s Sara. I just wanted to say hi and ask if you’re coming to the party tonight. Call me back when you get this. Bye!
(سلام علی، من سارا هستم. فقط می‌خواستم سلام کنم و بپرسم امشب به مهمونی می‌آیی؟ وقتی این پیام را شنیدی با من تماس بگیر. خداحافظ!)

تمرین‌های پیام‌گذاشتن و پیام‌گرفتن


  • تمرین ۱: شما مسئول پذیرش یک شرکت هستید و شخصی تماس گرفته و گفته می‌خواهد پیغامی برای مدیر بگذارد. با استفاده از عبارات رسمی گفته شده، چطور از او شماره و پیام را می‌پرسید؟ (مثلاً از عبارت “May I take a message?” و “Could I have your number, please?” استفاده کنید.)

  • تمرین ۲: در یک مکالمه دوستانه فرضی، شما تماس می‌گیرید و کسی پاسخ نمی‌دهد. یک پیام کوتاه برای گذاشتن روی پیغام‌گیر بنویسید که در آن نام خود، دلیل تماس، و شماره تماس خود را ذکر کرده باشید.

  • تمرین ۳: جملات زیر را به انگلیسی ترجمه کنید و در موقعیت مناسب از آن‌ها استفاده کنید:

    1. “متأسفم، ایشان الآن نیستند.”

    2. “لطفاً بگویید علی تماس گرفته.”

    3. “می‌شود دوباره تکرار کنید؟”

تماس تصویری (Video Calls)


آداب و عبارات شروع تماس تصویری


  • Hello everyone, thank you for joining the call.
    سلام به همه، ممنون که به تماس ملحق شدید. (شروع رسمی جلسه ویدیویی)

  • Can you hear me/hear everybody clearly
    صدای من/همه را واضح می‌شنوید؟ (بررسی صدا در ابتدای تماس تصویری)

  • Is my video working
    تصویرم روشن است؟ (بررسی تصویر خود)

  • Please mute your microphone when you are not speaking.
    لطفاً وقتی صحبت نمی‌کنید میکروفونتان را بی‌صدا کنید. (اخطار مؤدبانه برای جلوگیری از سروصدا)

  • Let’s wait a moment for [Name] to join.
    یک لحظه منتظر بمانید تا [نام] به ما ملحق شود. (انتظار برای حضور افراد دیگر در جلسه)

عبارات نوبت‌گیری و حین مکالمه


  • Please go ahead, [Name].
    لطفاً ادامه دهید، [نام]. (دادن نوبت صحبت به شرکت‌کننده)

  • One person at a time, please.
    لطفاً هر بار یک نفر صحبت کند. (تذکر مؤدبانه برای رعایت ترتیب مکالمه)

  • I’m sorry, could you repeat that
    ببخشید، می‌شود دوباره تکرار کنید؟ (درخواست تکرار برای شنیدن واضح‌تر)

  • I didn’t catch that clearly.
    متوجه نشدم. (اعلام اینکه مطلب واضح نبوده)

  • Let’s switch the camera/screen view.
    بیایید دوربین/صفحه را عوض کنیم. (در صورت نیاز به اشتراک‌گذاری صفحه یا تغییر دوربین)

قطعی و مشکلات فنی


  • I think you’re on mute.
    فکر کنم میکروفونتان قطع است. (هشدار دادن به کسی که صدایش شنیده نمی‌شود)

  • Sorry, I lost connection for a moment.
    ببخشید، چند لحظه ارتباط قطع شد. (اعلام مشکل ارتباطی موقت)

  • Please wait, I need to reconnect.
    لطفاً صبر کنید، باید دوباره وصل شوم. (وقتی از تماس خارج و دوباره وارد می‌شوید)

  • The connection is unstable.
    اتصال اینترنت ناپایدار است. (اعلام مشکل کلی ارتباطی)

پایان تماس و خداحافظی


  • Thank you all for your time. It was nice talking with you.
    ممنونم از وقتی که گذاشتید. خوشحال شدم با شما صحبت کردم. (پایان رسمی جلسه)

  • I have to go now. Talk to you soon!
    الان باید برم. به زودی صحبت می‌کنیم! (خداحافظی غیررسمی)

  • Let’s schedule a follow-up meeting.
    بیایید یک جلسه بعدی را هماهنگ کنیم. (پیشنهاد ادامه جلسه)

  • Take care, goodbye.
    مراقب خودتان باشید. خداحافظ. (خاتمه رسمی یا دوستانه)

مثال‌های مکالمه تصویری


مثال تماس تصویری کاری (سطح متوسط):


Manager: Hello everyone, thank you for joining. Can everyone hear me
(سلام به همه، ممنون که به جلسه ملحق شدید. همه صدای من رو می‌شنوید؟)
Team Member: Yes, loud and clear.
(بله، واضح.)
Manager: Great. Let’s begin. First, could you share the latest report, Sara
(عالیه. بریم سراغ موضوع. اول لطفاً گزارش جدید را به اشتراک بگذار، سارا.)
Sara: Sure, one second… (screen sharing) Can everyone see my screen
(حتماً، یک ثانیه… (اشتراک صفحه) همه صفحه را می‌بینند؟
Team Member: Yes.
(بله.)
Sara: We have completed 80% of the project tasks. (pointing to slide) The remaining work will be done by next week.
(ما ۸۰٪ وظایف پروژه را انجام داده‌ایم. (اشاره به نمودار) بقیه کار تا هفته بعد تمام می‌شود.)
Manager: Thank you, Sara. Time for questions. John, please go ahead.
(ممنونم سارا. وقت سواله. جان، لطفاً شروع کن.)
John: I have a quick question about the timeline…
(یه سوال کوتاه درباره جدول زمان‌بندی دارم…)

مثال تماس تصویری دوستانه (سطح مبتدی):
Ali: Hi Sara! It’s nice to see you. Can you hear me
(سلام سارا! خوشحالم می‌بینمت. صدای منو می‌شنوی؟)
Sara: Yes, I can hear you clearly. You look great!
(بله، کاملاً صدا رو می‌شنوم. چه‌قدر خوب پیدایی!)
Ali: Thanks! Sorry about the noise, my brother is watching TV.
(مرسی! ببخشید سروصداست، برادرم تلویزیون نگاه می‌کنه.)
Sara: No problem. So, are you ready to plan our trip
(مشکلی نیست. پس برای برنامه‌ریزی سفرت آماده‌ای؟)
Ali: Absolutely! Let me share the itinerary I found.
(حتماً! بذار برنامه سفری که پیدا کردم رو به اشتراک بذارم.)
Sara: I see the document. Let’s review it together.
(فایل رو می‌بینم. بیا با هم مرورش کنیم.)

تمرکز بر آزمون: مهارت Speaking در IELTS و TOEFL

 

مقدمه: مهارت Speaking (گفتاری) یکی از چالش‌برانگیزترین بخش‌های آزمون‌های بین‌المللی زبان مانند IELTS و TOEFL است. در این مطلب آموزشی، به طور جامع به بخش اسپیکینگ هر دو آزمون می‌پردازیم. ابتدا ساختار کلی بخش Speaking در IELTS و TOEFL را معرفی می‌کنیم، سپس نکات کلیدی موفقیت در هر یک را بررسی کرده و قالب‌های آماده (Templates) برای پاسخ به سوالات رایج ارائه می‌دهیم. همچنین برای هر بخش نمونه پاسخ‌هایی در سطوح مختلف (از مبتدی A2 تا پیشرفته C1) آورده شده است. در پایان، جداول واژگان و عبارات کاربردی برای هر نوع پاسخ و تمرین‌هایی جهت تقویت Speaking در خانه ارائه خواهد شد. این راهنما ترکیبی از توضیحات فارسی و مثال‌های انگلیسی است تا زبان‌آموزان فارسی‌زبان در تمامی سطوح به درک بهتری از این بخش‌های آزمون دست یابند.

ساختار کلی بخش Speaking در آزمون‌های IELTS و TOEFL

 

در قدم اول، ضروری است که بدانیم ساختار بخش گفتاری هر آزمون چگونه است. آشنایی با تعداد قسمت‌ها، نوع سوالات و زمان‌بندی این بخش به شما کمک می‌کند با آمادگی بیشتری وارد آزمون شوید.

ساختار بخش Speaking در آزمون IELTS

 

آزمون اسپیکینگ IELTS یک مصاحبه رودررو (حضوری یا ویدیویی) با ممتحن است که ۳ بخش (Part) دارد و مجموعاً حدود ۱۱ تا ۱۴ دقیقه طول می‌کشد

  • Part 1 – پرسش و پاسخ شخصی (مصاحبه‌ی کوتاه): حدود ۴ تا ۵ دقیقه ابتدای آزمون به معرفی و سوالات عمومی در مورد موضوعات شخصی و روزمره اختصاص دارد ممتحن پس از بررسی هویت شما، سوالاتی درباره خودتان می‌پرسد؛ مانند خانواده، شغل یا تحصیل، علایق، محل زندگی و غیره. این بخش برای سنجش توانایی شما در صحبت کردن درباره موضوعات آشنا و روزمره است.

  • Part 2 – ارائه‌ی طولانی (Cue Card): در پارت دوم که ۳ تا ۴ دقیقه طول می‌کشد، باید یک تک‌گویی ۲ دقیقه‌ای در مورد موضوعی مشخص ارائه دهید. به شما یک Task Card (کارت موضوع) داده می‌شود که روی آن یک موضوع به همراه چند Bullet Point نوشته شده است. ابتدا ۱ دقیقه زمان آماده‌سازی و یادداشت‌برداری دارید و سپس باید درباره آن موضوع صحبت کنید تا ممتحن شما را متوقف کند. معمولاً پس از اتمام صحبت، ۱-۲ سؤال کوتاه مرتبط با همان موضوع از شما پرسیده می‌شود. این بخش توانایی شما در صحبت کردن پیوسته و سازمان‌دهی ایده‌ها را می‌سنجد.

  • Part 3 – بحث دوطرفه (Discussion): در پارت سوم که حدود ۴ تا ۵ دقیقه به طول می‌انجامد، ممتحن سوالات تعمیمی و انتزاعی‌تری مرتبط با موضوع پارت ۲ مطرح می‌کند. این بخش شبیه یک گفتگوی عمیق‌تر است و شما باید نظرات خود را توضیح داده و موضوع را تحلیل و بحث کنید. ممتحن ممکن است از شما بخواهد به مقایسه‌ها، علت و نتیجه‌ها، مزایا و معایب یک موضوع، یا پیش‌بینی‌های آینده بپردازید. این قسمت برای سنجش توانایی بیان نظر، تحلیل و گمانه‌زنی (Speculation) شما طراحی شده است.

نکته: هر سه بخش Speaking IELTS ضبط می‌شوند. معیارهای نمره‌دهی شامل روانی و انسجام در گفتار، دامنه واژگان، تنوع و صحت گرامری و تلفظ است. بنابراین از همان ابتدا سعی کنید با اعتماد‌به‌نفس و روان صحبت کنید.

ساختار بخش Speaking در آزمون TOEFL

 

بخش اسپیکینگ TOEFL iBT شامل پاسخ‌گویی شفاهی به ۴ سوال (Tasks) است و حدود 16 دقیقه زمان می‌برد. در TOEFL شما پاسخ‌های خود را در میکروفن ضبط می‌کنید و ممتحن حضوری وجود ندارد (پاسخ‌ها توسط هوش مصنوعی و مصححین ارزیابی می‌شود). ساختار این بخش به صورت زیر است:

  • Task 1 – Independent Speaking (سوال مستقل): سوال اول از نوع مستقل بوده و از شما می‌خواهد درباره موضوعی آشنا یا نظرات شخصی خودتان صحبت کنید. معمولاً یک پرسش مطرح می‌شود که نیازمند بیان ترجیحات، تجربیات یا نظرات شخصی شماست. به عنوان مثال: “Do you prefer to study in a quiet environment or with background music? Give reasons.” در این تسک تنها از ایده‌ها و تجارب خود استفاده می‌کنید و منبع خارجی (مانند فایل صوتی یا متن) وجود ندارد.

  • Tasks 2–4 – Integrated Speaking (سوالات تلفیقی): سوالات دوم تا چهارم از نوع تلفیقی هستند به این معنی که ترکیبی از مهارت‌ها را می‌سنجند. شما ممکن است ابتدا یک متن کوتاه بخوانید یا مستقیماً یک مکالمه/سخنرانی کوتاه به انگلیسی گوش دهید و سپس باید مفهوم آن را خلاصه کرده و نظر گوینده را توضیح دهید. به طور معمول:

    • Task 2: یک موضوع مرتبط با محیط دانشگاه یا Campus. مثلاً اعلامیه‌ای در مورد تغییرات دانشگاه را می‌خوانید و سپس مکالمه دو دانشجو در مورد آن می‌شنوید. باید نظر دانشجو (یا دانشجویان) را درباره آن اعلامیه گزارش کنید.

    • Task 3: یک موضوع آکادمیک – ابتدا یک پاراگراف کوتاه علمی می‌خوانید، سپس به بخشی از یک لکچر (سخنرانی کلاسی) گوش می‌دهید. در پاسخ باید توضیح دهید چگونه اطلاعات لکچر، مفاهیم متن را تکمیل یا مخالفت می‌کند.

    • Task 4: یک موضوع آکادمیک صرفاً شنیداری – فقط یک بخش کوتاه از لکچر علمی می‌شنوید و باید خلاصه و نکات اصلی آن را بیان کنید. (تسک ۴ جدید شبیه خلاصه‌کردن یک سخنرانی علمی است).

برای هر سوال TOEFL Speaking، زمان مشخصی برای آمادگی و پاسخ‌دهی در نظر گرفته شده است: مثلاً ۱۵ ثانیه برای آماده شدن و ۴۵ ثانیه برای صحبت در Task 1؛ ۳۰ ثانیه آماده‌سازی و ۶۰ ثانیه صحبت در برخی تسک‌های تلفیقی. بنابراین مدیریت زمان و یادداشت‌برداری سریع حین شنیدن مطالب بسیار مهم است. امتیازدهی اسپیکینگ تافل از ۰ تا ۳۰ است و بر اساس روانی کلام، انسجام مطلب، تلفظ و میزان پوشش‌دهی نکات سوال انجام می‌شود.

تفاوت‌ها در یک نگاه: Speaking آیلتس یک مصاحبه حضوری با سه بخش مجزاست، در حالی که Speaking تافل شامل ضبط پاسخ به چهار سوال (یک مستقل و سه تلفیقی) در محیط آزمون کامپیوتری است. در IELTS تعامل مستقیم با ممتحن دارید و پرسش‌ها ممکن است بر اساس پاسخ‌های شما کمی تغییر کند، اما در TOEFL تمام داوطلبان دقیقا تسک‌های یکسانی با محدودیت زمانی مشخص دارند. آشنایی با این تفاوت‌ها باعث می‌شود از قبل بدانید چه چیزی در انتظارتان است و دچار استرس کمتری شوید.

نکات کلیدی برای موفقیت در بخش Speaking

 

حال که با ساختار آزمون‌های اسپیکینگ آشنا شدیم، به نکات کاربردی می‌پردازیم که به بهبود عملکرد شما در این بخش‌ها کمک می‌کنند. در ادامه، توصیه‌های ویژه‌ای برای هر آزمون (IELTS vs. TOEFL) ارائه شده است.

نکات کلیدی برای موفقیت در IELTS Speaking

 

  • حفظ کردن پاسخ‌ها را فراموش کنید: پاسخ‌های از پیش‌حفظ‌شده (خصوصاً در Part 1) به ضرر شما خواهند بود. ممتحن به سرعت متوجه مصنوعی بودن پاسخ می‌شود و این امر می‌تواند بر نمره شما تأثیر منفی بگذارد. به جای حفظ کردن، ایده‌های کلی برای موضوعات رایج داشته باشید اما در لحظه با کلمات خود بیان کنید.

  • پاسخ‌ها را بسط دهید: سعی کنید جواب‌های شما فقط یک کلمه یا یک جمله کوتاه نباشد. حتی در سوالات ساده Part 1 نیز کمی توضیح اضافه کنید. اگر پاسخ کوتاهی دادید و ممتحن پرسید “Why?“، در واقع از شما می‌خواهد دلیل یا توضیح بیشتری بدهید. برای تمرین، عادت کنید بعد از جواب اولیه یک یا دو جمله توضیح یا مثال اضافه کنید تا پاسخ کامل‌تری داشته باشید.

  • از لغات و ساختارهای متنوع استفاده کنید: یکی از معیارهای نمره‌دهی در آیلتس، دامنه‌ی واژگان و تنوع گرامری است. تلاش کنید در صحبت خود از کلمات مترادف، اصطلاحات رایج (Idioms) و ترکیب‌جملات ساده و پیچیده استفاده نمایید. البته از به کار بردن کلمات خیلی دشوار که با آنها آشنا نیستید پرهیز کنید؛ چون استفاده نادرست یا تلفظ غلط آنها اثر منفی دارد.

  • روان اما با فکر صحبت کنید: سعی کنید با سرعت مناسب و روان حرف بزنید اما اگر نیاز به کمی فکر دارید مکث کوتاه اشکالی ندارد. می‌توانید برای خریدن زمان از عبارات فکر کردن استفاده کنید (filers خوب به جای “اِاِ…” گفتن). برای مثال: “Let me see…”, “That’s an interesting question…”, “Let me think about that for a moment…”. این عبارات به شما فرصت سازماندهی فکر می‌دهد بدون اینکه سکوت مطلق یا تکرار اِمم… داشته باشید.

  • واضح و رسا صحبت کنید: نگران لهجه‌ی خود نباشید؛ ممتحنین آیلتس به لهجه‌های مختلف عادت دارند. مهم این است که تلفظ شما واضح و قابل فهم باشد. با صدای رسا صحبت کنید، از یکنواختی بپرهیزید و روی کلمات کلیدی تاکید داشته باشید. حتی لبخند زدن می‌تواند به بهبود تن صدای شما کمک کند و استرس‌ را کاهش دهد. اگر ممتحن متوجه نشود، ممکن است دوباره سوال را تکرار کند، اما تلاش کنید با استفاده از استرس و آهنگ جمله منظور خود را روشن کنید.

نکات کلیدی برای موفقیت در TOEFL Speaking

 

  • فرمت و زمان‌بندی را از بر باشید: چون در TOEFL فرصت تعامل با ممتحن وجود ندارد، باید کاملاً به زمان‌بندی هر تسک مسلط باشید. پیش از آزمون تمرین کنید که مثلاً در ۴۵ ثانیه یک پاسخ مستقل را جمع‌بندی کنید یا در ۶۰ ثانیه نکات اصلی یک مکالمه/لکچر را بیان کنید. آشنایی با فرمت و انواع سوالات (مستقل یا تلفیقی) اعتمادبه‌نفس شما را افزایش می‌دهد.

  • یادداشت‌برداری (Note-taking) را تمرین کنید: در تسک‌های تلفیقی، موفقیت شما وابسته به توانایی گوش دادن فعال و یادداشت نکات کلیدی است. هنگام شنیدن مکالمه یا لکچر، سریع نکات مهم مانند موضوع اصلی، نظر گوینده، دلایل یا مثال‌ها را یادداشت کنید. بعد از اتمام صوت، فقط چند ثانیه فرصت دارید فکرتان را منظم کنید. یادداشت‌ها نقش طرح کلی پاسخ شما را خواهند داشت.

  • قالب (Template) ذهنی داشته باشید: برای هر نوع سوال، قالب پاسخ از پیش تمرین‌شده‌ای در ذهن داشته باشید. به عنوان مثال، در تسک مستقل می‌توانید همیشه پاسخ را این‌گونه سازمان‌دهی کنید: مقدمه (بیان نظر یا انتخاب) + دلیل اول با مثال + دلیل دوم با مثال + جمع‌بندی. یا در تسک ۲ تلفیقی (مکالمه دانشگاهی) قالبی داشته باشید: “According to the announcement…, The student disagrees because of two reasons: first,… second,…, Therefore…”. داشتن این چارچوب‌های ثابت به شما کمک می‌کند حین آزمون سریع‌تر سازمان‌دهی کنید و کمتر دچار لکنت یا سردرگمی شوید. (در بخش‌های بعد چند قالب نمونه ارائه شده است.)

  • صدا و لحن خود را کنترل کنید: در TOEFL Speaking شما به یک میکروفن صحبت می‌کنید، پس واضح صحبت کردن، روان بودن و اجتناب از تکانش زیاد صدا مهم است. سعی کنید لحن صدای شما خشک و یکنواخت نباشد تا مصحح (یا حتی سیستم هوش مصنوعی) بهتر منظور شما را متوجه شود. از جملات کامل استفاده کنید و از تکه‌تکه حرف زدن بپرهیزید. همچنین مراقب زمان افعال و تطابق گرامری باشید؛ اشتباهات عمده‌ی گرامری یا استفاده‌ی نادرست از کلمات می‌تواند نمره را کم کند.

  • تمرین، تمرین، تمرین (با زمان‌سنج و ضبط صدا): بهترین راه تقویت اسپیکینگ، ضبط صدای خودتان در تمرین‌ها و گوش دادن به آن است. با یک تایمر، شرایط آزمون را شبیه‌سازی کنید: مثلاً 15 ثانیه فکر کنید و بعد 45 ثانیه صحبت را ضبط کنید. سپس صدای خود را گوش دهید؛ به روانی گفتار، سازمان‌دهی و تلفظ دقت کنید و نقاط ضعف را یادداشت کنید. تکرار این کار پیشرفت شما را ملموس خواهد کرد.

با در نظر داشتن این نکات کلیدی، در بخش بعدی به معرفی قالب‌های کاربردی برای پاسخ‌دهی به انواع سوالات Speaking در IELTS و TOEFL می‌پردازیم.

قالب‌های آماده برای پاسخ به سوالات رایج Speaking

 

یکی از راه‌های موثر برای کاهش استرس در آزمون Speaking، آمادگی قبلی با قالب‌های پاسخ (Response Templates) است. قالب به معنای یک چارچوب کلی یا الگوی ثابت است که به شما کمک می‌کند پاسخ خود را سازمان‌دهی کنید. در ادامه، برای هر بخش IELTS و هر تسک TOEFL قالب‌های پیشنهادی را معرفی می‌کنیم. به خاطر داشته باشید که این قالب‌ها انعطاف‌پذیر هستند و شما باید بسته به سوال واقعی آنها را کمی تغییر دهید، اما دانستنشان به تسلط شما کمک زیادی می‌کند.

قالب پاسخ‌گویی به IELTS Speaking Part 1 (سوالات شخصی)

 

نوع سوالات: در پارت ۱ آیلتس، سوالات کوتاه و ساده درباره زندگی شخصی و علایق شما پرسیده می‌شود (مانند محل زندگی، شغل یا تحصیل، سرگرمی‌ها، غذاهای مورد علاقه، و …). هدف این بخش سنجش توانایی شما در صحبت درباره موضوعات آشناست.

استراتژی پاسخ: پاسخ‌ها را مختصر اما نه تک‌کلمه‌ای بدهید. قالب پیشنهادی برای هر سوال شخصی به شکل زیر است:

  • ۱) جواب مستقیم به سوال: ابتدا مستقیماً به خود سوال پاسخ دهید. (بله/خیر یا ذکر یک چیز مشخص)

  • ۲) توضیح یا دلیل: یک جمله اضافه کنید که توضیح دهد چرا این‌طور است یا جزئیات بیشتری بدهد.

  • ۳) مثال یا نتیجه: در صورت امکان، یک مثال کوتاه بزنید یا جمله‌ای بگویید که حرفتان را تکمیل کند.

این ساختار سه‌بخشی کمک می‌کند پاسخ شما کامل‌تر به نظر برسد. البته برای برخی سوالات بسیار ساده ممکن است بخش “مثال” ضروری نباشد، اما داشتن حداقل دو جمله توصیه می‌شود.

عبارات مفید برای شروع پاسخ در Part 1: (بسته به سوال)

  • “I usually (من معمولاً …)

  • “Generally, I (در کل من …)

  • “Well, one of my favorites is …” (خب، یکی از موردعلاقه‌هایم …)

  • “I really like/enjoy because …” (من واقعاً … رو دوست دارم چون …)

مثال:
فرض کنیم ممتحن می‌پرسد: “What do you do in your free time?” (در اوقات فراغت چه کار می‌کنی؟)

  • پاسخ نمونه (سطح مبتدی A2-B1): “In my free time, I watch movies. I enjoy comedies the most because they make me laugh. For example, last night I watched a funny film with my family.”
    (ترجمه: «من در وقت آزادم فیلم می‌بینم. بیش از همه از فیلم‌های کمدی لذت می‌برم چون من را می‌خندانند. مثلاً دیشب یک فیلم خنده‌دار با خانواده‌ام دیدم.»)

  • پاسخ نمونه (سطح پیشرفته B2-C1): “Well, in my leisure time I engage in a variety of activities. For instance, I love reading novels and I also play guitar as a way to relax. I find that playing music after a long workday really helps me unwind and forget about any stress.”
    (ترجمه: «خب، در اوقات فراغتم به فعالیت‌های مختلفی می‌پردازم. مثلاً عاشق رمان خواندن هستم و همچنین برای آرامش گیتار می‌نوازم. متوجه شده‌ام که موسیقی زدن بعد از یک روز کاری طولانی واقعاً به من کمک می‌کند استراحت کنم و استرس را فراموش کنم.»)

در پاسخ پیشرفته، فرد از دامنه واژگان گسترده‌تر (مثل engage in activities, unwind) و ساختار پیچیده‌تری استفاده کرده است. اما هر دو پاسخ از قالب یکسانی پیروی کرده‌اند: جواب مستقیم + توضیح + مثال.

قالب پاسخ‌گویی به IELTS Speaking Part 2 (Cue Card – تک‌گویی دو دقیقه‌ای)

 

نوع سوالات: در پارت ۲ آیلتس، یک موضوع مشخص روی کارت به شما داده می‌شود (Cue Card) که معمولاً از شما می‌خواهد چیزی را توصیف کنید (یک شخص، مکان، شیء یا تجربه) یا در مورد جزئیات یک خاطره/رویداد صحبت کنید. روی کارت ۳ یا ۴ زیرموضوع (Bullet point) ذکر شده که باید در صحبتتان پوشش دهید. برای مثال: “Describe a memorable trip you have taken. You should say: where you went, who you went with, what you did, and explain why it was memorable.”

زمان‌بندی: 1 دقیقه برای یادداشت‌برداری و آماده شدن، سپس حداکثر 2 دقیقه صحبت مداوم.

استراتژی پاسخ: در این بخش مهم است که پیوسته و منظم صحبت کنید. یک قالب کلی برای اکثر Cue Cardها قابل استفاده است:

  1. مقدمه (Introduction): با یک یا دو جمله موضوع را معرفی کنید و به زبان خود بازگو کنید که قرار است درباره چه چیزی صحبت کنید. (مثلاً: “I’m going to talk about a trip I took to the north of Iran last year.”)

  2. بدنه (Body – جزئیات): به ترتیب به نکات خواسته‌شده بپردازید. بهتر است ساختار زمانی یا منطقی داشته باشید: اگر رویداد است، از ابتدا تا انتها تعریف کنید؛ اگر توصیف یک شخص/مکان است، از جنبه‌های کلی به جزئی بروید. از کلمات ربط‌دهنده برای روانی گفتار استفاده کنید: first of all, then, after that, finally, also, for example, however, … . سعی کنید تمام bullet pointهای روی کارت را پوشش دهید تا چیزی جا نماند.

  3. جمع‌بندی (Closing): اگر قبل از اتمام 2 دقیقه توانستید همه نکات را بگویید، سعی کنید با یک یا دو جمله نتیجه‌گیری یا جمع‌بندی کنید که چرا این تجربه برایتان مهم بوده یا چه حسی داشتید. (مثلاً: “Overall, that trip was one of the best experiences of my life and I’ll never forget it.”)

نکات اضافی:

  • در آن 1 دقیقه‌ی آماده‌سازی، سریع روی کاغذ برای هر bullet point یک یا دو کلمه کلیدی یادداشت کنید تا هنگام صحبت به ترتیبی که یادداشت کرده‌اید جلو بروید. این کار از پرت شدن حواس یا توقف وسط حرف جلوگیری می‌کند.

  • اگر وسط صحبت ایده‌تان تمام شد و هنوز زمان باقی بود، می‌توانید جزئیات بیشتری اضافه کنید یا درباره احساسات و نظرات خود در مورد آن موضوع بگویید. مثلاً “I really enjoyed it because…” یا “This experience taught me that…“.

  • حفظ کردن یک جواب کامل برای Part 2 توصیه نمی‌شود، اما می‌توانید عبارات مفید برای شروع و گذار حفظ کنید. مثل: “I remember it vividly because…”, “One of the most interesting moments was when…”, “Another thing I’d like to mention is…” و غیره.

مثال:
موضوع کارت: “Describe a person who has inspired you.” (توصیف فردی که الهام‌بخش شما بوده است.) فرض کنید Bullet pointها شامل چه کسی است، چگونه می‌شناسیدش، چه کاری انجام داده که الهام‌بخش بوده، و چرا برای شما الهام‌بخش است باشد.

  • پاسخ نمونه (سطح متوسط B1-B2):
    “I’m going to talk about my high school teacher, Mr. Ahmadi, who has been a great inspiration to me. I first met him when I was in 10th grade; he taught us mathematics. Initially, I wasn’t very interested in math, but his unique teaching style completely changed my perspective. For example, he would relate math problems to real-life situations, making the class very engaging. I remember once I struggled with a concept, and he spent extra time after class to help me understand – that showed how dedicated he was. Thanks to him, not only did my grades improve, but I also gained confidence in my abilities. Mr. Ahmadi inspired me to never give up when faced with challenges, and this lesson has stayed with me. Overall, he is the kind of teacher who truly cares about students, and that’s why he inspired me to perhaps become a teacher myself in the future.”

    در این پاسخ نمونه، ساختار پیشنهادی رعایت شده است: ابتدا معرفی شخص و رابطه‌اش، سپس توضیح اعمال الهام‌بخش او با ذکر مثال (داستان کلاس ریاضی)، و جمع‌بندی پایانی درباره تأثیر کلی آن شخص. استفاده از عبارات ربط‌دهنده (مثل Initially, for example, Overall) به انسجام پاسخ کمک کرده است. یک زبان‌آموز پیشرفته‌تر (C1) می‌تواند در چنین پاسخی از واژگان سطح بالاتر و اصطلاحات بهره ببرد، مثلاً “he had a profound impact on my life”, “his passion was contagious”, “instilled a love of learning in me” و غیره. اما حتی یک زبان‌آموز متوسط هم با رعایت چارچوب و ارائه جزئیات می‌تواند نمره خوبی کسب کند.

قالب پاسخ‌گویی به IELTS Speaking Part 3 (Discussion – بحث کلی)

 

نوع سوالات: در پارت ۳، سوالات انتزاعی‌تر و تحلیلی‌تر مرتبط با موضوع پارت ۲ پرسیده می‌شود. این سوالات معمولاً شما را وادار می‌کنند نظر بدهید، مقایسه کنید، دلایل و نتایج را بررسی کنید یا در مورد آینده پیش‌بینی کنید. به عنوان مثال اگر در Part 2 درباره یک سفر صحبت کرده‌اید، ممکن است در Part 3 پرسیده شود “How has tourism changed in the past decade in your country?” یا “What are the advantages and disadvantages of traveling abroad?“.

استراتژی پاسخ:
برای سوالات بخش ۳، قالب مشخصی وجود ندارد چون ماهیت سوالات متنوع‌تر است، اما می‌توانید رویکردهای زیر را به کار ببرید:

  • بیان نظر صریح در ابتدا: اگر سوال نظرخواهی است (مثلاً موافقید یا مخالف، مزایا یا معایب)، در همان ابتدا نظر خود را روشن بگویید: “In my opinion, …”, “I believe that … .”

  • ارائه دلیل و مثال: بلافاصله یک یا دو دلیل برای نظرتان بیان کنید و اگر ممکن است مثال یا توضیحی برای هر دلیل اضافه کنید.

  • بررسی دیدگاه مخالف یا شرایط مختلف (برای پاسخ‌های پیشرفته‌تر): برای نشان دادن تسلط بالاتر، می‌توانید briefly اشاره کنید “However, some people might say…” یا “Of course, this might depend on …“. مقایسه دو سمت یک موضوع عمق پاسخ را بیشتر می‌کند.

  • جمع‌بندی یا نتیجه‌گیری (اختیاری): در پایان اگر فرصت داشتید، یک جمله نتیجه‌گیری اضافه کنید که نظر اصلی شما را تقویت کند یا بحث را خاتمه دهد.

عبارات مفید برای Part 3:

  • “Generally speaking, …” (بطور کلی…)

  • “Well, it depends. For example, …” (خب، بستگی دارد… برای مثال …)

  • “From my perspective, … because …” (از دید من … چون …)

  • “On the one hand, … . On the other hand, …” (از یک سو … از سوی دیگر …)

  • “That being said, …” (با این وجود/با این تفاسیر، …)

مثال:
سوال: “Do you think technology has improved communication, or has it made communication more impersonal?” (آیا فکر می‌کنید فناوری ارتباطات را بهبود بخشیده یا آن را غیرشخصی‌تر کرده است؟)

  • پاسخ نمونه (سطح متوسط رو به بالا B2): “I believe technology has greatly improved communication in many ways. For instance, nowadays we can instantly connect with friends or colleagues across the globe via video calls or messaging apps, which was unimaginable before. This instant connectivity is a huge advantage for both personal relationships and business. However, it’s true that some forms of communication have become more impersonal. For example, people sometimes prefer texting over a face-to-face conversation, and as a result emotional expressions can be lost. On the whole, technology’s benefits in communication outweigh the drawbacks, but we should be mindful to maintain personal touches in our interactions.”

این پاسخ با بیان نظر (improved communication) شروع شد، سپس با مثال مشخص آن نظر را توضیح داد. بعد یک دیدگاه مخالف (غیرشخصی شدن ارتباطات) را نیز مطرح کرد و برای آن هم مثال آورد. در پایان، جمع‌بندی کرد که مزایا بیشتر است اما باید تعادل را رعایت کرد. این رویکرد نشان می‌دهد داوطلب می‌تواند دو جنبه یک موضوع را ببیند که برای نمرات بالاتر (Band 7+) مفید است. زبان‌آموزان در سطح پایین‌تر می‌توانند پاسخ کوتاه‌تری بدهند؛ مثلاً فقط موافقت یا مخالفت کنند و یک دلیل بیاورند. اما برای نمره‌ی بالا در Part 3، نشان دادن توان بحث و تحلیل اهمیت دارد.

قالب پاسخ‌گویی به TOEFL Speaking Task 1 (Independent Speaking)

 

نوع سوال: تسک 1 تافل یک سوال مستقل است که از شما می‌خواهد نظر یا ترجیح شخصی خود را بیان کنید. معمولاً به صورت انتخاب بین دو گزینه یا نظر موافق/مخالف مطرح می‌شود. برای مثال: “Some people prefer to live in a big city, while others prefer the countryside. Which do you prefer and why?

زمان‌بندی: 15 ثانیه زمان آماده‌سازی، 45 ثانیه زمان برای پاسخ شفاهی ضبط‌شده.

قالب پیشنهادی پاسخ:
در TOEFL مستقل، پاسخ شما شبیه یک انشای بسیار کوتاه است. ساختار زیر بسیار کارآمد خواهد بود:

  1. جمله‌ی مقدمه (بیان نظر کلی): مستقیماً به سوال پاسخ دهید و نظرتان یا انتخابتان را واضح بگویید. می‌توانید از قالب‌هایی مانند “I prefer X over Y because… “ یا “I agree that… because… “ استفاده کنید. بهتر است همینجا اشاره کنید که چند دلیل دارید (مثلاً “for two main reasons”).

  2. دلیل اول + مثال یا توضیح: ابتدا مهم‌ترین دلیل خود را بیان کنید. پس از گفتن دلیل، یک مثال مشخص، تجربه شخصی یا توضیح اضافه کنید که آن دلیل را حمایت کند. (عبارات مفید: “First,…”, “For example, …”)

  3. دلیل دوم + مثال یا توضیح: دلیل یا مزیت دوم انتخابتان را بیان کنید و باز با ذکر مثال یا جزئیات آن را توضیح دهید. (عبارات: “Second,…”, “Additionally,…”, “For instance,…”)

  4. جمع‌بندی (اختیاری در صورت داشتن زمان): در پایان اگر چند ثانیه وقت اضافه داشتید، یک جملهٔ کوتاه اضافه کنید که نظر شما را مجدداً تأیید ‌کند یا نتیجه بگیرد. مثلاً “That’s why I prefer X.” یا “These reasons make X the better choice for me.”

این ساختار به شما کمک می‌کند اطمینان حاصل کنید که پاسختان سازمان‌یافته و کامل است. توجه کنید که در ۴۵ ثانیه معمولاً دو دلیل با مثال قابل بیان است؛ پس روی دو دلیل قوی تمرکز کنید. اگر زمان داشتید می‌توانید دلیل سوم نیز اضافه کنید ولی اولویت با کیفیت توضیح دلایل اصلی است.

مثال:
سوال: “Some people like to take risks and try new things. Others are cautious and prefer to avoid danger. Which behavior do you think is better and why?” (برخی اهل ریسک و تجربه‌ی چیزهای جدید هستند، در حالی که برخی محتاطند و از خطر اجتناب می‌کنند. کدام رفتار به نظر شما بهتر است و چرا؟)

  • پاسخ نمونه (سطح متوسط B2): “Personally, I think trying new things is better than always being cautious, for two main reasons. First, taking risks often leads to valuable learning experiences. For example, when I joined a startup company instead of a secure job, I learned a lot of new skills and it helped my career in the long run. Second, trying new things makes life more exciting and rewarding. If we never step out of our comfort zone – like traveling to unfamiliar places or meeting new people – we might miss out on great opportunities. Therefore, even though caution has its place, I believe embracing some risk leads to personal growth and a more interesting life.”

در این پاسخ، قالب به طور کامل رعایت شده است: جمله اول نظر را بیان کرده و گفته دو دلیل دارد. سپس دلیل اول (تجربه ارزشمند) با یک مثال شخصی حمایت شده است. دلیل دوم (هیجان و پاداش زندگی) بیان شده و توضیح داده شده است. کلمات انتقالی (First, Second, For example, Therefore) به انسجام و فهم راحت‌تر کمک کرده‌اند. این پاسخ در حدود 45 ثانیه قابل بیان است. یک پاسخ در سطح پیشرفته‌تر می‌تواند از واژگان غنی‌تر بهره ببرد (مثل “foster personal growth” به جای “helped my career” یا “monotonous” برای زندگی بدون ریسک) اما چارچوب کلی مشابه خواهد بود.

قالب پاسخ‌گویی به TOEFL Speaking Task 2 (Integrated Speaking – Campus Related)

 

نوع سوال: تسک 2 تافل یک سوال تلفیقی است که معمولاً درباره یک موضوع مرتبط با محیط دانشگاه (Campus) است. شما ابتدا یک متن کوتاه (مثلاً اعلانیه‌ی دانشگاه، ایمیل یا خبر دانشجویی) به مدت 45-50 ثانیه می‌خوانید. این متن حاوی یک پیشنهاد یا تغییر است (مثلاً تغییر ساعات کتابخانه، افزایش شهریه خوابگاه). سپس یک مکالمه‌ی کوتاه بین دو نفر (اغلب دو دانشجو یا یک دانشجو و یک مسئول) در مورد همان موضوع می‌شنوید. یکی از آنها نظر موافق یا مخالف نسبت به تغییر مطرح‌شده در متن دارد و دلایلی ارائه می‌کند. شما باید نظر آن شخص و دلایلش را در پاسخ خود خلاصه کنید.

زمان‌بندی: حدود 50 ثانیه خواندن متن، سپس شنیدن مکالمه (~60-90 ثانیه)، سپس 30 ثانیه زمان آماده‌سازی و 60 ثانیه پاسخگویی.

قالب پیشنهادی پاسخ:

  1. بیان موضوع و تغییر: ابتدا با 1-2 جمله اشاره کنید موضوع چه بود و چه تغییری/پیشنهادی در متن آمده است. (مثلاً: “The university announced a plan to increase library hours on weekends.” یا “According to the announcement, the school is going to ban cars on campus.”)

  2. گفتن نظر شخص (موافق/مخالف) + دلیل 1: بلافاصله بگویید دانشجو (یا شخص در مکالمه) چه نظری در مورد این تغییر دارد (موافق است یا مخالف) و اولین دلیلش چیست. (مثال: “In the conversation, the student disagrees with this proposal. His first reason is that it would cost students more money, since …”)

  3. دلیل 2 (و شاید 3): ادامه دهید و دومین دلیل مهمی که آن فرد در مکالمه مطرح می‌کند را هم توضیح دهید. (مثلاً: “Secondly, he argues that fewer students will benefit from this change because … .”) اگر در مکالمه بیش از دو دلیل ذکر شده (گاهی دو دلیل اصلی کفایت می‌کند)، به ترتیب بیان کنید.

  4. نتیجه‌گیری (اختیاری): در انتهای پاسخ، می‌توانید یک جمله اضافه کنید که جمع‌بندی کند آن فرد در نهایت چرا چنین موضعی دارد. (مثل: “Therefore, because of these reasons, the student thinks the plan is not a good idea.”)

توجه کنید که شما نباید نظر شخصی خودتان را بگویید یا اطلاعات خارج از آنچه شنیده‌اید اضافه کنید. فقط آنچه را در متن و مکالمه آمده خلاصه و گزارش کنید. همچنین جزئیات خیلی ریز را مجبور نیستید ذکر کنید؛ تمرکز روی دو تا سه نکته‌ی اصلی کافی است.

عبارات مفید برای Task 2:

  • “The announcement/article is about …” (اطلاعیه درباره‌ی … است)

  • “It states that …” (در آن گفته شده که …)

  • “In the conversation, the man/woman agrees/disagrees with this because …” (در مکالمه، مرد/زن موافق/مخالف این است چون …)

  • “He/She gives two reasons. First, … Second, …” (او دو دلیل می‌آورد. اول اینکه … دوم اینکه …)

  • “Therefore, the student supports/opposes the …” (بنابراین دانشجو از … حمایت می‌کند/با … مخالفت می‌کند)

مثال (سناریوی فرضی):
فرض کنیم در متن آمده دانشگاه می‌خواهد یک کافه جدید در محوطه باز کند و در مکالمه، دانشجویی مخالف این ایده است چون معتقد است پول باید جای بهتری خرج شود و کافه‌های کافی اطراف هستند.

  • پاسخ نمونه: “The reading is an announcement about the plan to open a new café on campus. However, in the conversation the female student disagrees with this plan. Her first reason is that the university’s budget is limited and should be spent on academic facilities like the library, rather than a café. She mentions that the library is overcrowded and needs more space. Secondly, she points out there are already many cafés off-campus within walking distance, so another café is unnecessary. Therefore, because of these reasons, she opposes the university’s plan to build a new café.”

در این پاسخ، ابتدا موضوع و طرح اعلام‌شده بیان شد. سپس دو دلیل دانشجو (بودجه باید صرف چیز دیگری شود؛ کافی‌شاپ‌های زیادی وجود دارند) به ترتیب آمده‌اند. کلمات انتقالی (however, first, secondly, therefore) ساختار را روشن کرده‌اند. پاسخ به شکل گزارش بوده و هیچ ایده شخصی اضافه نشده است. این همان چیزی است که مصحح‌های TOEFL به دنبالش هستند: توانایی فهم مطلب و انتقال خلاصه آن به شکل منسجم.

(توجه: در تسک‌های 3 و 4 TOEFL Speaking که موضوعات آکادمیک هستند، قالب پاسخ مشابه همین Task 2 است با این تفاوت که در Task 3 باید ارتباط بین متن و لکچر را بیان کنید و در Task 4 فقط خلاصه لکچر شنیده‌شده را بیان می‌کنید. اگرچه در این مقاله تمرکز ما بر Task 1 و 2 بود، دانستن این نکات اضافی می‌تواند به شما دید کامل‌تری بدهد.)


در بخش بعد، فهرستی از واژگان و عبارات مفید برای هر قسمت IELTS و هر تسک TOEFL که تا اینجا بررسی کردیم ارائه می‌شود. سعی کنید این عبارات را در تمرین‌های خود به کار ببرید تا در روز آزمون برایتان طبیعی باشند.

جدول واژگان و ساختارهای مفید برای هر نوع پاسخ

 

در جداول زیر، برای هر بخش IELTS و هر تسک TOEFL، تعدادی عبارت کاربردی (به انگلیسی) به همراه معنی یا کاربرد آنها (به فارسی) آمده است. این واژگان و ساختارها می‌توانند به پاسخ شما انسجام و تنوع بدهند. پیشنهاد می‌شود آنها را فرا بگیرید و در پاسخ‌های تمرینی خود استفاده کنید.

واژگان کاربردی برای IELTS Speaking Part 1 (سوالات شخصی)

 

عبارت انگلیسی (Phrase)معنی / کاربرد در پاسخ (فارسی)
I usually… / I often…من معمولاً … (برای بیان عادت‌ها و کارهای روتین)
… most of the time.… بیشتر اوقات. (برای بیان فراوانی انجام کاری)
I’m keen on …من به … علاقه‌مندم. (مترادف I like برای تنوع‌بخشی)
I’m not really into …من زیاد از … خوشم نمی‌آید. (برای بیان عدم علاقه ملایم)
What I like about … is …چیزی که در مورد … دوست دارم، … است. (برای توضیح دلیل علاقه)
because it makes me feel …چون باعث می‌شود احساس … داشته باشم. (برای بیان دلیل)
For example, …برای مثال، … (جهت آوردن مثال شخصی)
just to unwindصرفاً برای آرامش پیدا کردن. (یک عبارت رایج برای توصیف فعالیت فراغت)
spend time (doing sth)وقت گذراندن در حال … (برای توضیح فعالیت‌های اوقات فراغت)

واژگان کاربردی برای IELTS Speaking Part 2 (Cue Card – توصیف طولانی)

 

عبارت انگلیسی (Phrase)معنی / کاربرد (فارسی)
I’m going to talk about…می‌خواهم درباره‌ی … صحبت کنم. (شروع ارائه، معرفی موضوع)
… which is located in …… که در … واقع شده است. (برای توصیف مکان)
It happened (time) agoاین اتفاق … پیش رخ داد. (برای زمان‌بندی خاطره یا رویداد)
One of the most (beautiful/memorable) …یکی از …ترین … (برای تاکید بر جنبه خاصی مثل زیباترین، به‌یادماندنی‌ترین)
What happened was …چیزی که رخ داد این بود که … (شروع روایت کردن واقعه)
First,… / Then,… / After that,…اول … / سپس … / بعد از آن … (دنباله‌روی وقایع به ترتیب زمانی)
I was really (excited/ nervous/ happy) because…من واقعاً … بودم زیرا… (بیان احساسات شخصی و دلیل آن)
What I learned from this experience is…چیزی که از این تجربه یاد گرفتم این است که… (برای جمع‌بندی و نتیجه شخصی)
Overall, it was one of the (best/worst) …در کل، این یکی از …ترین … بود. (جمع‌بندی نهایی با تاکید)

واژگان کاربردی برای IELTS Speaking Part 3 (Discussion – بحث انتزاعی)

 

عبارت انگلیسی (Phrase)معنی / کاربرد (فارسی)
In my opinion, … / I believe that, …به نظر من … / من معتقدم که … (برای آغاز بیان نظر شخصی)
Generally speaking, …بطور کلی … (برای بیان دیدگاه کلی یا مقدمه چینی)
On the one hand,… / On the other hand,…از یک سو … / از سوی دیگر … (برای مقایسه دو جنبه مختلف)
It depends on…بستگی دارد به … (برای حالاتی که پاسخ مطلق نیست و شرایط مختلف ممکن است نتایج مختلف داشته باشد)
For instance, …به عنوان مثال … (معادل for example در سبک رسمی‌تر)
As far as I know, …تا آنجایی که می‌دانم … (بیان محدودیت دانش قبل از اظهار نظر)
The reason I say that is …دلیل اینکه این را می‌گویم این است که … (برای معرفی دلیل یا توضیح در ادامه نظر)
… has its (own) advantages and disadvantages.… مزایا و معایب خود را دارد. (برای بیان متعادل یک موضوع)
In the future, … might …در آینده، ممکن است … (برای پیش‌بینی یا گمانه‌زنی)

واژگان کاربردی برای TOEFL Speaking Task 1 (Independent)

 

عبارت انگلیسی (Template Phrase)معنی / کاربرد (فارسی)
I prefer A over B (because)…من A را به B ترجیح می‌دهم (زیرا …). (بیان انتخاب بین دو گزینه)
I agree/disagree that …من موافق/مخالف این هستم که … (بیان موضع در سوالات موافقت/مخالفت)
There are two (main) reasons why…دو دلیل اصلی وجود دارد که چرا … (معرفی تعداد دلایل در مقدمه)
First (of all), …اول از همه، … (شروع بیان دلیل اول)
Secondly, … / Another reason is that…دوم اینکه، … / دلیل دیگر این است که … (شروع دلیل دوم)
For example, …برای مثال، … (آوردن مثال برای پشتیبانی از دلیل)
… such as …… مانند … (برای ذکر مثال در قالب ذکر مصداق‌ها)
As a result, …در نتیجه، … (برای بیان نتیجه یا پیامد یک وضعیت که به دلیل مرتبط است)
That’s why I think …به همین خاطر است که فکر می‌کنم … (جمع‌بندی نهایی نظر شخصی)

واژگان کاربردی برای TOEFL Speaking Task 2 (Integrated – Campus)

 

عبارت انگلیسی (Template Phrase)معنی / کاربرد (فارسی)
The announcement/notice says that…در اطلاعیه/اعلان آمده که … (بیان موضوع متن خوانده‌شده)
It proposes to …پیشنهادش این است که … (توضیح تغییر پیشنهادی)
In the conversation, the man/woman agrees that…در مکالمه، مرد/زن موافق است که … (بیان موافقت فرد با تغییر)
… or the man/woman disagrees with…… یا آن مرد/زن مخالف … است. (بیان مخالفت فرد با تغییر)
He/She supports the idea by saying…او این ایده را حمایت می‌کند با گفتن اینکه … (شروع دلیل موافقت)
He/She is against the idea because…او با این ایده مخالف است چون … (شروع بیان دلیل مخالفت)
First, …اول اینکه، … (بیان اولین دلیل فرد در مکالمه)
Secondly, …دوم اینکه، … (بیان دومین دلیل)
He/She mentions that…او ذکر می‌کند که … (برای آوردن جزئیات یا مثال ذکرشده توسط فرد)
Therefore, the student opposes/supports …بنابراین، دانشجو با … مخالفت/موافقت می‌کند. (جمع‌بندی نظر فرد)

این عبارات را می‌توانید به عنوان چارچوب در پاسخ‌های خود جایگذاری کنید. برای تسلط بر آنها، در تمرین‌های روزانه خود هنگام پاسخ به سوالات نمونه، آگاهانه از این اصطلاحات استفاده کنید تا برایتان طبیعی شود.

تمرین‌های پیشنهادی (Role-play) برای تقویت Speaking در خانه

 

اکنون که با نکات، قالب‌ها و عبارات مفید آشنا شدید، نوبت به تمرین و تکرار می‌رسد. در ادامه چند تمرین و تکنیک موثر برای بهبود مهارت اسپیکینگ ارائه شده که می‌توانید به تنهایی یا با یک شریک زبانی در خانه انجام دهید:

  • شبیه‌سازی کامل آزمون IELTS Speaking: از دوست، همسر یا یکی از اعضای خانواده بخواهید نقش ممتحن را بازی کند. یک لیست سوالات Part 1 تهیه کنید و از او بخواهید 4-5 سوال از شما بپرسد. سپس یک Cue Card (از منابع آزمون‌های گذشته یا سوالات متداول) به شما بدهد و 1 دقیقه زمان بگیرد. شما 2 دقیقه صحبت کنید. بعد از آن، او 3-4 سوال Part 3 از شما بپرسد. تمام این مکالمه را ضبط کنید و سپس با دقت گوش دهید. نقاطی که مکث طولانی داشتید، لغتی را تکرار کردید یا اشتباه گرامری داشتید یادداشت و سعی کنید در نوبت بعدی بهبود دهید.

  • تمرین زمان‌بندی تافل: برای TOEFL، یک تایمر 45 ثانیه‌ای و 60 ثانیه‌ای داشته باشید. فهرستی از سوالات مستقل TOEFL (Task 1) از منابع رسمی یا سایت‌ها پیدا کنید. به ترتیب، هر سوال را بخوانید، 15 ثانیه فکر کنید (حتی می‌توانید نکات کلیدی را یادداشت کنید)، سپس تایمر 45 ثانیه را شروع کنید و پاسخ را بلند بگویید. صدای خود را ضبط و بعداً بررسی کنید: آیا توانستید در زمان تعیین‌شده به نتیجه برسید؟ آیا ساختار منسجمی داشتید؟ این تمرین به مدیریت زمان و سازمان‌دهی ذهنی سریع شما کمک می‌کند.

  • نقش‌بازی (Role-play) تلفیقی: یک سناریوی Task 2 TOEFL را با یک همراه تمرین کنید. متن کوتاهی از یک اعلامیه دانشگاهی (مثلاً از نمونه سوالات رسمی TOEFL) انتخاب کنید و آن را برای خودتان زمان بگیرید و بخوانید. سپس از همراهتان بخواهید نقش یک دانشجو با نظر مخالف را بداهه بازی کند – او به زبان فارسی یا انگلیسی ایده‌های مخالفت را مطرح کند (اگر انگلیسی‌اش خوب است بهتر به انگلیسی). شما گوش کنید و یادداشت بردارید. سپس مثل آزمون، 30 ثانیه آماده شوید و 60 ثانیه به انگلیسی خلاصه‌ای از نظر آن شخص ارائه دهید. این تمرین کمک می‌کند مهارت گوش دادن و خلاصه کردن شما تقویت شود. حتی اگر همراهی ندارید، می‌توانید از فایل‌های صوتی واقعی TOEFL (موجود در اینترنت) استفاده کنید: گوش کنید، نکته‌برداری کنید و سپس خودتان خلاصه کنید.

  • تک‌گویی‌های ضبط‌شده: روزانه یک موضوع IELTS Part 2 یا حتی موضوعات جالب دیگر انتخاب کنید. 1 دقیقه فکر کنید و یادداشت بردارید، سپس 2 دقیقه درباره‌اش صحبت کرده و خود را ضبط کنید. بعد از ضبط، به تلفظ، تکیه‌کلام‌ها (مثلاً تکرار “umm”), و روانی گفتار گوش دهید. متن خود را روی کاغذ پیاده کنید و بررسی کنید جملاتتان چقدر کامل بودند، از چه واژگانی استفاده کردید، آیا می‌شد واژه بهتری انتخاب کرد. این خودارزیابی یکی از سریع‌ترین راه‌ها برای پیشرفت در Speaking است.

  • گسترش دایره لغات فعال: جدول واژگان مفیدی که در بالا ارائه شد را مرور کنید. برای هر عبارت، یک مثال شخصی بسازید و با صدای بلند بگویید. مثلاً عبارت “On the one hand,… on the other hand,…” را تمرین کنید: “On the one hand, online classes are convenient. On the other hand, I think they can be less interactive than in-person classes.” به همین ترتیب، مطمئن شوید می‌دانید هر عبارت را در چه بافتی به کار ببرید. این کار در روز آزمون باعث می‌شود هنگام نیاز، اصطلاح درست خودبه‌خود به ذهنتان خطور کند.

  • تمرین با پارتنر آنلاین: اگر امکانش را دارید، با یک پارتنر زبانی که او هم در حال آمادگی IELTS یا TOEFL است تمرین کنید. می‌توانید از طریق اسکایپ یا Zoom تماس گرفته و نوبتی برای هم سوال مطرح کنید. این کار به شما کمک می‌کند به صحبت کردن با فرد غریبه (شبیه ممتحن) عادت کنید و بازخورد بگیرید. اگر پارتنر در دسترس نیست، جلسات تبادل زبان (Language Exchange) یا حتی کلاس‌های آنلاین گروهی کوتاه مدت برای Speaking را مدنظر قرار دهید تا در محیطی شبیه آزمون قرار بگیرید.

مارا در شبکه های اجتماعی دنبال کنید.

تماس با ما

تمام حقوق مادی و معنوی سایت برای اموزشگاه دکتر هراثی محفوظ میباشد

پیمایش به بالا